نوشتن در چهار جمله
تاریخ مدام دگرگون میشود. اما مردم زندگیشان را میکنند، سر کار میروند، عاشق میشوند، مریض میشوند، میمیرند، دوست مییابند، لحظههای غم و شادی و اینها، و هیچیک از اینها ربطی به تاریخ ندارند…
تاریخ مدام دگرگون میشود. اما مردم زندگیشان را میکنند، سر کار میروند، عاشق میشوند، مریض میشوند، میمیرند، دوست مییابند، لحظههای غم و شادی و اینها، و هیچیک از اینها ربطی به تاریخ ندارند…
هرگز تلاش نکردهام که روی کسی اعمال نفوذ کنم و همیشه این باور را داشتهام که هر کس باید همانطور که میتواند بنویسد و زبان خودش را داشته باشد. برای همین هم دوست ندارم دستنوشتههای جوانان تازهکار را بخوانم و به هیچکس توصیههای ادبی بکنم…
ولی یک نویسنده اگر دغدغۀ نثر نداشته باشد پس دغدغۀ چهچیز را داشته باشد؟ تنها وسیلهای که ما در داستاننویسی داریم کلمه است. فکر را اگر در کلمه و با کلمه بیان نکنیم پس با چهچیز بیان کنیم؟ و آن کلمه اگر ناب نباشد…
گاهی اوقات حتی خودمان هم میدانیم که خاطرۀ بیمزهای را نقل میکنیم، اما همچنان از تعریف آن لذت میبریم.
خاطرهنگاری یکی از سهلترین مسیرها برای شروع نوشتن است. ظاهراً نقل خاطران به تخیل چندانی نیازی ندارد، اما پژوهشهای عصبشناسی میگویند که مغز با مرور خاطرات…
جین پرت در کتابش دربارۀ نیاز طنزنویسها به تمرین مینویسد: «من در یک برنامۀ تلویزیونی طنز، با یک آهنگساز و آهنگنواز مشهور و سطح بالا همکار بودم. یک روز که داشتم با او ناهار میخوردم، گفت: باید فوری بروم…
توماس جفرسون روزگاری گفته بود: حتی یک تیغه علف نیست که به نظرم جالب نباشد.
تیغۀ علف که جای خود، گاهی حتی مزخرفترین بخشهای زندگی روزمره هم جالب به نظر میرسند…
آری و نه، قدیمیترین و سادهترین کلمات هستند، اما خیلی باید فکر کرد تا آری یا نه گفت.
این جمله را فیثاغورث ۵۵۰ سال پیش از میلاد گفته…
بهترین آزمون برای اندازهگیری میزان علاقه به نوشتن پاسخ به سوال زیر است:
آیا میتوانی بدون نوشتن سر کنی؟
اینترنت گوی بلورین خوششانسی است.
آشنایی من با برخی از بهترین ایدهها و افراد و فرصتها، گاه در بیهودهترین لحظات وبگردیام شکل گرفته.
پاستور گفته بود…
من حس میکنم نوشتن عملی برای دستیافتن به شهود است؛ جرقهها و جوششهای ناگهانیِ صورت گرفته در حین نوشتن، مرا در این باور مصممتر کرده است.
بنابراین قلم و کاغذ را میتوان…