نوشتن برای زنده ماندن

او می‌نویسد

شخصیت اصلی نمایشنامۀ از پشت‌ شیشه‌ها نویسنده‌ای به نام بامداد است که به دلایلی -که البته روشن نشده است- کنج اتاق کارش عزلت گرفته است. او طی سی سال از زندگی‌اش فقط یک بار به بیرون می‌رود.

اکبر رادی در گفت‌وگویی دربارۀ این نمایشنامه، دربارۀ شخصیت بامداد می‌گوید:

هنوز یک در به روی او باز است.
نوشتن.
او می‌نویسد.
و به این وسیله دستی است که شاید به سویی دراز می‌کند.

این یک بهانه برای زنده بودن است.

 

پی‌نوشت:

کاش این روزها حتی اگر نق و ناله می‌کنیم، این غرولندها روی کاغذ باشد. غر زدن روی کاغذ ممکن است نگارش ما را تقویت کند، اما نالیدن برای دیگران فقط سبب رنجش دیگران و پژمردگی خودمان می‌شود.

 

صفحۀ من در اینستاگرام

22 پاسخ

  1. وقتی که روی کاغذ غرغر می کنیم اتفاق جالب می افته.انگار که یکی داره به خودتون غر میزنه. اخرش یا می فهمید که الکی دلخور بودید یا اینکه یه راه حل واسه ی مشکلتون پیدا می کنید.درست مثل اینکه از لحاظ روحی یک هفته می افتید جلو.کاری که ذهنتون با یک هفته درگیری و با خودش حرف زدن می کنه نوشتن توی یک ساعت براتون انجام میده.

  2. حقا که این قلم و کاغذ بهترینِ شنوندگان هستند. نه قضاوتی، نه «الهی بمیرم برات»ی و پند و اندرزی. صرفا می نشینند و بهتر از هر بچه آدم به حرف هایت گوش می کنند، حتا اگر ببینند آرام نشدی بعد از کلی وراجی و اعصاب خرد کردن می دانید چه می گویند: می خواهی من را تکه پاره کنی؟! نه جان تو تعارف نمی کنم ها… اگر می خواهی جرواجرم کن. برای خودت می گویم آخر.
    می بینید… کم پیدا می شود (اصلا پیدا هم می شود!) در میان آدمیان کسی که اینقدر خوب خودش را برایتان فدا کند.
    قدر این قلم و کاغذ را باید بیش از دانست ؛ نه جناب کلانتری عزیز؟!…

    1. زیبا نوشتید علی عزیز
      واقعاً لذت بردم.
      با آرزوی بهترین‌ها

  3. برای نوشتن باید تشنه دریافتن ، فهمیدن و مطالعه کردن بود تا نردبانی شود برای فتح قله ها.

  4. چقدر عجیب است.
    من وقتی خودم را جای بامداد تصور کردم.
    از این منظر که اگر من سی سال بعد زندگی خودم را فقط در خانه بمانم
    چطور می‌توانم با نوشتن از دنیای بیرونی که در سی سال اول زندگی آن را تجربه کردم و حالا در سی سال بعد آن را ندیدم که قطعا در این سال‌ها تغییرات زیادی کرده.
    چطور می‌توانم پنجره نگاه را به بیرون باز کنم.
    بدون هیچ تصوری از بیرون بدون هیچ هم‌کلامی با کسی.
    فقط با نوشتن در ثانیه ثانیه ، سی سال را طی کنم.
    خیلی تصورش ماندن در ان سال‌ها عجیب است.
    و چه قدرتی میخواهد قلم تو که سی سال را در دنیایی جدید به سر ببری.

  5. با سلام خدمت آقای کلانتری
    چرا دیدگاههایی که من میزارم نمایش داده نمیشه؟ آیا علت خاصی داره؟

    1. سلام نازنین عزیز
      من گاهی کامنت‌ها رو با یکی دو هفته تاخیر تایید می‌کنم.

  6. من هم حالا که دندان عقل نهفته ام درد دارد. درباره ی دردم نوشتم و دندانم را مخاطب قرار دادم و با او سر صحبت را باز کردم. جالب بود گفتگویم با دندانی به بزرگی عقل!
    البته که با نوشتن از دردش کاسته نمی شود اما موضوعی شد برای نوشتن امروزم.

  7. شاید تخلیه غر و ناله و ناشکری روی کاغذ بهتر از روی دیگران باشد، اما انتخاب بین بد و بدتر است چرا که کاغذ مقدس‌تر از این است که جای این حرف‌ها باشد.

  8. استاد نویسنده ای که داستانی را که می نویسه که خودش زندگی کرده و بنظر خودش خوب میشه که بنویسه اون را .چطور می تونه اون را برای خواننده هم به همان جذابیتی که برای خود نویسنده اتفاق افتاده بنویسه و تعریف کنه؟آیا نیاز هست که به اون ماجرا چیزهایی اضافه یا کم کنه؟

    1. درود مهدی جان
      قطعاً برای اینکه تجربه به اثر ادبی تبدیل بشه و شبیه گزارش نشه نیاز هست که چیزهایی رو چاشنی کار کنیم.
      اما اینجا یه نکته‌ای مطرح میشه:
      نویسنده میگه اینی که نوشتم واقعیته؟
      یا نه میگه این یه داستانه که بر اساس تجربۀ واقعی من شکل گرفته؟
      این دو با هم فرق داره.
      تو اولی می‌تونی از تکنیک‌های روایت بهره بگیری، اما نمی‌تونی دروغ بگی و از بیخ دروغ بگی.
      تو دومی اما دستت بازه که هر طور می‌خوای عمل کنی.

  9. یک نفر میگفت یکروز دلم گرفته بود، برای ماهی قرمز داخل تنگ درد و دل کردم که از شب عید سال پیش مانده بود، تا شب ماهی مرد.

  10. وقتتون بخیر و شادی
    مرسی که هستین
    وقتی میام به سایتتون سر میزنم روحم تازه میشه
    مایه افتخارید .
    متن عالی بود .

  11. هیچوقت به خودم اجازه ندادم که حتی روی کاغذ غر بزنم.چند روز پیش وقتی حین پیاده روی گوشیم شکست وغیر استفاده شد وقتی برگشتم و میخواستم صفحات صبحگاهی بنویسم، بابت همه چیزهایی که دارم شکر کردم در صفحات.البته گاهی هم غر میزنم در نوشتن ،اما تنها برای وقتی که عیب های خودم رو مینویسم تا تلنگری ایجاد کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *