گاهی به رابطۀ استفاده نقل قول و تنبلی فکری میاندیشم. اگر خودت را به نقل قول از این و آن عادت بدهی بعد از مدتی ممکن است بدجوری کُمیت خوداندیشیات بلنگد. به جایی میرسی که میبینی فلجی، هر چه میخواهی بگویی باید چنگ بیندازی به چند جمله از دیگران.
طرف دیگر ماجرا ترس است. نویسندۀ ترسو خودش را در پشت نقلقولها پنهان میکند، چون حس میکند بدون قطار کردن اسمهای گنده در کنار هم کسی حرفش را جدی نمیگیرد؛ از طرفی میپندارد که با نقلقول راحتتر میتواند دهان منتقدان را ببندد.
برخی هم برای انکه باسواد جلوه کنند مدام نقلقول میکنند که حالا حوصلۀ آنها را ندارم.
اما آیا نقل قول کردن اینقدر بد است؟
خیر. ناچارم دو تا نقل قول متوسل شوم:
«از دیگران نقل قول میکنم تا خودم را بهتر بیان کنم.»
-میشل دو مونتنی
«وقتی از دیگران نقل قول میکنیم، از خودمان نقل قول میکنیم.»
-خولیو کورتاسار
حرف کوتاسار از حرف مونتی هم قشنگتر است. بله، تو حس میکنی دیگری حرفی که میخواهی زده. پس تکرارش میکنی. و این حرف میشود حرف خود تو.
حتا من نقل قول را نوعی ارزشآفرینی از طریق محتوا میدانم، البته اگر درست و بهقاعده پیش برود. مثلن من توی وبلاگم انواع و اقسام چیزهای مرتبط با نوشتن را نقل میکنم. چرا؟ چون میخواهم اینجا نوعی مینیدایرةالمعارف نویسندگی باشد. پس دلیلی موجه دارم و طبق استراتژی محتوایی وبسایتم پیش میروم.
و یک نکته: اگر مجالی باشد، همیشه چند سطری پیش یا پس از هر نقل قول مینویسم و دلیل نقل کردنم را میگویم. و این کار گاهی راه میدهد به خلق فکرهای تازه.
همۀ اینها را ردیف کردم تا برسم به این دو گفتاورد:
«کسی که در نوشتهها یا گفتههایش مدام از این و آن نام میبرد یا نقل قول میآورد، یا از بیان عقیدهی خود میهراسد و میخواهد پشت دیگران پنهان شود یا اینکه اصلن عقیدهای ندارد.»
محمود فلکی
«وقتی برای خودت مینویسی، از دیگران بسیار در نوشتههایت بیاور، و وقتی برای دیگران مینویسی، فقط از خودت.
تو نباید باربری باشی که گفتههای دیگران را جابهجا میکند؛ باید کارگری باشی که با گفتههای دیگران بنایی تازه میسازد.
تو لازم است به کنه دستاوردهای فکری و آرای دیگران برسی، ولی قرار نیست بگویی کی چی گفته.
که اگر، به عنوان پژوهشگر، «نقل» میکنی، باید چنان دقت و امانت را رعایت کنی که با آرای تو و گفتههایت قاطی، یا اشتباه، نشود.
گفتههای دیگران –برای تو- عناصر به دست آمدهای است که با آنها ترکیبات تازه را میسازی.
تو میتوانی، و باید، گفتۀ کوتاه دیگری را بسط دهی و قابلفهمتر و مصرفیتر کنی.
تو میتوانی، و باید، گفتار بلند دیگری را فشرده کنی و عصاره کشی.
تو میتوانی، و باید، نوشتههای بلند یا کوتاه دیگری را «نقد» کنی.
ولی نباید غیرمسؤولانه، و بی اظهار نظر، کنار بنشینی و به به نقل آب کشیدۀ نوشتههای دیگران بسنده کنی.»
هرمز انصاری، چه بنویسیم؟ چهگونه بنویسیم؟
یک پاسخ
سپاس خیییلی مفید و قابل تأمل بود