گوشهی دفترچهیی قدیمی نوشته بودم:
«آیا این متن عشق به چیزی، کاری یا کسی را برمیانگیزد؟»
زمانی سنجهی نوشتههایم بود، حالا هم.
گوشهی دفترچهیی قدیمی نوشته بودم:
«آیا این متن عشق به چیزی، کاری یا کسی را برمیانگیزد؟»
زمانی سنجهی نوشتههایم بود، حالا هم.
© ۱۳۹۴-۱۴۰۴ | این وبسایت برای شاهین کلانتری است. | طراحی و پشتیبانی: دانیال مرادی، سعید قائدی
© ۱۳۹۴-۱۴۰۴ | این وبسایت برای شاهین کلانتری است.
طراحی و پشتیبانی: دانیال مرادی، سعید قائدی
5 پاسخ
عشق به چیزی که در همه نوشته ها و گفته ها هست. مهم اینه به چی و کی عشق بورزی
همینطوره👌
ممنون بابت کامنتتون.
حالا هم مینویسم درصورتیکه میدانم خیلی هارا یاد شکست هایشان می ندازدولی به این باور رسیده ام زندگی به چهار فصل میماندودرهرفصل آن جوی تازه باعث رویش گلهایی با خصوصیات جدید میشودوبرخلاف آن مثل معروف که میگوید با یک گل بهار نمیشود آنهایی هم که دربهاررنگ هوای آفتابی را ندیده اند چند روزی حمام آفتاب میگیرند واگرخوششان آمد به منآطق کویری کوچ میکنند شاید با دلی بهاریشان توانستند بهآررابه انجام ببرند بالاخره اگر جو عوض نشود یکنواختی چشم انسان هارا کور میکند
سنجه ام این است، آیا این متن احساسات خفته کسی را بیدار می کند؟ آیا می تواند به مسئله نویی فکر کند؟ آیا می تواند از خودش بیرون بیاید و به درون خود جدیدی بخزد؟
«از خودش بیرون بیاید و به درون خود جدیدی بخزد.»
چقدر جالب👌