محمود فلکی میگوید:
درس اخلاقی ِ همۀ ناتوانان چنین است: «وقتی نمیتوانی بر چیزی یا کسی غلبه کنی، بهوسیلۀ زبان آن را بیاعتبار کن!»
دو هشدار این جملۀ کوناه از نظر من:
یک سوی ماجرا این است که ببینیم زبان ما تا چه میزان بردۀ ناتوانی ماست. از خودمان بپرسیم چقدر از گفتوگوهای درونی (خودگویی) و بیرونی ما در جهت بیاعتبار کردن دیگران است؟ و اگر حس کردیم، زبان ما به زبان ناتوانی تبدیل شده، شاید لازم باشد که زبانمان را به نفع توانمند شدن غلاف کنیم!
از سوی دیگر باید بکوشیم از خودمان در برابر گزندهای زبانیِ ناتوانان محافظت کنیم. بهترین راه مقابله با زبان ناتوانان، بیتوجهی به آنها و توجه بیشتر به افزایش کمیت و کیفیت کار خودمان است. گاهی اوقات بالا رفتن حجم تخریبها به این معناست که قدرت و اعتبار کار ما بیشتر شده وگرنه هر ناتوانی، ابتدا شما را نادیده میگیرد و بعد که از افزایش اعتبار شما احساس خطر کرد زبانش را به کار میاندازد. در این مرحله است که باید هر ناتوانی را نادیده بگیریم.
به کار خودمان برسیم.
5 پاسخ
امروز بی نهایت به این پست نیاز داشتم. چقدر دلگیر بودم و خسته .. حوصله هیچ کاری رو نداشتم و فقط دلم می خواست یه دل سیر گریه کنم .بخاطر تخریب ها و زبان های مخرب.. عالی بود. مرسی
درود سعیده جان
خوشحالم که این پست برات الهامبخش بوده.
امیدوارم که همیشه حالت خوش باشه.
پس یعنی حرف محمود فلکی درست نیست؟
حرفش درسته!
راستش من هنوز متوجه نمی شم که چجوری درسته. نقد شما کلا بی اعتبارش کرد