حسین یاغچی در سرمقالۀ شمارۀ جدید مجله پنجره خلاقیت قیاس جالبی بهکاربرده؛ او ضمن اشاره به استفادۀ افراطی ما از تلگرام نوشته تلگرام، تلویزیون جدید است.
حالا به نظر میرسد در تمام حرفهایی که در مذمت تلویزیون گفتهشده بهراحتی میتوانیم واژۀ تلگرام را جایگزین تلویزیون کنیم.
من معمولاً توی جمع پُز میدهم که سالهاست تلویزیون نگاه نمیکنم و از وقتی تلویزیون را کنار گذاشتهام حس و حال بهتری دارم و از میزان خطاهای شناختیام کاسته شده.
تقریباً محال است هر بار که تلویزیون ندیدنم را به رخ دیگران میکشم یکی دو نفر تا جملهام تمام نشده نگویند که «منم اصلاً تلویزیون نگاه نمیکنم». نکته اینجاست که غالباً این افراد از آن دست معتاد به موبایلهایی هستند که با موبایل به رختخواب میروند و بیدار میشوند.
روی صحبت این پست دقیقاً با همین دوستان است.
تلویزیون ندیدن شما شاید نکتهای منفی بهحساب بیاید، چون حتی توان تمرکز روی برنامههای تلویزیونی را هم از دست دادهاید.
ندیدن تلویزیون الزاماً کمکی به توسعۀ فردی ما نمیکند، باید ببینیم چه چیزی را جایگزین تلویزیون میکنیم.
اگر به همان میزان که تلویزیون میدیدهایم، حالا کتاب میخوانیم، بله کار ما قابلتحسین است، اما در غیر این صورت باید نگران خودمان باشیم.
زمانی لوتار اشمیت جملۀ کوتاه و خلاقانهای گفته بود:
تلویزیون از دایره خانواده، نیمدایره درست میکند.
حالا تلگرام نهتنها نیمدایره بلکه خانواده را به نقطههای ناموزون و دور از هم تبدیل کرده. اگر زمانی همگی به یک صفحهنمایش خیره میشدیم، حالا هرکدام صفحهنمایش کوچکی داریم که ممکن زمین تا آسمان با دنیایی که در صفحۀ نمایش هماتاقیمان میگذرد متفاوت باشد.
البته من دنبال این نیستم که تلگرام و موبایل را یکسره نفی کنم. معتقدم رویکرد درست به این ابزارها میتواند دستاوردهای ارزشمندی را داشته باشید که هرگز با تلویزیون ممکن نبوده.
حالا ما با یک کانال تلگرام ساده میتوانید رهبری فکری حوزهای را به دست بگیریم و اگر در این زمینه ناتوانیم ضعف قدرت فکری ما و عدم شناختمان از ظرفیتهای ابزار است.
فدریکو فلینی زمانی گفته بود:
تلویزیون، بیماری عفونی روح است.
به نظر شما تلگرام بیماری عفونی روح است؟
سایت رسمی مدرسه نویسندگی راهاندازی شد
کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام
15 پاسخ
بله که هست
“تلویزیون ندیدن شما شاید نکتهای منفی بهحساب بیاید، چون حتی توان تمرکز روی برنامههای تلویزیونی را هم از دست دادهاید.”
آره جالبه خود من دیگه اعصاب دنبال کردن یه برنامه 90 دقیقه ای پشت سر هم رو ندارم و وسطش باید تداخل هایی باشه.
ولی تلگرام واقعا فرق داره. خود من هیچوقت اونقدر نمی رم…. داشتم این جملات رو می نوشتم که روزایی یادم افتاد که وقتی حالم بد بود می شستم پای اینستاگرام و اینقدرررر فیلم های کوتاهش رو میدیم که روزم شب بشه و نفهمم چی شده (فرار از واقعیت و رو به رو نشدن با حال بدت). می تونستم حال آشفته اون روزم رو با حرف زدن با مادرم تسکین بدم، باهاش درد دل کنم و بگم چمه، یا حداقل یه دوست، اما فضای مجازی رو انتخاب کردم.
تنها ندونستنی که بابتش حس خوبی دارم ” موضوع و داستان فیلمها و سریالهای تلویزیونیه ”
با این متن تازه فهمیدم که درگیر چه اعتیادی هستم و بعید میدونم ایتقدر جرات داشته باشم که تلگرام یا اینستا رو از روی گوشی م پاک کنم
تفاوت بسیار مهم تلویزیون با تلگرام این است که برنامه های تلویزیون برای شما انتخاب شده اما در تلگرام با توجه به وجود کانال و گروه های متعدد می توانیم موضوع هایی که دوست داریم را انتخاب کنیم و بررسی و مطالعه کنیم.
از طریق گروه ها با افراد هم فکر خود صحبت کنیم و نظرات را حول موضوع بررسی کنیم.
برای مثال خود من به فلسفه ی نیچه گرایش دارمم و روی تلگرام چند تا کانال مرتبط عضو هستم و همچنین چندتا دوست جازی پیدا کردم که گرایش هاشون به من شبیه است.
بیماری عفونی روح؟
سلام
من داشتم به همین موضوع فکر می کردم که دیدم شما نوشتید
در تکمیل اون باید بگم که یکی دیگه از تفاوت ها اینه که افراد خودشون هم می تونند در این تلویزیون جدید تهیه کننده و کارگردان باشند و صرفا شنونده و بیننده ی صرف نباشند و ایده های خودشون را به راحتی به اجرا بگذارند .
یاد این کتاب افتادم: نقش رسانههای تصويری در زوال دوران كودكی
https://www.goodreads.com/book/show/4518950
به نظر من رشد شدید شبکه های اجتماعی باعث شده که تلویزیون نفس های آخرش رو بکشه بخصوص تلویزیون کشور ما که در هر کانالش یک مشکل شرعی و … در حال بررسیه بگذریم به هرحال(بحثو سیاسی نکنیم 🙂 )
تلویزیون کشور ما الان با برنامه هایی مثل خندوانه و دورهمی داره نفس های سختی رو میکشه چون دیگه مردم به یک حدی از آگاهی رسیدن و به راحتی می تونند مسیرهاشون رو تغییر بدن و تشخیص بدن که کدوم رسانه براشون جذاب تره و می تونند به راحتی وقتشون رو صرف اونجا بکنند.
سلام شاهین عزیز من معتقدم به نقل از فرمایش شما”رویکرد درست به این ابزارها میتواند دستاوردهای ارزشمندی را داشته باشد که هرگز با تلویزیون ممکن نبوده”…مثال روشن اینکه از وقتی با مدرسه نویسندگی آشنا شدم . ..شبها دارم باز کتاب میخونم..این که میگم باور کن تعارف نیست شما با اینکه خیلی جوونید ولی من رو با کتاب آشتی دادید..والبته برای شما آرزوی بهروزی دارم..پاینده باشی..
لام به دوست گلم جناب خورشیدفر
چقدر عالی
موضوعی که گفتید برای من باعث افتخار و دلگرمیه.
برقرار باشید.
سلام خدمت استاد عزيزم
به موضوع خيلى جالبى اشاره شد.من هم جزء اون دسته از افراد هستم كه تلويزيون نگاه نمى كنم و اين رو جزو افتخاراتم ميدونستم تا اينكه دقيقا همين امروز زمانى كه به خودم اومدم و ديدم كلى زمان از دست دادم و بيشترين وقتم صرف تلگرام و اينستاگرام شده و هيچ تفاوتى با صرف وقت براى ديدن تلويزيون نداشت براى همين تصميم گرفتم زمانهاى خاص و محدودى وقتم رو صرف سر زدن به تلگرام كنم و اطلاق بيمارى عفونى روح كاملا بجاست.
زنده باشی آرزو جان
حد اگر روزی 1 صفحه هم کتاب بخونید اتفاقات واقعاً خوبی توی زندگیتون شکل میگیره.
به نظر من تلگرام سرطان روح است
برام سخته بیماری عفونی روح رو به هر کدوم از سرگرمیهای بشر نسبت بدم. چه تلویزیون، چه تلگرام و چه ترنهوایی شهربازیهای بزرگ دنیا.
در دنیای امروزِ ما به دام ملال افتادن واقعاً آسون شده. گذشت اون زمانی که انسان اولیه غم جان و نان داشت. معلوم نبود شب از شکار به سلامت برگرده یا نه. اصلاً چیزی برای خوردن گیرش میومد یا نه.
دورانی هم بشر به قدری در چنبره آرمانگرایی گرفتار بود که اصلاً مجالی برای ملال پیدا نمیکرد. مدام مشغول مبارزات چریکی و سرنگون کردن حکومتها بود.
من به آدمها حق میدم اگر از هر دستآویزی استفاده کنند برای سرگرم شدن. گرچه احساس میکنم میشه از مدت محدود عمر، بهتر بهره برد.
درباره شبکههای اجتماعی به نظرم میرسه، محملی ایحاد شده برای معاشرت، بدون تن دادن به حاشیههای تکلفآمیز و پردردسرش. نه زمان مهمه، نه مکان. لازم نیست لباس رسمی تنت باشه و دغدغه پذیرایی از مهمون داشته باشی. خستگی راه و کار هم رو دوشت نمیمونه. با کسانی معاشرت میکنی که ازشون لذت میبری. نه این که چهارساعت بشینی و لبخندهای ساختگی بزنی و نگران باشی درباره چی حرف بزنی که به مهمان یا میزبان برنخوره یا حوصلهاش سر نره.
نه. تلگرام بیماری عفونی روح نیست. اقتضای زندگی امروز بشره. زمانی در قرن ۱۸ و ۱۹ میلادی هم به شدت علیه خوندن رمان تبلیغ میشد و مضراتش رو به رخ مردم میکشیدند. امروز روانشناسان و فیلسوفان اخلاق، مردم رو به خوندن رمان تشویق میکنند تا زندگیهای نزیسته رو در میان سطرهای رمانها تجربه کنند.
کبرا جان
تحلیلت مثل همیشه درخشان بود و نکات جالبی داشت برام.
زنده باشی و برقرار
سلام .همراه عزیز..این قسمت که ”
درباره شبکههای اجتماعی به نظرم میرسه، محملی ایحاد شده برای معاشرت، بدون تن دادن به حاشیههای تکلفآمیز و پردردسرش. نه ..”خیلی به دلم نشست ..برقرار باشی..