من بیش از هر مشتزنی زمین افتادهام. اما در ضمن بیش از هر مشتزن دیگری دوباره از زمین برخاستهام. این را هرگز فراموش نکنید.
-رابین رابرتز
من رمان و مجموعۀ داستان کوتاه منتشر نمیکنم، کتاب غیرداستانی چرا (کتاب جدیدم نیمۀ شهریور ماه امسال توزیع میشود). از چند سال پیش با خودم عهد کردهام که با داستانهایم فقط فیلم بلند بسازم. اصلاً علاقه به فیلمسازی بود که مرا به ادبیات رساند. داستان نوشتن برایم جدی است و چند تا داستان و رمان کامل و ناقص هم توی کشو و رایانه دارم اما جلوی خودم را میگیرم. میخواهم ولع ساخن فیلم در من بیشتر شود. نمیخواهم هدفم را فراموش کنم. اما چرا فیلم نمیسازم؟ چون ساختن فیلم بلند آسان نیست. سرمایه میخواهد و از همه مهمتر اینکه بخشهایی از مهارت من نیاز به صیقل خوردن دارد. اگر روزی یک نمایشنامه میخوانم به این دلیل است که میخواهم خلق درام در فضایی محدود را یاد بگیرم. برای ما که میخواهیم فیلم مستقل بسازیم سرمایۀ چندانی فراهم نیست. پس باید بتوانیم در موقعیت محدود داستان بسازیم و با کمترین امکانات مخاطب را میخکوب کنیم. صغرا کبرا چیدم که بگویم در این سالها بارها یادم رفته که میخواستم فیلم بسازم. هزار بار هزار مانع منصرفم کرده. اما هنوز همان شوقی را در خودم حس میکنم که زمان ساختن فیلمکوتاههای تمرینی داشتم. یکبار دیگر نقل قول اول این یادداشت را بخوانید.
13 پاسخ
دومین کامنت را هم میکوبانم زیر پستتان.
خلاصه میگویم؛ یادتان نرود که باید فیلم بسازید. 😃💫
بگذارید آن ولع روحتان را زنده کند. مابقی شرایط خودش جور میشود.
به امید روزی که ما تماشاگر آن فیلم باشیم.
😎✌🏻
زنده باد محدثه خوش ذوق و فوقالعاده.
برعکس شما ولع تمامناشدنی من خلق داستان است و قصه. ولعی که به انتشار آنها ختم میشود و یک آخیش دلچسب نصیبم میکند. اصلاً نمیشود که روزم را بدون خیالبافی در جهانهای داستانیام به پایان برسانم. ساعتها به گفتوگو با کاراکترها مینشینم و از زندگیشان مینویسم. گاهی با تکتکشان اشک میریزم و گاهی برایشان جشن میگیرم. آدمیزادهای این دنیای درهمبرهم را هم به چشم داستانهای متحرکی میبینم که به اندازهی هزاران رمان حرف دارند. اصلاً چطور در دنیای خیالیای که تمام روز با من است غرق نشوم؟ چطور آنها را مقابل رویم نبینم و چطور روایتهایشان را لمس نکنم؟ چطور نجاتشان ندهم و چطور کمکشان نکنم؟ این حس آنقدر شدید هست که تقریباً مرا از جهان معمولی جدا و دستآخر با کولهباری از تجربه به زمان حال پرتاب کند. و خداروشکر که این ولع هرگز پایان نمییابد و کاراکترهایم هرگز از حرف زدن نمیایستند. با آنها زندهام و به امید پیروزیهایشان در مقابل سیاهی نفس میکشم (:
چقدر خوبه که هدفتون رو فراموش نکردید و تا این اندازه پایبند هستید بهش. کاش ما هم از شما یاد بگیریم.مطمئنم تو اون کار هم مثل تمام کارایی که تا الان انجام دادید موفق خواهید بود.
در ضمن نقل قول هم فوق العاده بود.
سلام شاهین خان عزیز
روز به شادی و خیر وبرکت باشه براتون
1 – در یکی از پست هاتون نوشته بودین که نویسنده اجازه دارد
در نوشتن هر قماش نوشته سرک بکشد
و این انگیزه ای شد برای من که ترکیب واژه های ” …نویسی ” را دنبال کنم
و یکی از این نویسی ها فیلمنامه نویسی بود
و البته من هم مثل همه نویسنده ها و علاقمند های نویسندگی که از محضر شما کسب دانش و مهارت می کنیم
چند کتاب فیلمنامه نویسی مستند و داستانی خریدم و دارم می خوانم و تمرین می کنم .
2 – جدیدا یک فیلم مستند به نام « ره صد ساله » برای بانک ملی ایران ساخته شده
و در این لینک گذاشته شده https://www.aparat.com/v/clJpq .
3- یکی از مسائل مبتلا به تهیه کنندگان و کارگردان ها بویژه فیلم سازان مستند
تهیه منابع مالی هستش
و یکی از راه های قابل دسترسی به منابع مالی ساخت فیلم ها
به ویژه فیلم های مستند – روایی ( مستند – داستانی / Fact – Fiction )
نوشتن فیلم نامه و ساخت فیلم های مستن و مستند – روایی « Fact – Fiction »
برای سازمان ها و شرکت ها و محصولات و خدمات آنها هستش .
به نظرم می رسد برای علاقمندان به فعالیت های سینمای مستند و سینمای داستانی همکاری با شرکت ها و سازمان ها در نوشتن کمپین های اطلاع رسانی ، تبلیغاتی شامل انواع فیلم ها می تواند شروع خوبی برای ورود به فعالیت های تجاری و حرفه ای در این زمینه باشد
و البته گذراندن دوره های دانشگاهی و حرفه ای در این زمینه
هم می تواند ایده های دیگری را فراهم نماید .
برای شما مسیری خلاقانه و خوش ساخت در سینمای مستند و سینمای داستانی آرزو دارم
من به شما ایمان دارم استاد. مطمئنم که در بهترین زمان ممکن که فقط خودتون نسبت به اون آگاهی پیدا میکنین، اون فیلمی رو میسازید که تمام مخاطبینتون رو میخکوب کنه. اگه یه روزهایی یادتون رفت که این دغدغهی اصلیتونه به ما دانشآموزها و مخاطبینتون فکر کنین. و به خودتون بگین: «عه، اونا همشون منتظر این فیلم هستن. پس امروز هم توی این مسیرم قرار میگیرم، ولو برای پنج دقیقه.»
دوباره میگم که بهتون ایمان کامل دارم و تحسینتون میکنم استاد.
و امیدوارم هر چه زودتر نیمهی شهریورماه فرا برسه.
درود بر تو پگاه نازنین
یک دنیا ممنون از مهر و حمایتت.
🌸🌸🌸
تاثیر گذار و مهم
درود بر تو مهدی عزیزم
سلام استاد عزیز ،چقدر خوشحالم که عقیده من نزدیک به علاقه شماست .در جریان و گذر شاگردی شما وآموختن فهمیدم فیلمنامه نویسی بیشتر دغدغه من است .امیدوارم بتونم در کنار شما فیلمنامه نویس قابلی شوم .مدتی بود که دنبال یادداشت های شما ذر این زمینه بودم که چند روز پیش این تیتر را دیدم ( نقطه شروع فیلمنامه نویسی) وکلی ذوق کردم .شاهین جان پسرم منتظر یادداشتها وراهنمایی های بیشترت هستم.
درود بر شما مریم خانم نازنین
حضور شما در اینجا مایۀ دلگرمی و افتخار منه.
براتون بهترینها رو آرزو میکنم.
بی صبرانه منتظر ساخته شدن این فیلمم.
سلام نازنین نازنین
بینهایت ممنونم ازت دوست خوبم.