آیا ثروتمند شدن راحت است؟
اگر واژهها ثروتند، پس چه بهتر که برای اندوختن آنها بکوشیم و در خرج کردن هم اقتصاد کلام را رعایت کنیم.
با ثروت پنداشتن واژهها، آیا میتوانیم به بخشیدن واژهها فکر کنیم؟
اما چگونه میتوانیم واژهها را ببخشیم؟
اگر واژهها ثروتند، پس چه بهتر که برای اندوختن آنها بکوشیم و در خرج کردن هم اقتصاد کلام را رعایت کنیم.
با ثروت پنداشتن واژهها، آیا میتوانیم به بخشیدن واژهها فکر کنیم؟
اما چگونه میتوانیم واژهها را ببخشیم؟
جرج برناد شاو زمانی گفته بود: کلمات بر جهان حکومت میکنند.
واژهها فقط مایۀ کار سخنرانها و نویسندهها نیستند. ما مثل ماهی در تنگ واژهها غوطهوریم. ما با کلمات حس میکنیم، فکر میکنیم و عمل میکنیم…
در رابطۀ با این امکانات زبانی است که میفهمیم ما فارسیزبانها چقدر تنبلیم. تمام واژههایی که ما فکر میکنیم نداریم همه در فرهنگ معین وجود دارد، ولی شما بخواهید یک متن فلسفی یا ادبی یا روانشناسی را ترجمه کنید بیچاره میشوید. نه برای آنکه لغت نیست، لغت هست، لغت را نمیشناسیم. چون با آن کار نکردهایم…
بروتوس با گفتن «فضیلت، تو واژهای بیش نیستی.» خودش را کشت.
من و شما که کار کلمه میکنیم ممکن است در توهم فهم واژهها گرفتار شویم.
مشت ما وقتی باز میشود که در نوشتن و پرداختن تصاویری تازه از چیزها آچمز میشویم. در واقع بسیاری از چیزها برای ما کلمهای بیش نیستند.
اخبار و شایعات اخیری که دربارۀ تلگرام وجود دارد برای من چندان نگرانکننده نیست. تلگرام طی سالهای گذشته تغییرات ارزشمند و مثبتی را در زندگی و کسبوکار ما ایجاد کرده؛ حتی اگر همین امروز پاول دورف تلگرام را تعطیل کند…
فکر کردن به کلمات و حساس بودن روی کلماتی که انتخاب میکنیم و به کار میبریم، هم تصویر ما را در ذهن دیگران بهبود میبخشد و هم کمک میکند دقیقتر فکر کنیم. همچنین وسواس روی کلمات باعث میشود اظهارنظرها و موضعگیریهای ما کندتر و حسابشدهتر شود و درنهایت دیگران ارزیابی بهتری از ما داشته باشند…
دقیقاً نمیدانم از کی، ولی از نقطهای به بعد حس کردم اگر قصد زنده ماندن و ادامۀ زندگی را دارم باید نسبتم با واژهها را به شکل جدی بازبینی کنم…
دوست دارم جواب شما دوستان عزیزم را در پاسخ به سوال زیر بدانم…
الان چند روزی است که «سبکبارن ساحلها» مثل خورده افتاده به جانم و رهایم نمیکند…
کلمات میتوانند تخریبکننده یا شفادهنده و سازنده باشند…