شوپنهاور:
«هیچ کاری مشکلتر از این نیست که مهمترین افکار را به زبانی قابل فهم برای همه بیان کرد.»
«بسیاری به منظور مخفی کردن فقدان اندیشههای واقعی، برای خود از سخنان به هم بافتهشدۀ طولانی، اسبابی با ابهت سرهم میکنند. ادا و اطواری بغرنج و پر طول و تفصیل و عباراتی جدید و ندیده و نشنیده که همگی آنها در مجموع، زبانی شدیداً مغلق و دشوار فراهم میکند که به گوش بسیاری فرهیخته میآید. با این همه، آنچه برای گفتن دارند دقیقاً هیچ است.»
تولستوی:
«اگر زبان واضح و روان باشد، نمیتوان بد نوشت.»
کارل پوپر:
«سخن گفتن و از همه مهمتر نوشتن، امر پرمسئولیتی است، اصل و اساس است. مسئولیت یعنی آنکه بهگونهای سخن بگوییم که اگر خطایی در سخنان ما دیدند، یا اگر در گفتارمان نادرستیهایی بود، بتوانند به آسانی آن را دریابند و نشانمان دهند.»
«من معتقدم، هر کس قادر نیست ساده و واضح سخن بگوید، بهتر است که سکوت کند یا همچنان به آموختن ادامه دهد تا قادر باشد سخنانش را روشن بیان کند.»
آکسل اندرسن:
«کسانی که پیچیده مینویسند، میخواهند دیگران متوجه نشوند که حرفی برای گفتن ندارند.»
رضا بابایی:
«زیباترین متن، سادهترین متن است، و سادگی یعنی بیپیرایگی، نه بیمایگی.»
ای کاش برای عمیقتر به نظر رسیدن، به دام پیچیدهگویی نیفتیم.
در همین رابطه حرفهای برتراند راسل را هم بخوانید:
5 پاسخ
سخنان بسیار جالبی بود دستتون درد نکنه لذت بردیم.
(اما)راستش من زیاد با سخن اقای آکسل اندرسن موافق نیستم (به قول یکی از استادان نویسندگی). کسی که آگاهانه داستان را پیچیده میکند نوعی ابهام هنری بکار می برد و مخاطبانی وجود دارن که طرفدار همچین متن هایی هستند و دوست دارند خودشان موضوع نهفته را بفهمن که این لذت ادبی به وجود می آورد.
البته حرفی هم از اقای لوناردو داوینچی هست : بالاترین سطح پیچدگی، سادگی است.
که بنظر من این دو بحث (نظر بیان کردن با پیچیده نوشتن)خیلی با هم تفاوت دارند.
بله کاملا حق با شماست!در متن غیر داستانی ساده نوشتن اصل نوشتنشه.و اینکه بله نزدیک شاید ۷۰ درصد از ما به نوشته های ساده بیشتر علاقه داریم.
منظور من فقط این جمله بود که باید بعضی شرایط لحاظ بشه نه اینکه هر پیچیده نویسی دلالت بر کم توانی نویسنده داشته باشد.
من هم به سادگی و بی شیله ، پیلگی متن بسیار ایمان دارم .
تلاش میکنم این نکته رو در رمان خودم رعایت کنم .
زنده باد فرناز عزیز.