زیر سنگ‌ها چه خبر است؟

زیر سنگ‌ها چه خبر است؟

من چیزی خلق نمی‌کنم، فقط کسی هستم که به سادگی سنگی را بلند کرده و زیرش را نشان می‌دهد. تقصیر من نیست که گاهی از آن زیر هیولا بیرون می‌آید.

-ژوزه ساراماگو

 

به وام از استعاره‌ای که ساراماگو به کار برده، همیشه حس می‌کنم در حال بلند کردن سنگ‌هایی هستم که هرازگاهی از مارهای سمی زیرشان وحشت می‌کنم.

اصولاً نوشتن یادداشت‌های روزانه را بلند کردن سنگ‌های ریزودرشت مسیر زندگی می‌دانم.

ممکن است صدها سنگ را برداری و به چیزی نرسی، اما گاهی به الماس می‌رسی و گاهی به ماری سمی.

هر کسی حوصلۀ کنار زدن سنگ‌ها را ندارد، گاهی ممکن است مار زیر سنگ نیشت بزند، اما اگر دوام بیاوری، بعد از گزیده شدن رویین‌تن‌ می‌شوی.

اما نوشتن فقط هیولای زیر سنگ‌ها را بر تو آشکار می‌کند.

مرحلۀ بعدی عمل کردن است.

سنگ‌ها می‌توانند ترس‌های تو باشند، ترس‌های دست‌وپاگیری که زندگی‌ات را از نفس انداخته‌اند. تا سنگ‌ها را برنداری و ریشه ترس‌هایت را نشکافی، نمی‌توانی از آن‌ها بگذری.

بنویس، سنگ‌ها را کنار بزن، ببین زیر سنگ‌ها چه خبر است.

نوشتن یعنی تلاش برای برداشتن سنگ‌ها.

کانال مدرسه آنلاین نویسندگی در تلگرام

4 پاسخ

  1. چقدر زیبا گفتی شاهین…
    “اما نوشتن فقط هیولای زیر سنگ‌ها را بر تو آشکار می‌کند.”
    جمله زیر قسمتی از 1000 کلمه روزانه ام ( روز دوم – امروز) است:
    “همه اش از بیم ها، ترس ها، استرس ها حرف زدم”
    فعلا که این هزارتا ها اژدهای دو سر، عقرب های سیاه ترسناک و مار ضحاک نشانم دادند. اما یک ترس دیگر آشکار شد:
    نوشتن این یادداشت های روزانه که فقط دارند تاریکی را نشان می می دهند؛ ترسم این است که نتوانم روشنی را پیدا کنم.
    باید عمل گرا تر بشم.

    ——
    یک موضوع خارج از این مطلب:
    بنظرم اگر رمان بنویسی یکی از طرفداران پر و پا قرصت می شوم.

    1. به رمان هم میرسیم امیر جان.
      دوستی من و تو سر دراز خواهد داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *