تنها نشسته‌ام و حواسم نیست که….

تنها نشسته‌ام

و حواسم نیست

که دنیا با من است*

….

غرق در افکاری پریشان بودم که ناگهان به خودم آمدم و متوجه شدم شعر بالا را زمزمه می‌کنم.

به گمانم این شعر کوتاه سهل ممتنع است.

ساده است و فریبا.

راه می‌دهد به بیشتر فکر کردن.

فکر کردن درباره تنهایی.

دلم می‌خواهد بارها و بارها آن را زمزمه کنم.

قبلاً درباره بیتی از سعدی نوشته بودم. از تکرار آن بیت هم خسته نمی‌شوم.

تنها نشسته‌ام

و حواسم نیست

که دنیا با من است

 

*صفحه آخر کتاب از سر بی حواسی/سعید عقیقی/نشر افکار

3 پاسخ

  1. سلام، چه شعر قشنگی تا حالا ندیده بودمش به نظرم شبیه شعرهای بیژن جلالی آمد. تنهایی خیلی زیباست. در تنهایی با دنیای درونت و با آنچه در فکر و ذهنت است گذر زمان را نمی‌فهمی. همیشه وقتی تنها هستم زمان زودتر می‌گذرد. ممنون از اینکه من را با این شعر زیبا آشنا کردید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *