تُنگی پر از کلمات
من یک تُنگ بزرگ شیشهای دارم که مملو از کلمههای رنگارنگ است. هر وقت کلمهای میبینم که از شکل و آهنگ و معنی آن خوشم میآید آن را روی کاغذ کوچکی مینویسم و میاندازم توی تنگ. دیروز با مادرم تنگ را خالی کردیم تا ماهی گلی عید را بندازیم توی آن. تکه کاغذها روی میزم…