ماری گل-من برندۀ نوبل فیزیک میگوید:
اگر من دورترها را دیدهام بهاینعلت بوده است که کوتولهها اطرافم را گرفتهاند.
این جمله اشارهای است به جملۀ معروف نیوتون که زمانی گفته بود:
اگر فاصله دورتری را دیدهام به خاطر ایستادن بر شانههای غولها بوده است.
ترسناکترین انتخاب در مسیر پیشرفت و توسعه فردی، رضایت دادن به پادشاهیِ شهر کورهاست.
اینکه به خاطر کمکاری و سطح پایین اطرافیان به ابتداییترین دستاوردها بسنده کنیم، ازنظر من ارزشمند نبوده و نیست.
مدیر یکی از مراکز دولتی همیشه در توجیه بهرهنگرفتن از آدمهای کاربلد و متخصص میگفت: نمیخوام برام شاخ بشن!
تجربه ثابت کرده که گشتن با کوتولهها به امید بلندتر دیدهشدن چیزی جز رخوت و عقبماندگی در پی نداشته است.
بهتر است همیشه از خودمان بپرسیم، آیا این کوتولههای اطراف ما هستند که باعث شدهاند احساس کنیم نقاط دورتر را میبینیم، یا نه، بر شانۀ غولها ایستادهایم و دوردستها را نظاره میکنیم؟
وقتیکه محمدرضا شعبانعلی شهرت در میان یک اقلیت را برای بهداد مبینی نوشت، حس کردم بهترین مقالهای که عمیقاً به آن نیاز داشتهام را خواندهام. از آن روز به بعد بارها به این پست مراجعه کردهام و دوستان زیادی را به مطالعۀ آن تشویق کردهام.
بیایید هرگز پادشاه یکچشمی شهر کورها نباشیم.
برنامه ۱۰ هفتهای نویسندهشدن در مدرسه ۱۰ (چگونه نویسنده شویم)
دریافت کتاب قدرت نوشتن |کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام
7 پاسخ
تمام روز داشتم مطالب این وبلاگ رو میخوندم و این مطلب از بین همه نوشته هایی که خوندم مثل سیلی بود که من رو از یک بهت طولانی مدت خارج کرد.
چه خوب. امیدوارم که برات منشا خیر و حرکات تازه باشه.
شاهین جان،
ممنونم از اینکه سایت من رو هم در این نوشته، معرفی کردی.
مطلب شهرت در میان اقلیت محمدرضا به نظرم یکی از بهترین نکاتی است که محمدرضا به ما گوشزد کرد. راستش من خیلی دوست دارم که اون مطلب رو به همه معرفی کنم و فقط مشکلی که وجود داره، اینه که ممکنه فکر کنن قصدم معرفی خودمه!
بگذریم
من به مطالب دیگهای هم برخوردم که به نوعی مکمل نوشتهی محمدرضا هستند. یکی از اونا رو اینجا مینویسن.
میگن حتی برای کسب علم و دانش هم به هر کسی نزدیک نشو. یعنی در محضرش حاضر نشو و از نزدیک باهاش مراوده نداشته باش. منظور افرادی هستند که علم و دانش دارن اما فضیلت اخلاقی و سلامت روانی ندارن. هر چقدر هم که بگی من فقط قصد دارم که از دانشش استفاده کنم و کاری به اخلاقش ندارم، اما باز اخلاقش روی تو تاثیر میذاره.
نقل قولی از علامه طباطبایی هست که گفتند هر چیزی که از یک نفر میگیری، حتی اگه علم دانش باشه، مثل یه لقمه میمونه که بهت میده تا بخوری و تو نمی تونی بگی من فلان چیزش رو نمیجوم و نمیخورم. ناخودآگاه، اخلاق و روان تو هم مریض میشه.
البته این قضیه فقط برای مراوده داشتن و در محضر استادن نشستنه. وگرنه استفاده از کتب و مقالاتش، باعث تاثیر گرفتنِ اخلاقی نمیشه.
محمدرضا به قدر کافی در مورد این قضیه نوشته و منم دیدم بابت تشکر از تو، این متن رو برات بنویسم. این قسمت از شعر حسن صدر سالک که در آهنگ سبکبار سالار عقیلی استفاده شده هم همین مطلب رو بیان میکنه:
ای گل نشستن با خسان، پیوسته ات گر خوست
روزی بیاید کز تو، نه رنگی به جا نه بوست
بهداد عزیز
بدون شک داشتن دوستان نازنینی مثل تو باعث افتخار و دلگرمیه.
خوشحالم که یکی از بهترین و مهم ترین مطالب محمدرضای نازنین برای فرد ارزشمندی مثل تو نوشته شده.
راستی بهداد جان، سایتت خیلی خوبه، بارها و بارها پست های مفید و ازش آفرین تو رو به دوستانم معرفی کردم.
ضمناً ممنون از متن فوق العاده زیبایی که نقل کردی.
تنت سلامت مرد فکر و عمل
شاهین عزیز :))
مدتها قبل شنیده بودم که آدمهای هم فرکانس همدیگر رو خیلی زود پیدا میکنن
شاید دنبال کردن علاقهام به نوشتن که مدت زیادی بود فراموشش کرده بودم باعث شد باتو آشنابشم و بعد از آشنا شدن باتو بود که با آدمهایی آشنا شدم که اگر صبر میکردم ممکن بود پیدا کردنشون برام سالها طول بکشه
مدتها قبل ازطریق تو با آقای شعبانعلی عزیز❤آشنا شدم و امروز هم با بهدادمبینی
به وبلاگشون که سر زدم همین اول صبحی حسابی سرذوق اومدم
فکر میکنم ازاین به بعد به مخاطب ثابتشون تبدیل بشم
ازت ممنونم
صبح زیبای پاییزیت پراز خوشحالی 🍃🍃🍃🌿🌷
پی نوشت :
راستی رفتم وبلاگ جدید 😘😍
سلام زینب عزیز
کوچت به وردپرس واقعاً تحسین برانگیزه.
تو رو با این سن کمت باید واقعاً نابغه دونست، چند سروگردن از هم نس لهای خودت بالاتر هستی. با همین قدرت ادامه بده.
نوشته ای بهداد رو حتماً دنبال کن، بهداد از بهترین هاست.