بروتوس با گفتن «فضیلت، تو واژهای بیش نیستی.» خودش را کشت. (+)
من و شما که کار کلمه میکنیم ممکن است در توهم فهم واژهها گرفتار شویم.
مشت ما وقتی باز میشود که در نوشتن و پرداختن تصاویری تازه از چیزها آچمز میشویم. در واقع بسیاری از چیزها برای ما کلمهای بیش نیستند.
قطار کردن کیلو کیلو قید و صفت و واژۀ اغراقآمیز، راه نوشتن متنهای تأثیرگذاری نیست. واژههای عینی هم لزوماً تصاویر نیرومند و ملموسی نمیسازند.
چارۀ کار شاید در چیزی باشد که فیزیکدان معرف ریچارد فاینمن به آن اشاره کرده:
«انسان میتواند اسم یک پرنده را تمام زبانهای دنیا بداند؛ اما با وجود آموختن تمامی این اسامی، کماکان هیچ چیز دربارۀ آن پرنده نمیداند؛ بنابراین بهتر است به پرنده نگاه کنیم ببینیم چه میکند. من در زندگی خیلی سریع تفاوت دانستن نام چیزی و دانستن چیزی را یاد گرفتم.»
نویسنده باید ببیند تا بتواند نشان بدهد.
بعد از خواندن این مطلب چهکار کنم؟
میتوانید «کلمات قدرتمندتر هستند یا تصاویر؟» را بخوانید.
شرکت در طرح تابستانه مدرسه نویسندگی (طرحی ویژه برای نوشتن و تولید محتوا در تابستان ۹۷)
دانلود رایگان کتاب چگونه به یک نویسنده آنلاین تبدیل شویم؟
کانال مدرسه نویسندگی در تلگرام
4 پاسخ
چه ترکیب واژگانی بی نظیری!
تیتر پست شما کاملا حق مطلب را ادا کرده!
در بیان انتخاب درست واژگانی همین بس که تیتر را بخوانی و اندکی مکث کنی!
تصویر قوی، زبان روان ، دو معنایی بودن
کم گوی و گزیده گوی چون شاهین کلانتری
یک دنیا ممنونم از محبتت بهار عزیز
سلام شاهین جان
من همیشه این چالش رو برا خودم میذارم و به خودم میگم اگر ادعا داری که چیزی رو فهمیدی و خوب درکش کردی، یالا! خب دست به قلم شو ببینم چند مرده حلاجی!؟ اینجاس که گاهی اوقات به سختی و تلخی میپذیرم که خیلی از چیزهایی که تصور میکردم خیلی خوب میفهمیدم و درک میکردم، چیزی جز یه واژه دم دستی نبوده که صرفا عادت به تکرار و استفاده ش رو داشتم
سلام ایمان جان
آفرین.
خیلی خوبه که با کار خودت اینجوری نقادانه برخورد میکنی.
به جاهای درخشانی خواهی رسید رفیق.