1
زمانی که من و دوستم اولین شمارۀ مجلهمان را چاپ کردیم؛ فقط یک فلش داشتیم. دست تنها بودیم و حتی اتاق کار هم نداشتیم. اما بعداً همۀ اینها فراهم شد.
زمانی که اولین وبلاگم را راهاندازی کردم، نه کامپیوتر داشتم و نه کافینت نزدیک خانهمان بود، اما همان وبلاگ سادۀ دورۀ نوجوانی زمینهسازِ پیدا کردن اولین شغلم شد.
زمانی که تصمیم گرفتم یک کتاب کوچک و کاربردی بنویسم، هیچ ایدهای نداشتم، اما روزی که شروع کردم، تا پایان شب نسخۀ اول کتاب را نوشتم.
اما بعدها:
موقعیت و اعتبار حرفهای داشتم، اما از پیش قدم شدن برای بسیاری ارتباطات حرفهای طفره میرفتم.
دسترسی گستردهای به منابع و امکانات و محتوا و اطلاعات داشتم، اما از آغاز پروژهای که قلبم برایش میتپید دور و دورتر میشدم.
دفتر کار خوب و آرام و مجهزی داشتم، اما شروع نوشتن کتابی را که ایدهاش در ذهنم شکل گرفته بود مدام عقب میانداختم.
2
پای درددل آدمها که بنشینی، صدی نود حرفها را میتوان با گذاشتن این هشتگ زیر حرفهاشان توی ذهنت بایگانی کنی: #رنج_شروع_نکردن
رنج شروع نکردن چنان مهلک است که شاید تنها بتوان آن را از رنج ناشی از ورشکستی و بیماری و از دست دادن عزیزان قیاس کرد.
تنها چیزی که باید از آن بترسیم شروع نکردن است.
هر چقدر دیرتر آغاز کنیم، وسواسِ شروع کار سختتر میشود.
شروع کردن، انرژی و انگیزه نمیخواهد، حتی امکانات هم نمیخواهد. اینها چیزهایی هستند که پس از آغاز کردن به دست میآیند. نه پیش از آن.
ایساک دینسن زمانی گفته بود که هر روز کمی مینویسد؛ بدون امید و بدون ناامیدی.
شاید باید ما هم همین حالا شروع کنیم: بدون امید و بدون ناامیدی.
آغاز هر کاری، کاشتن بذر شادی است، حتی اگر نتیجۀ کار، شکست مطلق باشد. در پایان عمر، آدمها نه حسرت شکست حاصل از کارهای انجامشده، بلکه حسرت کارهایی را میخورند که دیگر فرصتی برای آغاز آنها نمانده.
ای کاش همین الان، شهامت آن را داشته باشیم تا
چرک، کثیف، ناقص، مضطرب، رنجور؛
هرطور که شده شروع کنیم.
مگر نه اینکه هر انسانی اینگونه پا به جهان میگذارد؟
15 پاسخ
سلام شاهین . حتی صبر نکردم تا آخر مطلبت رو بخونم . یه رنج بزرگ روی دلم ورم کرده بود انگاری یکی میباس بهم میگفت پاشو برو سراغ ش و دخل اون کاری که فقط توی مخت داری باهاش کلنجار میری و ملاج مبارک رو به واسطه ش تعطیل کردی بیار و راهش بنداز و مرده شور هرچی تردید و دودلی و کمال گرایی نکبتیه . دمت گرم رفیق استاد .
کرده دمت گرم رفیق .
درود امیر احسان عزیز
برای بهترینها رو آرزو میکنم و امیدوارم که همیشه با قدرت و انرژی پیش بری.
شاهین جان سلام. مرسی از پست ها و مطالب خوبت. من که به شخصه استفاده میکنم. مخصوصا اون قسمت که شروع کردن به خودی خود انگیزه و انرژی نمیخواد. وقتی شروع کنی اینا خودش میاد. من برعکس فکر میکردم. فکر میکردم تا انرژی و انگیزه نباشه نمیشه شروع کرد. همین جرقه خیلی خوبیه
سلام بهارۀ نازنین و خوب
هر وقت کامنت میذاری، من خوشحال میشم از دیدن اسمت.
راستی اون روز یکی از جملههاتو توی تلگرام خوندم و لذت بردم.
شاد باشی دوست خوبم.
برادر گرامی استاد شاهین کلانتری. باور کن نوشتن ذهن آرام می خواهد و بس
نوشتن عشق می خواهد..تا عشق نباشد چیزی خلق نمی شود!
همهٔاش برمیگردد به اینکه تا چه اندازه به هدفمان ایمان داشته باشید. کسی مانند شما بدون امکانات، در یک شب، نسخهٔ اول کتابش را مینویسد و کسی با وجود تمام امکانات، از شروع کردن سر باز میزند.
همهچیز به عشق برمیگردد.
ما برای شروع کردن انواع بهونه میاریم یکیش همین مقدمات شروع. لیست بلند بالایی که برای شروع یک کار برای خودمون ایجاد می کنیم و به همین بهونه مدت ها عقب می ندازیم و به خودمون میگیم تا اینا رو نداشته باشم نباید و نمی تونم شروع کنم…
البته من رنج شروع نکردن رو ندارم، من شروع نمیکنم، ولی ادامه نمیدم، یا افتان و خیزان ادامه میدم، زندگی من پر از کارهای نیمهکاره اس.
درود برشما.
برم به ادامه کارام برسم.
راستی ، اینکه با امکانات کم قدرتمندانه ادامه دادین
قابل تحسینه.
واینکه این پست، مثل بقیه پست ها که محرکی بودن برای برداشتن گام های بلند،باعث شد دست به کار شم؛ سرسختانه وبا سماجت ادامه مسیرمو برم.
امید وارم همیشه زنده وسلامت باشید.
آلا جان
من واقعاً از جنب و حوش و فعالیت تو لذت میبرم.
تو اگر جدی ادامه بدی، به جاهای خیلی خیلی خوبی میرسی.
من هم چنین رنجی را برای به تاخیر انداختن طراحی و ساخت سایت شخصی و شروع نکردن نوشتن در آن کشیده ام. بهمن ماه بود که با شما آشنا شدم و تصمیم گرفتم سایت شخصی داشته باشم. تا چند روز آینده این کار را خواهم کرد. چون الان دارم نسخه نهایی پایان نامه ارشدم رو برای چاپ نهایی آماده می کنم.
بی صبرانه منتظرم تا لینک سایتت رو برام بذاری آرش جان.
سلام آقای کلانتری خوب هستید؟
تمام دیشب رو صرف مطالعه و خوندن پست های شما کردم و چقدر حس خوب بهم داد و سرشار از انگیزه شدم . کلی مطالب خوب ازتون یاد گرفتم .
ایمیل هم وارد کردم که عضو بشم و خبر پست های جدید برام ایمیل بشه اما نمیدونم چرا تایید نمیشه و امروز خودم سر زدم به سایتتون ..
چقدر خوشحالم که شما رو پیدا کردم. امکان ساختن سایت رو در حال حاضر ندارم اما یه وبلاگ با اسم خودم ساختم و فعالیتم رو شروع کردم و به خودم قول دادم هر روز بنویسم .
ممنونم که دانشتون رو بی منت و رایگان در اختیارمون قرار میدید . هرگز کمک هاتون رو فراموش نمیکنم ♡
دقیقا مشکل شروع کردنه . سخت ترین کار ممکن شروع کردنه .
اما دارم تلاش میکنم که این غول رو شکست بدم و شروع کنم کار هایی رو که میخوام و اولینش همین شروع به نوشتن بود
سلام المیرا جان
ممنونم از محبتت. من هم خوشحالم از اینکه اینجایی.
وبلاگ عالیه. منتظرم تا وبلاگت رو به روز کنی و لینکش رو برام بذاری.
شاد باشی.