امروز از اینها مینویسم:
- رمق نوشتن
✱
دم سحر با یک ایده بیدار شدم. ایدهی نمایشنامه. نمایشنامهیی با دو شخصیت. ذوقزده بودم. جایی ننوشتمش. گفتم این ایده آنقدر خوب هست که یادم بماند. دوباره خوابیدم. و طی دو-سه ساعت بعدی، خواب و بیدار، ایده را پروردم. توی راهِ دفتر بیشتر بهش فکر کردم. نه، از آن ایدهها نبود که فقط در خواب جالب به نظر میرسند. تا رسیدم دفتر پارهیی از ایده را نوشتم. بیپروا، بدون ذرهیی خودسانسوری. شاید چون برای انتشار عجول نیستم. شهوتِ ارائه آسیبزاست. خودم را در هیچ مسابقهیی نمیبینم. برای لذت خودم مینویسم. وقتش که برسد سراغ ساخت و انتشار هم میروم.
وقتی نسخهی اولیهی چیزی را مینویسم به قواعد فکر نمیکنم. قواعد از قبل باید درونی شده باشند. منتقد درونم را تبعید میکنم به آینده. به وقتی که ایده آزادانه زاده شد و روی پای خودش ایستاد.
✱
از شیوهی جدید نوشتن در وبلاگ بیش از تمام تجربههای قبلیام در وبلاگنویسی لذت میبرم. کوتاهنویسی دنیای وسیعیست که اگر درست و متنوع انجامش دهی روحت را سیراب میکند.
✱
جز خردهخوانی و پراکندهخوانی که عادتم شده میکوشم هر روز ۳ ساعت کتاب بخوانم، ۳ تا ۱ ساعت. در هر ساعت ۱ کتاب خاص. معمولن چند کتاب داستانی و غیرداستانی را همزمان میخوانم.
✱
دانیال و ماهان در حال تغییر سروشکل دفترند. من هم بهتر است میزم را مرتب کنم. لابلای کارهای ذهنی، قدری فعالیت جسمی به مغزم تعادل میبخشد.
✱
با خیالبافی دربارهی نتیجهی کار، رمق نوشتنت را نگیر. این حرف را همیشه در جلسهی اول دورهی نویسندگی خلاق هم میگویم.
اینکه قبل از تکمیل یک فیلمنامه دربارهی ساخت آن خیال ببافی، اینکه قبل از نوشتن داستان دربارهی جشن امضای آن رویا بسازی، رمقت را میگیرد. دیگر انگیزهیی برای تکمیل کارت را نمیماند. نیروی خیال را صرف خود اثر کن نه خیالبافی دربارهی دستاوردهای آن.
✱
برای دوستی که روال خوبی را در تولید و انتشار محتوای شروع کرده بود و مدتی است متوقف شده، نوشتم:
«از چیزی که درست و ارزشمند و مؤثره باید با چنگ و دندون محافظت کرد.»
این شاید شعار زندگی من هم باشد.
✱
از برخی کتابها هم فقط باید روزی یک صفحه خواند. کتاب «تدریس ترازمند» برای من چنین کتابیست. هر صفحهاش شامل یک آموزهی مشخص است و چند توصیه.
با این شیوه میتوان هر روز به تأمل عمیق به یک نکته اختصاص داد به راهکارهایی برای اجرای بهتر آن اندیشید.
✱
گزارش شبانه | فعالیتهای امروزم در مدرسه نویسندگی:
- حضور در جلسهی هفتگی گروه ۹
- برگزاری جلسهی چهارم دورهی سایت نویسنده
- بازخورد به تمرینهای جلسهی سوم دورهی سایت نویسنده
5 پاسخ
👌👌👌
سلام استاد جان با اينكه چند وقتي ناگزير از فضاي مجازي دورم ،ولي تجربه هاي ناب و نوشته هايتان در سايت را بطور جدي دنبال ميكنم .
خواندن همين متن براي من مسبب ايده تويي شد.سركارم اين ايده را يادداشت كردم
و نوشته خامم شكل گرفت.
ممنون از شما و زحمات بي دريغتون.
ارادتمندم خانم رشیدنژاد عزیز
چه خوشحالم که اسمتون رو میبینم دوباره.
درود و عرض احترام خدمت استاد کلانتری بزرگوار
هر چه فکر میکنم نمیتونم دلیل خاصی برای «چرا دست قلم شدم» (تمرین ۵ کارگاه تمرین نوشتن) پیداکنم تا شروع به نوشتن میکنم مثل این که از خودم بپرسم چرا بچه مو دوست دارم، دست از نوشتن میکشم .
ممنون میشم از راهنماییتون بهرهمند بشم.
این چیزیه که به تدریج و با بیشتر نوشتن برامون آشکار میشه.