سلام، خیلی خوشحال هستم از اینکه با شما و وب سایتتان آشنا شدم، واقعااا لذت میبرم از خواندن مطالب متفاوت و جذابتون…
یه سوال داشتم ممنون میشم راهنماییم کنید، چند وقته ذهنم رو درگیر کرده!!!
من در زمینه تولید محتوا چند وقتی است فعالیت دارم، میخواستم بدونم چطور محتوای متمایز تولید کنم، مثلا من قراره در مورد خواص روغن زیتون بر پوست بنویسم، تمام سایت ها شبیه هم است، فقط شیوه نگارش کمی فرق داره، حالا منظور از محتوای متمایز که شما هم به اون اشاره داشتین چیه؟چون به هر حال که نمیتونیم خواص روغن زیتون رو نقض کنیم.پیش پیش ممنونم از جوابتون.بی صبرانه منتظرررررررمیکی از کامنتهای مطلب چرا اغلب فعالان حوزۀ محتوا نتایج مطلوبی نمیگیرند؟
مرضیه عزیز
سوالی که مطرح کردی اینقدر مهم بود که تصمیم گرفتم در قالب یک پست مستقل بهت جواب بدم. فکر میکنم مرور این موضوع برای بقیه دوستان نویسنده و همینطور فعالان حوزۀ محتوا هم مفید باشه.
مسئله تو و من و خیلیهای دیگه اینه که برای زدن حرف تازه و متمایز روی «چه» گفتن تمرکز میکنیم. این درسته که موضوع خوب دست ما رو برای خلاقیت بازتر میذاره؛ اما اصولاً هنر و خلاقیت، بیشتر از چه، تلاش برای نوآوری و تازهگویی توی «چگونه» گفته.
بذار با مثال خودت پیش بریم. تو میگی برای نوشتن یه متن متمایز دربارۀ روغن زیتون اصولاً چه میشه کرد جز اینکه نحوۀ نگارش متن رو یه مقدار تغییر بدیم. اما من میگم دربارۀ همین موضوع ظاهراً ساده که به نظر تو در نحوۀ بیانش نمیشه خلاقیت و تمایز چندانی داشت، میشه یه سری کار درخشان و منحصر به فرد کرد که کاملاً با بقیه فرق بکنه و تاثیرش هم ده برابر کار بقیه باشه.
تولید محتوای متنیِ متمایز فقط این نیست که جملهبندی یه سری متن کلیشهای رو تغییر بدیم؛ یا به این فکر کنیم که دربارۀ موضوع، چه حرفها و اطلاعات دیگهای رو میشه اضافه کرد. همونطور که خودت گفتی، دربارۀ خواص روغن زیتون برای پوست مگه چقدر میشه اطلاعات جدید ارائه کرد.
تو باید روی نحوۀ بیان و چگونگی گفتن همون حرفای تکراری که داری، فکر کنی. بذار یه مثال از دنیای هنر و ادبیات بزنم:
از هزاران سال پیش تا حالا، کلی اسطوره و داستان و فیلم عاشقانه است. اما چرا کماکان داستانها و فیلمهای عاشقانه نوشته و ساخته میشن و پرطرفدار هم هستن؟ مگه جز اینه که تو هر داستان عاشقانهای یکی عاشق یکی دیگه میشه و یه سری موانع سر راهشه و دست آخر به عشقش میرسه یا نمیرسه. با یه مقدار تغییر جزیی از رومئو و ژولیت تا تایتانیک یک داستان تکراری دارن، اما نحوۀ ارائۀ کاره که باعث میشه ما بین این آثار فرق جدی بذاریم، این چگونگی اجراست که باعث میشه یه اثر، زرد و بازاری بشه و یه اثر، کلاسیک و موندگار. خیلی از آدما ایدههای خوب و تازه دارن، اما معدوی از آدما توان بیان درست و تاثیرگذار ایدهها رو تو خودشون پرورش دادن و از پس ارائه ایدههاشون بر میان.
حالا تو هم برای نوشتن متنت به این فکر نکن که گزینهای جز تغییر نگارش جملهها نداری، به این فکر کن که آیا میتونی برای بیان خواص روغن زیتون برای پوست یه سری قصه و داستان خوب مکمل متنت کنی. برو بهترین نمونههای کپی رایتیگ و رپرتاژآگهی و محتوای تجاری دنیا رو ببین. متوجه میشی که خیلی از اونا با یه قصۀ میخکوبکننده شروع شدن. اگه یه روایت خوب بسازی اونوقت دیگه متن تو شبیه متنای خشک وخالی و مونتاژی بقیه سایتا نمیشه. حالا به من بگو قصه گفتن بلدی؟
اینجاست که میرسیم به سبد مهارتهای یک تولیدکنندۀ محتوا، درست نویسی و دونستن قواعد نگرش و مهارت تحقیق و جستجو فقط یک بخش کوچکی از محتوایات لازم برای این سبد هستن. یک تولیدکنندۀ محتوای حرفهای و متمایز در اصل به توانمندیهایی مجهزه که در چگونگی بیان خلاقانۀ حرفها کمکش میکنن؛ از جمله داستانسرایی که همه، این روزا همه حرفش رو میزنن اما در عمل هیچ.
چند روز پیش به خودم رو اینجوری موعظه! کرده بودم:
موعظه نکن؛ قصه بگو!
مطلب کاملاً مرتبط: اشتباه بزرگ ما در مسیر نوشتن و نویسندگی
17 پاسخ
نحوۀ ارائۀ کاره که باعث میشه ما بین این آثار فرق جدی بذاریم، این چگونگی اجراست که باعث میشه یه اثر، زرد و بازاری بشه و یه اثر، کلاسیک و موندگار
…
این قسمت رو دقیق و تخصصی بازش می کنین؟
فرید جان
این مطلب رو در همین رابطه نوشتم:
اشتباه بزرگ ما در مسیر نوشتن و نویسندگی
درود بر شما،از مطالب مفید و شما بسیار ممنونم
سپاس هومن نازنین
بیشتر بنویس برام با تو عزیز دلم بیشتر آشنا بشم.
قربانت شاهین جان ، تازه آشنا شدم با این مطالب و ممنون از آموزش های شما
و ما اداراک ما القصه!
چند وقتیه سعی میکنم توی یاداشت هام بیشتر قصه بگم، هر روز ما پر از قصه است که از دست میره و ما ازش غافلیم، این روزها یکی در میان به خودم میگم چشتو باز کن حواستو جمع! قصه ها دارن در میرن، قصه هایی که همشون ارزش تعرف کردن دارن
سلام مائده جان
سایتت رو دیدم و شگفتزده شدم.
چقدر رشد کردی.
رشد کیفی سایتت عالیه.
فقط ادامه بده…
سلام شاهین جان
وقتت بخیر
دو تا جمله بود که یه زمانی ذهنم رو درگیر کرده بودن که ببینم بالاخره کدومش درسته
* مشکلات (زندگی) همه آدمها شبیه به همه
* هر کسی مشکلات خاص خودش رو داره
این مطلبت رو که خوندم دوباره این سوالها توی ذهنم تداعی شدن و واسم جالب بود که میشه از دید تولیدکننده محتوا هم بهش نگاه کرد:
مثلا اگر همه ما آدمها تولید کننده محتوا باشیم -محتوای خاطرات (یا مثلا فیلم) زندگی- موضوعات و حرفهای یکسان، تکراری و احتمالا خسته کننده داریم. ولی هر کدوم از ما، قصه خاص خودش رو روایت میکنه و همین باعث میشه که محتوا (فیلمنامه) هرکدوممون متمایز و جذاب باشه.
پی نوشت:
البته میدونم که حرفم بیربط بود و عذر خواهی میکنم ازت.
ولی فقط خواستم بعد از حدود دو-سه سال بصورت جدی دنبال کردن نوشتههات، بالاخره اولین کامنت خودم رو نوشته باشم و تشکری ازت کرده باشم.
اولین نفری بودی که وبلاگش رو توی خبر خوانم اضافه کردم تا مطالبت رو دنبال کنم.
ممنون که این همه سال نوشتی و چیزهای ارزشمندی بهمون یاد دادی
سلام مهدی عزیز
چقدر خوشحال شدم که کامنتت رو دیدم.
اتفاقا به چه موضوع جالب و مهمی اشاره کردی. واقعاً کیف کردم.
راستی چند روزی بود که سایتت روی مرورگر من باز بود و داشتم کیف میکردم از این همه سلیقۀ تو در شکل دادن به سایتت.
حتماً بیشتر و بیشتر بهت سر میزنم.
تو بخش دوستان من سایت هم بهت لینک دادم.
شاد باشی.
لطفا لایک زدن رو زیر نوشته هاتون اضافه کنید چون خیلی کیف میکنم میخونم توگلوم میمونه ابراز نکنم
ممنونم از مهرت فائزه جان. کامنت شما کیفش از لایک بیشتره.
سلام و درود
ممنووووووونم از توجهتون و پاسخ بسیار زیبا…
آرزو بهترین هارو براتون دارم…
حتی توی بحث تربیت فرزند هم این صد می کنه. نصیحت نکن. داستان بگو!
عالی بود!
درود بر تو رسول جان.
موافقم و لذت بردم
همیشه لازم نیست چیزی که میگیم جدید باشد گاهی یک محتوای قدیمی با آرایش جدید پتانسیل یک شاهکار شدن رو دارد
البته فکر میکنم به این کار هم نباید معتاد بشویم و مدام حرف های کهنه رو تبدیل به نو کنیم و بفروشیم
سلام محسن عزیز
فدای تو.
دربارۀ بخش آخر کامنتت:
اصولاً چنین کسی که توان بیان نو رو نخواهد داشت. کسی که میتونه بیان نو داشته باشه، مطمئن باش حرف تازه هم داره.