تفاوت اصلی نویسندۀ حرفهای و آماتور
سه شبانهروز متوالی برای نوشتن یک پروژۀ محتوایی مشغول پرسهزدن و فکر کردن بودم. مدام با خودم کلنجار میرفتم که از کجا شروع کنم و انبوه ایدهها را چطور در مراحل مختلف تقسیم کنم…
سه شبانهروز متوالی برای نوشتن یک پروژۀ محتوایی مشغول پرسهزدن و فکر کردن بودم. مدام با خودم کلنجار میرفتم که از کجا شروع کنم و انبوه ایدهها را چطور در مراحل مختلف تقسیم کنم…
از فرصت گفتگوی گسترده با انسانهایی که دوست داریم تا فرصت ماندگار شدن در تاریخ و ذهن بازماندگان…
ایا ننوشتن واقعاً موضوعی مهلک است؟
ترشی که نمیخواهیم بیندازیم با محتوا، پاک شود برود، از نو بهترش را تولید میکنیم. اگر ایدهای ارزشمند باشد تحت هیچ شرایطی نابود نمیشود، ضمن اینکه میتوانیم با اجرایی بهتر، آن را از طریق رسانههای تازهتر منتشر کنیم…
مهندسیِ نوشتن یعنی آنچه نوشتهای میتوانی بکوبی و از نو بسازی. مهندسی در مرحلۀ بازنویسی است که خودش را نشان میدهد…
قاتل محتوا و از جمله آموزش تولید محتوا کلیگویی است، کلیگویی شاید هرازگاهی بهعنوان مکمل محتوای اصلی مفید باشد، اما هرگز نمیتواند جای محتوای ملموس و عملی را پر کند…
کتاب خیلی کوچکی نوشتهام با عنوان «چگونه به یک نویسندۀ آنلاین تبدیل شویم؟» که تا آخر همین هفته توی سایت از آن رونمایی میشود.
این کتاب گزیدهای از مهمترین نکاتی است طی سالهای اخیر در دنیای نویسندگی آنلاین آموختهام…
گاهی اوقات بهترین راه برای ایدهیابی استفاده از کلمه یا عبارتی خاص در ابتدای متن است؛ کلمهای که شاید هیچ ذهنیت خاصی دربارۀ آن نداشته باشیم، اما محرک ما برای نوشتن از موضوعی بکر و تازه باشد…
اگر برای انجام کارها و عادتهایت از اعداد و ارقام استفاده نمیکنی، یعنی هیچ کاری نمیکنی. «هر روز مینویسم» راه به جایی نمیبرد، اگر هر روز در 6 نوبت 33 دقیقهای، 3000 کلمه مینویسی، یعنی هدف، یعنی عادت…
گاهی در نوشتن یک هدف، تغییر یک واژه میتواند توانایی و میل ما برای دنبال کردن آن هدف را صد برابر کند…
این عنوان کتابی بود که توی خواب دیدم، کتاب پشت ویترین کتابفروشی شلوغی در یک پاساژ بود. پاساژی که سالها قبل در بیداری گذرم به آن افتاده بود، مرکز فروش لوازم کامپیوتری کجا و کاغذ و کتاب کجا…