پیش نوشت: راه اندازی سایت شخصی و وبلاگ نویسی از مزیتهای حیرتانگیزی برخوردار است؛ که میتوان از توسعهی برند شخصی بهعنوان یکی از دستاوردهای آن اشاره کرد. نکاتی که در زیر آوردهام را دو گام مؤثر برای وبلاگ نویسی حرفهای میدانم.
1
از خودمان تصویری شفاف و روشن ارائه کنیم
جدا از مزایای بیرونی وبلاگ نویسی، مزیت اصلی وبلاگ نویسی افزایش عملگرایی و غلبه بر کمالطلبی است.
وقتی با مشخصات کامل خودمان (نام و نام خانوادگی و عکس و رزومه روشن) مینویسم، شاید سختتر و با وسواس بیشتری بنویسیم، اما ثمرهی این وسواس و سختگیری، حرفهای شدن است.
ضمناً هویت مشخص باعث ایجاد رابطه عمیقتر و جلب اعتماد مخاطبان میشود.
2
خسیس نباشیم و ارزشآفرینی کنیم
سودمندی برای دیگران و کمک به بهبود زندگی آنها فقط یک شعار نیست، بلکه مهمترین گام برای توسعه برند شخصی ماندگار است؛ بنابراین بهتر است بهترین آموختههایمان را در طبق اخلاص بگذاریم و عرضه کنیم.
امساک در ارائه چیزهای ارزشمندی که داریم، به این امید که فقط در انحصار خودمان باشند راه به جایی نمیبرد.
تنها با عرضهی ایدهها در دنیای واقعی است که میتوانیم ارزش واقعی آنها را بسنجیم. گشادهدستبودن در وبلاگنویسی میتواند برند شخصی ما را با سرعت و کیفیت بیشتری توسعه دهد.
24 پاسخ
سلام شاهین جان
استاد کلانتری عزیز
من حدود دو هفته ای هست با شما و وبسایتتون آشنا شدم.واقعا جهش بزرگی در رشد شخصیتی من ایجاد کرد که قابل بیان نیست.من سالهاست که موسیقی کار میکنم و به دلیل کمال طلبیِ حاد، خیلی از موقعیت ها و فعالیت های موسیقاییم رو از دست رفته میدیدم و هیچ وقت جسارت بیان و عرضه آثارم، هر چند کوچک و ناچیز رو نداشتم. ولی در حال حاضر به لطف و مدد شما ،بعد از 15 سال که همیشه آرزوی داشتن یک وبلاگ داشتم، به خواستم رسیدم..عمرش به دو هفته هم نمیرسد ولی بی نهایت خوشحالم که در این مدت، حداقل روزی یک پست منتشر کردم و این تابوی 15 ساله رو شکستم.
قدم بعدیم هم به امید خدا، راه اندازی وبسایت شخصیم در حوزه موسیقی هست که قطعات کوتاهی رو بسازم و قرار بدم، چون بعد از این همه سال گوشه نشینی و انزوای ناخودخواسته ای که بر من تحمیل شده بود، من رو به کل از مسیری که برای خودم ترسیم کرده بودم منحرف کرد و من رو از یک ارزش آفرین،به یک مصرف کننده صرف تبدیل کرد.
خدا رو شکر که با کمک شما و محتویاتِ آگاهی بخش شما،اعتماد از دست رفته ام را باز ستاندم و شجاعتِ متفاوت نگاه کردن را در خودم بازیابی کردم.
باز هم ممنون از لطف بیکران شما استاد عزیز
مصطفی جان
خیلی خیلی خوشحال شدم از خوندن این کامنت تو.
چه خوب که برام نوشتی.
و چه خوشحالم که در مسیر شکوفایی خلاقیتت هستی.
لینک وبلاگت رو حتما برای من هم بفرست.
و اینکه حتما بازم برای بنویس.
دوست دارم در جریان کارهات باشم.
شاهین کلانتریِ عزیز، سلام
من تقریبا سایتم داره آماده میشه (اولهای قرنطینه شروع کردم) و یه عالمه ایده واسه نامگذاری این موجودِ زیبا دارم.(((: اما نمیدونم که آیا این اسم باید معنای خاصی داشته باشه یا نه؟ حتما باید یه اسم خفن باشه؟ از این دهن پُر کنا؟ هوم؟
(حالا اون هیچی. کلی ذوق دارم که بیام اینجا کامنت بزارم و اسمم سبز باشه :)))
راستی! من یه ویراستارم و قراره از ویرایش و نوشتن توی سایتم حرف بزنم. از واژهها و حس عجیبوغریبی که حین نوشتن تجربه میکنم. من میخوام اینها رو با بقیه شریک بشم. یه جورایی از حالا که بیست سالمه، میخوام آجرهای انتشارات قشنگم رو روی هم بچینم و …
میدونید همه رو مدیون شا هستم؟ سایت شما من رو به زندگی برگردوند. و من یک دنیا از شما ممنونم. امیدوارم و آرزو دارم به آرزوهاتون برسید… الهی آمین
سلام فاطمه نازنین
از خوندن این کامنت تو خیلی خیلی خوشحالم.
چقدر خوب که تو این سن کم تو داری این کار مهم و آیندهساز رو انجام میدی.
من پیشنهاد میکنم که اسم سایتت اسم خودت باشه. «فاطمه شکری» برای عنوان یک سایت بسیار زیباست.
در این رابطه قبلاً اینجا استدلال کردم: سایت شخصی
مشتاقم ببینم چه میکنی.
سلامها به شما آقای کلانتری
تمام شد. بلاخره سایت را ساختم و اولین پست را گذاشتم. میدانم زمان زیادی را صرف برخی حواشی کردم اما خداراشکر همهچیز خوب پیش رفت.
یک توضیح هم دربارهٔ نام سایت بدهم. شکریفا معکوس و مخفف نام من است. دوستاش دارم و بهخیالم این نام، خودِ خودِ من است. هرچند دیگران مرا با همان ″فاطمه شکری″ میشناسند.
امید که در ادامهٔ مسیر هم پر انرژی ادامه دهم و هیچگاه متوقف نشوم.
راستی! حالا دیگر نامِ من هم سبز میشود (:
برقرار باشید و سلامت…
سلام فاطمه عزیز
چقدر خوب شده سایتت.
کیف کردم. عالیه. تبریک میگم.
مطلب جدید نوشتید حتما اطلاع بدید بخونم.
با آرزوی بهترینها.
شاهین خان عزیز
در گشادهدستبودن تو که شکی ندارم. واقعا از سرِ دل اینکار رو انجام میدی
من که همیشه قدردانت خواهم بود ❤️
محبت داری محمدرضا جان
شاهین جان،همیشه وبلاگت رو دنبال میکنم و هیچ حرفی رو از دست نمیدم باید بگم که همیشه این دو نکته رو بخوبی در نوشته هات یافتم و شاید رعایت همین دو نکته بوده که باعث پیوند ناگسستنی من با نوشته هات شده.
سلام صادق عزیز
از لطفت به من ممنونم.
خوشحالم که دوستان خوبی مثل تو به وبلاگم سر میزنن.
خواستم اینجا کمی از تجربیات خودم را در وبلاگ نویسی بگویم شاهین جان من هم فکر می کنم وبلاگ نویسی جور عجیبی آدم را به خودکاوی و خودشناسی وا می دارد مجبور می شوی به بسیاری از چراهای زندگی ات پاسخ دهی و هر روز در نوشتن متنی تازه به کشفی تازه می رسی چیزهایی که سالهاست رو در رویت بوده اند و خیلی معمولی از کنارشان گذشته ای اما امروز به واسطه وبلاگ نویسی در اعماقشان فرو می روی و کشف می کنی کاشف بودن یکی از بهترین نعمتهایی است که می تواند نصیب بشر شود. این مطلبت هم مثل یکی دیگر از مطالبت مرا وا داشت که در مورد وبلاگ نویسی و تجربه های وبلاگنویسی ام و کشف ها و اتفاقاتش بنویسم باز اینجا قول می دهم که به آن عمل کنم.
منتظر مطالب خوب تو هستم معصومۀ عزیز
سوالی که همیشه برام بوده اینه:
آیا این وبلاگ شخصی که به نام و تصویر خودتون مزین شده؛ و تجربیات شخصی و «کاری» -که بیشتر رو این تاکید دارم- رو در اون می نویسید؛ باعث ایجاد مسائل و مشکلات در زندگی شخصی حرفه ای شما نمیشه؟
به طور مثال من در محل کارم با مدیر ارشدی سر کار دارم که حرف منو نمی فهمه و شیوه مدیریتش رو قبول ندارم. بنابراین به بلاگ شخصیم می یام و از اشتباهاتش، سو مدیریتش و رفتار غیر حرفه ایش می نویسم.
آیا ممکن نیست همون فرد یا اطرافیانش به وبلاگ من روزی سر بزنن و مطالعه این مطالب باعث بروز مشکل برای من بشه؟
موضوع فقط بدگویی از یک نفر یا یک کار نیست. گاهی نوع فعالیت کاری شرایطی رو ایجاب می کنه که نمی تونی اطلاعاتی در مورد اون افشا کنی. حداقل با نام و نشان و دقیق نمی تونی.
اگر وبلاگی تشکیل بدی و در اون هویتت رو افشا نکنی، شاید بتونی در مورد چنین دست مسائلی راحت بنویسی؛ ولی اگر قصدت ساخت بلاگ با برند و نام شخصی خودت باشه؛ چطور باید در مورد مسائل حساس و مشابه صحبت کرد؟
نه فقط در حرفه شغلی! مسائلی که در زندگی شخصی با خانواده و همسر و دوستان و آشنایان باهاش روبرو میشی چطور؟ آیا راحت در مورد اونها با نام خودتون صحبت می کنید و می نویسید؟ باعلم به این که « فلان » شخصی که درباره اش در حال نوشتن هستید مطالب وبلاگ شما رو می خونه و بعدها ممکنه به شما معترض بشه و یا مطلب رو به روی شما بیاره و بر علیه تون استفاده کنه.
حسین جان
هر کسی باید خودش اجتهاد کنه و تا حدی که دستش بازه و براش مشکلی ایجاد نمیشه بنویسه.
دارم فکر میکنم که در جوابت متن مفصل تری بنویسم.
سلام هم اسم عزیز…
اول اینکه این مواردی که گفتی تنها در نوشتن مشکل ساز نیست .. حتی در گفتار هم گاهی مشکل ساز میشه …
اما مساله این هست که چرا میخواهی بنویسی؟؟
اگر صرفا غرغر کردن هست یه مدل میشه نوشت ..
اگر میخوایی چیزی رو به بقیه انتقال بدی یه مورد…
اما به نظرم اصلا این اتفاق مشکل ساز نمیشه به شرطی که چند مورد رو رعایت کنی…
اول اینکه اسمی از کسی نبری..
دوم اینکه جانب دارانه صحبت نکنی…
سوم اینکه طرفین مقصر رو نکوبی ..له له نکنی…
چهارم اینکه به طور تاکیدی بزنی این تنها نظر و تجربه شخصی منه …
اما یه راه دیگه هم هست…
اتفاقات رو در غالب داستان بیان کنی…
مثلا همون مجموعه کاری رو با شخصیت هاش بیای داستان سازی کنی…
اتفاقاتی رو که بریا خودت میافته رو به نام یه شخصیت تعریف کنی و تو در کل میشی راوی داستان و داستانت تم سوم شخص پیدا میکنه…
من قبلا از اینکارها کردم و قراره بزودی بازم بکنم 😀
هرچند از بیان قطعی نظراتم نمیترسم و با مشکلاتشم رو برو میشم …و حتی همون مشکلات رو هم باز میام میگم 😀
شاهین عزیز
بسیار از نوشته هایت می آموزم و بهره می برم. برند شخصی ات به واسطه در اختیار گذاشتن بهترین و با ارزش ترین دانسته هایت، متمایز و منحصر به فرد است.
موفق و برقرار باشی.
سلام معصومۀ نازنین
یک دنیا ممنون از لطفت.
من همیشه نوشته های خوب تو رو دنبال میکنم دوست خوبم.
عالی بود.
یه مدت در فکر اینم , وبلاگ داشته باشم و نوشته هام رو منتشر کنم ,
به هر حال ممنون بابت تجربه ی خوبتون
منتظر خوندن وبلاگت هستم محمد حسین عزیز
مثل هميشه موجز و پر محتوا.. ممنون شاهین گرامی.
درود بر تو مهرآسای نازنین
روزِ اولی که به صورت جدی شروع به مطالعه ی نوشته های اینجا کردم، سخاوتِ بی چشم داشتِ نویسنده ی مطالب بیش از هر چیز دیگه ای نظرمو جلب کرد.
شاهینِ عزیز با تمام وجودم قدردانِ محبتت هستم. زندگیِ من واقعا داره تغییر می کنه.
همیشه با کامنت هات منو خوشحال میکنی.
مچکرم سمانه جان