من منتظرم، پس مینویسم!
من حس میکنم نوشتن عملی برای دستیافتن به شهود است؛ جرقهها و جوششهای ناگهانیِ صورت گرفته در حین نوشتن، مرا در این باور مصممتر کرده است.
بنابراین قلم و کاغذ را میتوان…
من حس میکنم نوشتن عملی برای دستیافتن به شهود است؛ جرقهها و جوششهای ناگهانیِ صورت گرفته در حین نوشتن، مرا در این باور مصممتر کرده است.
بنابراین قلم و کاغذ را میتوان…
به آن نشانی که داده بودید آن جوان پیش من آمد. شعرهایش را برای من خواند. خیلی زیاد، نزدیک بود سرم بترکد. این قدر فکر نکرد دری که به روی کمتر کسی باز میشود…
ماجرای جکسون براون جالب است. او در دهۀ نود میلادی تصمیم گرفت که در قاب چند پند و فرمانِ کوتاه، برخی از درسهای زندگی را برای پسرش بنویسد. نوشتن همانا و…
به گمان من، در زیست و زمانۀ ما، نویسندگی آنلاین، به مراتب مهمتر، موثرتر و جریانسازتر از تمامی انواع سنتی نشر است…
همیشه برای کسانی که تمرین تولید محتوا را با اینستاگرام شروع میکنند نگران میشوم.
بازخوردهای شتابزدۀ اغلب مخاطبان اینستاگرام سمی است که میتواند هر ذهن تازهکاری از مسیر مهارت و خلاقیت منحرف کند…
خلاقیت و نوشتن، چیزی جز تلاش برای بروز شجاعت و شجاعانه زیستن نیست:
شجاعتِ غلبه بر تنبلی و اهمالکاری؛ و شجاعت برخورد انتقادی با وضع موجود و کلیشههای فکری و فرهنگی جامعه…
نوشتههای بد یه روزی میتونن سند شما باشن.
میتونی بگی ببینید من انقدر افتضاح مینوشتم، حالا ببینید چقدر بهتر مینویسم…
به راستی تاثیری که نوشتن در زندگی من داشته بیش از حد انتظارم بوده است.
با تمرین نوشتن، فقط نوشتههای ما بهتر نمیشود. تمرین نوشتن یعنی تسط به واژهها؛ و با تسلط به کلمهها…
نهتنها ابزارهای مختلف روی نوشتههای ما تأثیر میگذارند؛ بلکه وضعیت جسمی ما هم روی کم و کیف آثارمان مؤثر است. نوشتن یک ایده، در حال لمیده روی کاناپه، با نوشتن همان ایده در پشت میز و با حالتی شقورق، ممکن است به نتایج کاملاً متفاوتی منجر شود…
از برخی مصاحبهها ایدههای درخشانی گرفتهام. به خاطر همین یکی از سرگرمیهای لذتبخشم، دیدن و شنیدن و خواندن گفتوگوهاست.
از بعضی رفتگان هم، یکی از بهترین یادگاریها همین مصاحبههاست. داشتم کتاب «کارنامۀ ناتمام» را میخواندم که به تکههای درخشانی رسیدم…