چند سال پیش که این حرف مجتبی مینوی را خواندم بدجور به مذاقم خوش آمد:
«بنده با کمال خلوص و صمیمیت اقرار میکنم و به هر کسی بدون استثناء حق میدهم که هر جوری دلش میخواهد شعر بگوید و نثر بنویسد، اما فقط برای عمهاش! اگر برای زبان فارسی شعر یا نثر مینویسد گه میخورد که هر جوری دلش میخواهد بنویسد. مگر زبان فارسی فقط مال من و شماست؟ این زبان مال یک ملت ۲۵ میلیونی به علاوه تمام تاجیکستان و افغانستان و فارسیدانهای پاکستان و هندوستان و فارسیدانهای همه جاست…»
بعدها اما اندکی آشنایی با آرای زبانشناسان مدرن نظرم را دگرگون کرد و به این قبیل حرفها بدبین شدم. حالا حرف مینوی فقط برایم بامزه است.
زبان فارسی زنده و پویاست و نیازی به نگران و نگهبان ندارد. چه بهتر که نیروی آدم صرف شناخت زبان و برخورد خلاق با آن بشود، نه افتادن دنبال غلظغولوط دیگران و خطونشان کشیدن برای آنها.