رفتارهای شانسکُش
دن نوریس در کتاب «ماشین محتوا»، شاخص مهمی را برای اندازهگیری موفقیت هر محتوا مطرح کرده است. نوریس معتقد است نه تعداد لایکها و نه حتی کامنتها شاخص مناسبی برای سنجش توفیق محتوا نیستند. بلکه…
دن نوریس در کتاب «ماشین محتوا»، شاخص مهمی را برای اندازهگیری موفقیت هر محتوا مطرح کرده است. نوریس معتقد است نه تعداد لایکها و نه حتی کامنتها شاخص مناسبی برای سنجش توفیق محتوا نیستند. بلکه…
آیا میتوان یک واژه و مفهوم را به خاطر دستمالی شدن توسط دیگران کنار گذاشت و به جایگزینی برای آنها اندیشید؟ یا نه، میتوان با افزایش دامنۀ مفهومپردازی و تولید فکر و محتوا برای بازپس گرفتن کلمات ارزشمند کوشید؟ من راه دوم را بر میگزینم…
حتماً شما هم این جمله را صدبار دیگر به شکلهای مختلف شنیدهاید: «به دیگران کمک کن، تا بتوانی موفق شوی.» که شاید یکی از قدیمیترین شکلهای آن این گفتۀ کنفوسیوس باش «کسی که خیر دیگران را تأمین کند، خیر خودش را هم تأمین کرده.»
اما در عمل چگونه میتوان این کار را انجام داد؟
از خودمان بپرسیم در حال حاضر میخواهیم دقیقاً روی یادگیری چه چیزی تمرکز کنیم؟ و بعد از رسیدن به جواب، گزینههای دیگر را لااقل برای چند ماه حذف کنیم. یا دربارۀ نوشتههای نیمهکاره تصمیم نهایی را بگیریم. اگر بنا نیست که…
به قول جلال نشستهای به کاری که یکهو به ذهنت میرسد که چرا این بخش از کار، یا کل کار یا به دیگری نسپارم. و بعد موبایلت را برمیداری و میگردی ببینی کسی را پیدا میکنی که انجام کار را به او بسپاری…
پای درددل آدمها که بنشینی، صدی نود حرفها را میتوان با گذاشتن این هشتگ زیر حرفهاشان توی ذهنت بایگانی کنی…
حافظ دیشب به من گفت: نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
ذهنم مه گرفته بود، گوش نصیحت نداشتم، در عوض توی اتاق راه رفتم و در خودم گفتم:
خوشبختیِ غولهای کلاسیک دنیا -از حافظ و سعدی تا شکسپیر و دانته- این بوده که اندازۀ ما به اینهمه منبع و کتاب و از همه وسوسهکنندهتر…
بهغیراز کسب دانش، هیچ راهبردی برای رسیدن به موفقیتهای قابلتوجه وجود ندارد.
با بررسی موفقیتهای بسیاری از افراد و جوامع توسعهیافته صحت این موضوع اثبات میشود.
کسب دانش، با فرهنگ مکتوب گره خورده؛ و بنابراین هرگز نمیتوانیم به بهانۀ…
سال 92 که مثل این روزها، بحث تحریمها داغ بود- البته نه به حرارت امروز- رمانکی(داستان بلند) نوشته بودم با عنوان «عشق سالهای تحریم». خیال میکردم با اسم رمان معروف مارکز -عشق سالهای وبا- بازی بامزهای کردهام. البته آن نوشته هم مثل انبوه نوشتههای من روانۀ کشوی میزم شد تا تقلا برای انتشار، حواسم را…
با وبلاگنویسی روزانه مجبور میشدم هر روز، یک تکه فکر تولید کنم. ولو این تکه تکرار ایدههای قبلی من باشد، یا کوشش نافرجامی برای تبدیل یک جرقه به ایدهای مکتوب.
مهم این بود که…