«تا مدتی خودش را با این فکر مشغول کرد که بهتر است چیزی جز فرهنگ لغت نخواند تا آنکه تمام واژههای آن را یاد بگیرد.»
مارتین ایدن، جک لندن
این صفحه پیوسته بهروز میشود.
- نمایان
-شوق نمایانشدن تو در آستانهی در… - بیم
-یاد باک افتادم. هزار سال پیش با پسردایی موتورسازی وا کردیم؛ سرمایه از من بود کار از او. اسم مغازه را گذاشته بودم «باک». - هول
-لابد به خاطر «شب هولِ» هرمز شهدادی است که این واژه اینجاست. - شهروند
-زبان حتا بدون سرزمین پابرجاست. تو میتوانی همیشه «شهروند زبان فارسی» باشی. - نوشتن
-دوستان بسیاری از سر محبت میگویند وقتی حرف «نوشتن» میشود یاد تو میافتیم. برای یک شیفتهی نوشتن این تعریف دلگرمکنندهایست. - نوشتار
-محمدعلی جمالزاده در یکی از مصاحبههای پیرانهسرش «نوشتار» را کلمهای مندرآوردی میداند که فلان بابا (کدام بابا؟) بهاشتباه ساخته. من اما نوشتار را دوست دارم و معتقدم در جاهایی بهتر از «نوشته» در جمله مینشیند. - خرد
-کاش دیگر کسی بعد مُردن کسی این بیت تکراری را ننویسید:«از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش»
بدبخت رودکی. - کاوش
-کاوش از آن کلمههاست که برای عنوان مجلهها قشنگ است. برای اسم آدمیزاد هم بدک نیست: کاوش جان اسمت خیلی شیکه. - ایده
-اولین واژهی که در ابتدای نوجوانی وارد دایرهی لغاتم شد در حالی که هیچیک از اطرافیانم آن را به کار نمیبردند. - شب
-کلمهای که رمانهای محبوبم را تداعی میکند: «شب یک شب دو»، «شب هول»، «سفر شب»و «شب ملخ».
-بعد ده پانزده سال به خودم آمدم دیدم دیگر به آسمان خیره نمیشوم تا ستارهها را با کنجکاوی و لذت تماشا کنم. کاش تماشای ستارهها را از خاطر نمیبردم. - اندوه
-همیشه یادم این ترانه میاندازدم: «طعم خیس اندوه و اتفاق افتاده…» - ساده
-از بهترین واژههاست. ساده. ساده. ساده. سادهی سادهی ساده. «سادهای ها.» نه، ساده را کاش اینطوری به کار نبریم. ساده زیباست. کمال در سادگی است.
اگر اسم کسی را بگذاریم «ساده» همه گاگول فرضش میکنند؟ - سیب
-یکی گفت: «کاش سیبی بودم؛ لانهی تمام کرمهای دنیا.» - سایه
-با دیدن و شنیدن «سایه» نمیتوانم یاد هدایت و بوف کور نیفتم. - ماه
- دیوار
- گلایه
- دورنگری
- گرانیگاه
- انزوا
- تنها
- شور
- شوق
- مایه
- پایه
- نام
- شام
- راستی
- تمایز
- زمان
- زمین
- آموختن
- جان
- ستوه
- تشنه
- خواهش
- انبوه
- بیشمار
- شیار
- پیدا
- کبود
- آسمان
- شسته
- پاک
- پندار
- پژوهش
- دروازه
- کران
- اوج
- زلال
- شکوه
- جاودان
18 پاسخ
عالی هستید شاهین جان
این صفحه تو وبلاگم پیوند شد انقدر که عالی و کاربردی هست
سلام به روی ماه شما
خوشحالم از دیدن اسمتون.
سلام من این پستتون رو تو فایل واژه نامه ابدی ام کپی کردم تا چند تا تمرین روشون انجام بدم:
یک. این واژه ها برای من چه معنی می ده و چرا؟
دو. همخانواده اش ، کلماتی که با این کلمه در من لینک هم هستند و چرا ؟
سوم. سه تا سه نوشتن این کلمه ها و ازشون جمله درست کردن
چهارم. ادامه نویسی در مورد جمله ایجاد شده.
چه عالی
سلام استادگرامی،فکرمیکنم حالادیگرستاره ها رادراسمان رمانهای محبوبتان نظاره میکنید،خصوصا همانها که اسمشان باشب شروع میشود،شب هول،شب ملخ…
😍
سلام استاد عزیزم!
یکی از کلمات مورد علاقهٔ من نظم است و دیگری نوشتن. ترکیب هردو میشود شاهین کلانتری.
این روزها که هیچ لایو و کلاسی برگزار نمیشود خیلی دلتنگ شما هستم و بیشتر به یاد شما. کاش این اوضاع ختم بخیر شود و دوباره اینستاگرام را به عشق شما باز کنم.
تا یادم نرفته بگویم که به شما ایمیل زدهام لطفا چک کنید!
سلام به روی ماهت محمدعمر عزیز
چقدر خوشحال شدم از خوندن کامنتت.
تو انسان شریف و نازنینی هستی.
از مهری که به من داری سپاسگزارم.
دورنگری
به دور نگری فکر کردم که آیا می تواند با نکته نویسی ارتباط داشته باشد؟ به نظرم فردی که نکته نویس است می تواند دورنگری هم بکند نظر شما چیست؟
زنده باد. به نظر من هم همینطوره و نکتهنویس میباید دورنگر باشه تا بتونه نکتهی عمیق و ارزشمندی رو مطرح کنه.
ممنون گزینش خوبی بود. هماره دریافتم کلمات جدید دوپامین مغز را بشدت بالا می برند و احساس شعف و سرمستی به انسان دست می دهد و البته طیف معنایی متفاوت هر کلمه بخشی از احساس خفته ما را در بی می انگیزد. در روانشناسی به تعبیر استاد ملکیان عزیز در کتاب عمر دوباره 85 عواطف احساسات و هیجانات شناسایی شده است که البته در زبان های ژاپنی و فرانسه و غیره برای برخی از احساس های کمیاب اسم های هم انتخاب شده است.
اخیرا یک کلمه جالبی هم از آقای حسام ایپکچی خواندم: سقود=ترکبیی از صعود و سقوط که از دیدگاه پرتاب شدگی ما به جهان هایدگر الهام گرفته شده است.https://vrgl.ir/fSz8z
شمس مغربی هم در این شعر خویش هر چه کلمه خوب هست باریده :
می و میخانه و رند خرابات
حریف و ساقی و نرد و مناجات
نوای ارغنون و ناله ی نی
صبوح و مجلس و جام پیاپی
خُم و جام و سبوی می فروشی
حریفی كردن اندر باده نوشی
ز مسجد سوی میخانه دویدن
در آنجا مدتی چند آرمیدن
گرو كردن پیاله ی خویشتن را
نهادن بر سر می جان و تن را
گل و گلزار و سرو و باغ و لاله
حدیث شبنم و باران و ژاله
خط و خال و قد و بالا و ابرو
عذار وعارض و رخسار و گیسو
لب و دندان و چشم شوخ و سرمست
سر و پا و میان و پنجه و دست
مشو زنهار از این گفتار در تاب
برو مقصود از آن گفتار دریاب
مپیچ اندر سر و پای عبارت
اگر هستی ز ارباب اشارت
نظر را نغز كن تا نغز بینی
گذر از پوست كن تا مغز بینی
نظرگر بر نداری از ظواهر
كجا گردی ز ارباب سرائر
چو هر یك را از این الفاظ، جانی است
به زیر هریك از اینها جهانی است
تو جانش را طلب از جسم بگذر
مسمّا جوی باش از اسم بگذر
فرو مگذار چیزی از دقایق
كه تا باشی ز اصحاب حقایق
محمد عزیز
ذوق شما در انتخاب شعر جای تحسین داره.
لذت بردم.
من شهروند ساده و خرد سرزمین بیکران و باشکوه علم شما هستم.
پندارتان، گرانیگاه خواهش من برای تمایز در زمین و زمان است.
انبوه آموختن از جان کلامتان، دروازه ندارد و شور و شوق آفرین است.
به راستی که،
سایهی زلال نوشتارتان همیشه جاوید.
🌹🌹🌹
گرانیگاه یه واژه کاملا جدید برام بود و البته خوش آهنگ… طوری که مدام دارم تو ذهنم تکرارش می کنم.
هرگاه حرف از کلمهی مورد علاقه میشه، بی درنگ واژهی «آرامش» در ذهنم نقش میبنده.
اما این روزها که بیشتر به افعال توجه میکنم، یکسری افعال در نظرم خیلی قشنگند. مثل:
تپیدن
تراویدن
پایستن
آبادانیدن
آغوشیدن
آماسیدن
دنیای واژهها دنیایی که وقتی واردش میشی لحظه به لحظه و روز به روز شگفت زدهترت میکنه.
دوستدار شما
سلام استاد۔ مطالب گاهی به ظاهر ساده به نظر می آیند اما الهام بخش و راه گشای شاگردان شماست ۔ همواره بدرخشید
سلام استاد۔ من از شما بسیار یاد می گیرم۔ شاید چندین بار این کامنت را از من دریافت کرده باشید۔ اما با هر مطلبی که از شما می خوانم دوست دارم چند باره این جمله را تکرار کنم۔ مطالب گاهی به ظاهر ساده به نظر می آیند اما راه گشای شاگردان شماست ۔ همواره بدرخشید
سلام خانم پازکیان عزیز
لطف شما بسیار برام ارزشمنده.
بهترینها رو براتون آرزو میکنم.