سایت مُرده، سایت زنده
وقتی که در ناپل زندگی میکردم، گدایی بود که همیشه جلوی درِ خانهام مینشست. من هم عادت داشتم هر بار پس از پیادهشدن از کالسکه و رفتن بهسوی خانه، سکهای برایش میانداختم. یک روز متعجب از اینکه چرا او هرگز از کمکهای من تشکر نمیکند…