نویسنده‌ی خاک‌برسر

از جملات آغازین رمان‌ها بسیار گفته‌ایم اما درنگ بر واپسین سطرها هم خالی از لطف نیست.

با آخرین جمله‌ی رمان «صورتک‌های تسلیم*» بیاغازیم:

 

«خاک بر سر نوشته‌ای که به دفاع نویسنده‌اش نیازمند باشد یا او را وادارد که تفسیرش کند نویسنده.»

 

و بیایید به این بیندیشیم که پس از انتشار هر متن تا چه حد مجبور به توضیح می‌شویم؟

اصلن،‌ از کدام دست نویسندگانیم:

گروهی که می‌چسبند به مطلب و پانویسِ شفاهی پخش می‌کنند؟

یا نویسندگانی که با منقاش هم نمی‌توان کلمه‌یی توضیح از زبانشان بیرون کشید؟

 

(نباید بین انواع متن تمایز قائل شد؟ برای مثال بین اثری ادبی و کتابی آموزشی؟)

 

شاید بهترین کار برای متنی که پرسش‌های بسیاری برمی‌انگیزد، بازنویسی آن باشد.

شاید هم بتوان ابهام را نقطه‌ی قوت برخی متن‌ها پنداشت.

 

در این میان سطح مخاطب را نادیده نینگاریم.

 

*محمد ایوبی، نشر افراز، ۱۳۸۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *