حس شگفتانگیز داشتن یک وبسایت
حساب وبسایت را از دنیای مبتذل و سطحی شبکههای اجتماعی جدا میدانم. حس میکنم مخاطبی که با تایپ نام دامنه سایت به سراغ آدم میآید تا دیداری تازه کند، ماندگارتر از دوستی است که…
حساب وبسایت را از دنیای مبتذل و سطحی شبکههای اجتماعی جدا میدانم. حس میکنم مخاطبی که با تایپ نام دامنه سایت به سراغ آدم میآید تا دیداری تازه کند، ماندگارتر از دوستی است که…
دربارۀ ست گادین قبلاً نوشته بودم؛ ایجاز هنرمندانۀ نوشتههای او مثالزدنیاند…
توی مترو بودم؛ سروصدای کلکل مرد پیر و پسر جوانی حتی از پشت هدفون هم گوشم را خراش میداد و رد میشد. به ذهنم رسید که توصیههایی برای احمقتر شدن بنویسم…
رابطه موضوعی است که ذهنم از روی آن مثل حلزون رد میشود؛ همیشه به رابطه فکر میکنم و بیش از همه به رابطۀ عاطفی…
جملهای زیبا از دکتر ساموئل جانسون
از جملۀ بالا خوشم آمد، بیش از تمامی جمله قصارهایی که در روزهای قبل خواندهام…
ایدهای به ذهنت میرسد، یا بهتر بگویم جرقهای، گُر میگیری و دلت میخواهد ارشمیدسوار جار بزنی: یافتم! یافتم!
خطری که نویسندهٔ تازهنفس را تهدید میکند فترت ترجمه است. از ترجمههای بد و مغلوط نمیشود فارسی یاد گرفت…
«آیا نویسندگی نان و آب میشود???»
بدون پسوپیش، همین یک جمله را برایم فرستاده، با سه تا علامت سؤال برعکس! من در پاسخ نوشتم…
از اینترنت با این همه وسعت و قدرت برای تکرار نالههای بوی نا گرفتۀ توی تاکسی استفاده نکن…