این چند سطر را برای دوستانی نوشتهام که تازه به این صفحه پیوستهاند:
هشدار: در جاهایی از این متن کمی از خودم تعریف کردهام، چون به قول بابای ایرج پزشکزاد «من آنقدر بزرگ نیستم که کوچکی کنم».
از سال 84 پایم به کارهای هنری و رسانهای باز شد و اولین کاریکاتورم دقیقاً در چنین روزی در اردیبهشت همانسال در مجلۀ «طنز و کاریکاتور» چاپ شد. پس از آن، سالها به عنوان کاریکاتوریست حرفهای فعالیت کردم و علاوه بر مطبوعات در جشنوارههای کاریکاتور هم حضوری جدی داشتم که این حضور منجر به کسب حدود 40 جایزه داخلی و خارجی شد که از میان آنها میتوان به «جایزۀ اول موزۀ ملی صلح امریکا»، «جایزه دوم جشواره اولنس کارتوناله بلژیک» و «جایزۀ اول جشن تصویر سال» اشاره کرد. کار مطبوعاتی من در نهایت به سردبیری یک مجلۀ سراسری کشید و از صبح تا شب در حال مجله چاپ کردن بودم و سه سال هم کارمند یکی از رونامههای سراسری شدم و به عنوان دبیر تحریریه یک ضمیمه فعالیت میکردم. علاوه بر این وبلاگنویسی همیشه برایم مهم بوده و تا الان ادامه داشته. اولین وبلاگم در دهۀ هشتاد فعال بود و دومی از سال 94 فعال شد و تا همین الان برقرار است.
بقیه ماجرا را باید کمی خلاصه کنم: مدتی در پی آموختن فیلمسازی بودم، چند فیلمنامۀ تمرینی نوشتم، چند فیلم کوتاه تمرینی ساختم و سینمای اصیل دنیا هُلم داد به سمت ادبیات. در دنیای ادبیات ماندگار شدم. خواندم و خواندم و خواندم و داستان بلندی نوشتم که توی کشو خاک میخورد(با اینکه امکان چاپ آن در انتشارات معتبری فراهم بود). بخشهایی از آن را بسیار دوست دارم اما حالا برای شخص من انتشار رمان و داستان در اولویت نیست و عجلهای هم ندارم، این موضوع دلایل گوناگونی دارد از جمله اینکه قصههای من خواهناخواه به نوشتن از دو سه چیز کشیده میشود که فعلاً مجال گفتن از آنها فراهم نیست. بنابراین تولید آثار ادبی(از شعر گرفته تا داستان) کاری است که در خلوتم انجام میدهم. در خلق این نوع آثار هم بیش از هر چیز توجهم به زبان است. چون زبان را اولین و مهمترین چیزی میدانم که نویسنده باید برای مهارتیافتن در آن بکوشد. میتوانم ادعا کنم که ادبیات داستانی معاصر ایران را کمی خوب میشناسم و همین یکی از دلایلی است که به خودم اجازۀ تدریس دادهام (دربارۀ تدریس کمی پایینتر بیشتر حرف میزنم).
اما بیرون از خلوتم شیفتۀ انتشار نوشتههای غیرداستانیام. گزینگویه و یادداشت و مقاله و جستار و کتاب مینویسم و بیدرنگ هوا میکنم. اولین کتاب غیرداستانی من کاری مشترک با عنوان «موبایل درمانی» بود که سرنوشت خوشایندی نداشت، دومی کتاب «چرا باید زیادتر حرف بزنیم» است که چاپ اول آن به سرعت تمام شد و بازخوردهای خوبی هم داشت، اما برای انتشار ویراست دوم آن دچار وسواس شدم و این وسواس کماکان گریبانگیر من است. بعد از آن کتاب، چند کار دیگر را به مرز انتشار رساندم اما بنا به دلایلی منصرف شدم تا رسیدم به کتاب «شاهراه تأثیرگذاری» که به نظرم بدک نشده، و همۀ کارهایش انجام شده و بعد از اینکه طرح جلد آن آماده شود تابستان همین امسال توزیع خواهد شد.
این از کتاب، اما اصل ماجرا این است که دوست دارم به قلمزن و مروج شیوهای از نوشتن شناخته بشوم که شاید «نویسندگی آنلاین» برای آن عنوان مناسبی باشد. کتابی الکترونیکی هم با این عنوان نوشتهام که هزاران بار دانلود شده. طی این سالها چند هزار یادداشت و مقاله نوشتهام(علاوه بر ویدیوها و پادکستها) که همه به صورت رایگان در فضای اینترنت موجود است. گمان میکنم نویسندگان امروزی با موقعیتی استثنایی روبرو هستند. حالا میتوان در کسری از ثانیه مطلبی را به دست میلیونها نفر رساند. حالا هر قلمزنی میتواند به طور رایگان و یا با کمترین هزینه رسانۀ اختصاصی خودش را بسازد و طبق استانداردهای شخصی خودش عمل کند. چیزی که تا همین یکی دو دهۀ قبل محال بود.
میکوشم تا وبسایت خودم و سایت مدرسه نویسندگی به دانشگاه آنلاینی دربارۀ نوشتن و نویسندگی تبدیل شود تا هر فارسیزبانی، در هر شهر و روستایی، در هر نقطه از ایران و سایر نقاط جهان بتواند حداقل نکتهای مفید را در آن بیابد و با جدیت بیشتری به نوشتن و تولید محتوا بپردازد.
«آموزش» موضوع مهمی است که آرزو دارم در آن استادانه عمل کنم. تدریس از زمانی برایم جدی شد که در همایشی بزرگ توسط اکثریت حضار به عنوان سخنران برتر انتخاب شدم و پس از آن درخواست خوانندگان وبلاگم محرک برگزاری اولین کلاسم بود. البته در دهۀ هشتاد هم در تدریس یکی دو رشتۀ هنری فعال بودم و با تدریس بیگانه نبودم.
میدانم که برای آموزاندن باید آموزندۀ خوبی بود، بنابراین بیشتر اوقاتم به یادگیری میگذرد و در نویسندگی آنلاین هم به طور همزمان هم یاد میگیرم و هم یاد میدهم. تاکنون در قالب دورهها و همایشهای آنلاین و آفلاین به بیش از ده هزار نفر مهارتهایی چون نویسندگی، داستانسرایی، تولید محتوا، کپیرایتینگ(تبلیغنویسی)، مطالعۀ موثر، بهرهوری و نظم شخصی را آموزش دادهام. هدف بزرگ من این بوده و هست که دورۀ نویسندگی خلاق مدرسه نویسندگی را به بهترین و کاملترین دورۀ نویسندگی ایران تبدیل کنم (آرزو بر برنایان و برنادلان عیب نیست). در این مسیر ممنون و مدیون بیش از هزار دوستی هستم که تاکنون به این دوره پیوستهاند و مشوق و راهنمای من بودهاند تا از کاستیهای فراوان کار بکاهم.
اشارهای هم بکنم به یکی از بزرگترین گرفتاریهای زندگیام: دلم میخواهد به همۀ پیامهایی که برایم ارسال میشود پاسخ بدهم، اما متاسفانه هنوز فرصت و مهارت کافی برای این کار را نیافتهام. هزاران هزار پیام توی تلگرام و اینستاگرام و واتساپ و لینکدین و جیمیل و پیامکدان موبایلم روی هم انباشته شده و خب، در کمال شرمساری فقط میتوانم به برخی از آنها پاسخ بدهم. البته که همکاران من در صفحات رسمی مدرسه نویسندگی اوضاعشان به خرابی من نیست و به طور مرتب با شما در تماس هستند.
و اینکه بدون یاری و محبت دوستان و همراهانم اصلاً نمیتوانستم کار چندانی صورت بدهم.
برای همۀ شما بهترینها را آرزو میکنم.
14 پاسخ
موفق باشی ای اسطوره تلاش خلاقانه
شما محبت دارید معصومه جان. سلامت باشید.
استاد عزیز از آشنایی با شما بی نهایت خوشحالم… چراکه صحبتهای شما همیشه باعث جرقههایی در ذهنم میشود و انگیزهام را برای ادامه مسیر نوشتن و نویسندگی دو چندان میکند.
خوشحال میشم که نوشتههای من رو اینجا بخونید https://www.instagram.com/p/COCtxXEALUB/?igshid=1nn9ek1x4mk5y
سپاس از مهر شما.
حتما نوشتههاتون رو میخونم.
به جرات وبدون ا غراق بگویم . استاد شاهین کلانتری عزیز شما بهترین آموزنده اید .تاثیر کلام شما بسیار زیاد و حزفهایتان عمق درا وبر دیوار دل حک میشود. بسیار کلاس ها رفته ام وبسیار آموز ش گر دیده ام . با اینکه خود نیز روزگارانی فقط درس میدادم معلم نبودم . اما شما معلم ید
ومدرسه نویسندگی مدرسه عشق است . که من با این سن وسال را پشت میز ونیمکت نشاند وچون کودکی تشنه آموختن دوان دوان در پی یافتن ودرک کلام شما خود را میکشاند. ومن عاشق شدم بر مرام شما با شاگردی درمدرسه شما دنیا برایم عوض شد وروش وسیره شما الگوی زندگی ام . نازنین استاد کار بلد سپاس از همه آنچه که به من آموختید سپاس
شما به بنده محبت دارید خانم پایا.
به دوستی به عزیز گرانمایهای چون شما افتخار میکنم.
سلام جناب آقای کلانتری
من فقط دو سه روزه که با سایتتون آشنا شدم و حقیقتا از مطالبی که گذاشتین استفاده و لذت خاصی میبرم. رمان اولم در حال چاپه و رمان دومم هم تقریبا تمومه و در مرحله بازبینیه. البته جسارت کردم و رمان اولم رو براتون فرستادم. میدونم که فرصت خوندنش رو ندارید، چون تعداد صفحاتش بالاست (1400صفحه) دوستان مزاح میکنند و میگند چه خبرته دختر، تاریخ طبری نوشتی؟ :)))) بهشون میگم باید همه حرفام رو میزدم، نمیخواستم تکلیف شخصیت های داستانم ناتموم بمونه. 🙂 به هر حال امیدوارم افتخار اینو داشته باشم که روزی شما رمانم رو بخونید. دوست دارم از نظرات مفید و بی نظیر شما بهره مند بشم. موفق و موید باشید 🙂
سلام هیلا جان
خوشحالم که اینجا هستید.
درود به شما که انقدر سختکوش هستید.
حتما لینک یا اسم کتابتون رو برام بفرستید.
با سلام مجدد، شاهین عزیز. من متاسفانه وبلاگ ندارم و رمان اولم هم زیر چاپه. براتون به این آدرس info@madresenevisandegi.com ایمیل کردم. نمیدونم به دستتون رسیده یا نه. لطفا اگه ایمیل رو گرفتین و احیانا رمان رو خوندین، بهم بگین، ممنون میشم. بیصبرانه منتظر شنیدن نظرات زیباتون هستم. 🙂
سلام هیلا جان
اون ایمیل رو همکاران من چک میکنن.
بهت تبریک میگم به خاطر رمانت.
حتما اگر چاپ شد لینک تهیه کتاب رو برام بفرست.
سلام شاهین عزیز.
از همان چند سال پیش که با shahinkalantari.com اشنا شدم، همیشه ذوق خواندن مطالب جدید و تاثیرگذار اینجا را داشتم و دارم. گرچه وقت نمیکنم برای مطالب نظری بگذارم.
اما فقط میخواستم از همه ی بودن هایت تشکر کنم.
و اینهایی که گفتی تعریفهای به جا و چه بسا کمتر از واقعیت بود و هشدار نمیخواست.
بدان مانند من هزاران مخاطب ناشناس دیگر که میآیند و میروند و ردی از خود نگذاشته اند هم داری.
نکته ای درباره ی ایمیل. آیا هرهفته ارسال میشود ؟ متاسفانه من از زمانی که عضو خبرنامه شدم و چندسال از آن میگذرد فقط چند ایمیل دریافت کرده ام. اگر ایمیل من مشکلی دارد لطفا رفعش کنید تا من هم ایمیل های هفتگی را دریافت کنم.
شاهین عزیز! بودن آدمهایی همچون تو دنیا را خیلی زیباتر کرده. صمیمانه و از ته قلبم امیدوارم همیشه سلامت و پیروز باشی و بزرگترین مدرسه ی نویسندگی (گرچه الان هم بزرگترین است)، به وجود بیاید و هر روز رشد کند و برقرار بماند.
با آرزوی روشن ترین روزها. تارا
سلام تارا جان
از مهرت بینهایت سپاسگزارم.
و خوشحالم که دوست نازنینی مثل شما به اینجا سر میزنه.
نامهها رو گاه به گاه میفرستم و نظم و روال مشخصی نداره هنوز.
با آرزوی بهترینها
شما بهترین هستید مدرسه نویسندگی دنیای زیبایی است که شما ساخته اید با تلاش و کوشش ومهر ورزی و من به عنوان کوچکترین شاگرد این مدرسه دلم میخواهد تا آخر عمر شاگرد این مدرسه باشم من آموختم از شما که به دور از دنیای مجازی واقعی زندگی کنم و یاد گرفتم برای علاقه ام وقت بگذارم و تلاش کنم آموختم که زمان ارزشش بسیار زیاد است شاید قبلا از این درک درستی از زندگی نداشتم آموختم که زندگی حقیقت شیرینی است که باید قدرش را دانست یاد گرفتم که از هیجان وهیاهو های مخرب دور باشم ودر مسیری آرام وبدون شتاب با دید عمیق و تفکری سالم حرکت کنم . هر چیز را که میبینم درباره اش فکر کنم . بسیار آموختم استاد بی بدیل که سخاوتمندانه میبخشید آنچه را که به زحمت وتلاش ورنج خویش بدست آورده اید. غیر از آموزش نو یسندگی مدرسه مدرسه عشق است وشما شخص شما جناب شاهین کلانتری عزیز به من درس زندگی دادید بسیار بسیار سپاس .