یک پیشنهاد ساده برای وبلاگنویسی
به نظرم نوشتن در پاسخ سؤال زیر علاوه بر اینکه ما را در جریان یادگیری بیشتر و عمیقتر قرار میدهد، تمرینی فوقالعاده برای نوشتن است…
به نظرم نوشتن در پاسخ سؤال زیر علاوه بر اینکه ما را در جریان یادگیری بیشتر و عمیقتر قرار میدهد، تمرینی فوقالعاده برای نوشتن است…
داشتم فکر میکردم راز نویسندگی چیست؟ اصلاً مگر رازی هم در کار است، تو باید بخوانی و بی اندیشی و سالهای سال بنویسی تا شاید خوب بنویسی…
آنچه میان شما و خیل علاقهمندان تمایز و تفاوت ایجاد میکند، شور و شوق شماست…
باید خاکوخلی را که سالهای سال تربیت و تحصیل و جامعه روی ذهنمان نشانده کنار بزنیم. باید باورهای کهنه و کلیشهها را کنار بزنیم و مثل بیرون کشیدن الماس از دل سنگها…
از تمایز میگفتم، راحت است، عجالتاً باید آستین همت را بالا بزنی و راهت را اندک اندک از گله جدا کنی…
داشتم فکر میکردم که بسیار از آدمهای بینظیری که دوست دارم هم در دهه چهلسالگی عمرشان درگذشتهاند، از آنتوان چخوف تا جلال آل احمد…
میشاییل هانکه را که میشناسید، فیلمساز اتریشی؛ اولین فیلمش را در 44 سالگی ساخته و اکنونکه هفتادسالگی را رد کرده، فعالتر و پویاتر از همه با هر فیلمش سینمای هنری را یک گام جلوتر میبرد…
خاطرههای سمج را تا ننویسی نمیتوانی فراموش کنی؛ شاید هم باید بنویسی تا فراموش نکنی…
کتاب خواندن من مثل فیلم 21 گرم غیرخطی است؛ یعنی مثل یک داستان سرراست نیست که یک کتاب از اول شروع کنم و تا آخر بروم…
لب ساحل، لپتاپم را گذاشته بودم روی پایم و داشتم مینوشتم که پری دریاییِ چپرچلاقی لنگانلنگان از آب بیرون زد و ولو شد جلویم…