شب‌سوزی و شب‌سازی

از چرخه‌های باطل زندگی: در طول روز به خاطر کمبود وقت و انرژی و تمرکز برخی کارهای مهم را موکول می‌کنیم به شب، اما شب که می‌رسد مشغول موبایل‌بازی و… می‌شویم و همه‌ی کارها را میندازیم به فردا.

سوختن شب‌ها یا ساختن شب‌ها؟ مسئله این است.

قید شب را نمی‌توان زد، چرا که روز خوب را معمولن وامدار شبی خوبیم.

پس بیایید ببینیم چه می‌شود که نقشه‌هایی که برای شب کشیده‌ایم نقش‌برآب می‌شوند.

اولین دلیل (که حالا بهتر است فقط به همان بپردازیم) ته کشیدن منبع اراده است. چون در طول روز اراده‌مان را صرف کارهای مختلف می‌کنیم شب دست‌خالی می‌مانیم. برای همین یکهو به خودمان میاییم می‌بینیم دو ساعت است که داریم توی اکسپلور اینستا پرسه می‌زنیم و رمق دل‌کندن نداریم. 

چند راهکار:

کارهای سختی که اراده‌ی بیشتر می‌طلبند به شب موکول نکنیم. 

زودتر و سبک‌تر شام بخوریم تا کرخت نشویم.

به کارهایی که برای شب در نظر گرفته‌ایم چاشنی بازی و سرگرمی بیفزاییم. آیا انجام این کارها می‌تواند نوعی خستگی در کردن محسوب شود؟ به طور مثال مطالعه‌ی متنی ساده و خوشخوان درباره‌ی شغلمان می‌تواند چنین چیزی باشد.

حالت جسمی راحت‌تری داشته باشیم. هیچ عیبی ندارد مثل مشق‌نوشتن در دوران مدرسه روی فرش ولو شویم و روی پروژه‌مان کار کنیم.

و مهم‌تر: توقعمان از شب را تعدیل کنیم. با استراحت درست شب را سرمایه‌ی فردا کنیم. تلاش برای داشتن خوابی راحت هزار برابر بهتر از آن است که چوب کبریت لای چشم بگذاریم تا حتمن پروژه‌مان را به سرانجام برسانیم. خوب که بخوابیم کار چهار ساعته‌ی شب را فردا صبح در نیم ساعت انجام خواهیم داد. 

طرف بیست ساعت در روز استراحت می‌کند و با چهار ساعت بیداری شده سلطان جنگل (+). آلبرت اینشتین دوازده ساعت تمام می‌خوابید و معتقد بود اذهان بزرگ به خواب‌های بزرگ نیازمندند. ما چرا شیرطور نخوابیم؟😉

پاسکال. د. دوو، شاعر بلژیکی، گفت «داستان زندگی من از روزی شروع شد که تصمیم گرفتم به نحوی زندگی نکنم که انگار از پله‌ برقی رو به پایینی بالا می‌روم.»

3 پاسخ

  1. طول دوران مدرسه و دانشگاه ساعت ۶صبح بیدار می شدم و ۶ و نیم از خانه میزدم بیرون/ سال های بعدش میدونستم ساعت ۴ تا ۵ صبح بهترین موقع مراقبه است اما علیرغم بیدار شدن انگیزه ای برای مراقبه نداشتم چون میدونستم در طول روز هم کلی وقت دارم تا مراقبه کنم و نیازی به زودتر بیدار شدن نیست/ اما این روزها دوباره ۶ صبح بیدارم و تا قبل از ساعت ۹ صبح کلی کارهای مهم روزانه دارم که باید انجام بدهم تا جدول پومودورو ده تای ام را به خوبی پر کنم و ۸ کار ضروری بعنوان تعهد کمپ ایده پزی/ برای من همه ی اینها، حول محور سایت بعنوان یک رسانه شخصی شکل گرفته و همه ی اینها در سایه آموزش های فوق العاده شما بوده تا بتوانم در نحوه آموزش ام به خوبی تصمیم بگیرم و همه جانبه تر و کامل تر عمل کنم.
    یک دنیا ممنونم . امیدوارم هرچه زودتر در دوره نویسندگی خلاق و مقاله نویسی بتونم حضوری شما را ببینم و حضوری تشکر کنم.
    مثل همیشه سربلند باشید و موفق🌿🌸🙏

    1. سلام سامیا خانم عزیز
      شما از بهترین‌هایید.
      همیشه از دیدن اسم زیبای شما خوشحال می‌شم در جلسات.
      امیدوارم همیشه خوش بدرخشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *