اما نوشتن، از «اما» نوشتن است

 

شهرام‌ رحیمیان را با رمان درخشانش، «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد»،

شناختم و گهگاه از برخی پاره‌‌‌نویسی‌هایش در فیس‌بوک چیزهایی آموخته‌ام که یکی از بهترین‌هاش شاید این باشد:

 

«تکنولوژی خوب است، اما…

آینده را با مصالح فکری تجربه نشده ساختن خوب است، اما…

گذشته را با همه‌ی سنت‌هایش ویران کردن خوب است، اما…

طول عمر را چند صد ساله کردن خوب است، اما…

مصرف را تا حد رضایت خاطر فرد بالا بردن خوب است، اما…

به عدالت جویی باور داشتن خوب است، اما…

خواهان آزادی همه جانبه‌ی فرد بودن خوب است، اما…

بازار آزاد را پذیرفتن خوب است، اما…

می‌توان صدها جمله به این جمله ها افزود و با اماها به مطلق بودن هر چیز شک برد. این اماها کمک می‌کند تا نسبی‌گرا باشیم و به حقیقت بودن هر حقیقتی شک کنیم. ادبیات امروز پر از اما است.»

 

بزرگ‌ترین سوژه‌ی نوشتن پیشِ چشم ماست: «اما».

تفکر نقادانه میوه‌ی درخت اماست.

 

تو بگو، از اماهات بگو.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *