پیشحرف:
نوجوانی من شگفتانگیزترین سالهای زندگیام بود، بسیاری از بهترین دستاوردهای زندگی فعلیام را مدیون کارهایی هستم که با شور و انرژی در سالهای نوجوانی انجام دادم.
توی این مطلب میخواهم برای دهه هشتادیها بنویسم. کمسنترین آنها حالا در مرز ده سالگی است، و سالدارترینشان نیز تازه به بیست سالگی نزدیک میشود.
من به دهه هشتادیها خوشبینم. و نوشتن برای آنها را بسیار دوست دارم. دلگرمم به دهه هشتادیها که به قول نیما غربال به دست از عقب کاروان میآیند.
دهههشتادیهای عزیز در این مطلب از چیزهایی نوشتهام که به نظرم مفید و مهم به نظر میرسند. اینها نصیحت فرض نکنید. صرفاً پیشنهادهای یک دوست بدانید.
1
از موسیقی خوب دور نیفتید
فقط به آهنگ مُد روز گوش نکنید. موسیقی خوب گوش بدهید؛ مثلاً موسیقی کلاسیک. با شنیدن منظم موسیقی کلاسیک گوش خودتان را خوشسلیقهتر میکنید.
شوپن، موتزارت، بتهوون، باخ و…
این اسمها را بشناسید. دربارۀ زندگی آنها بخوانید.
2
به برقراری رابطه با آدمهای دیگر اهمیت بدهید
بیرون بزنید و پیادهروی کنید. اگر کاری گیرتان آمد امتحان کنید؛ با بزرگتر از خودتان بگردید. دوست اصلی من در دورۀ نوجوانی بیست سال از خودم بزرگتر بود. اما چون هنرمند بزرگی بود، من چیزهایی بسیاری از او آموختم که خب، ممکن بود هرگز از هم سن و سالهای خودم یاد نگیرم. (قدرت وبلاگنویسی باعث شده بود تا من با آن هنرمند بزرگ دوست شوم.)
3
با صدای بلند خودتان را ابراز کنید
عقاید خودتان را بیان کنید. از اینکه احمق به نظر برسید نترسید. کسی از یک نوجوان کم سن توقع حرفهای کاملاً سنجیده و فیلسوفانه ندارد، مهم این است که صدایتان را در سینهتان حبس نکنید. من در دورۀ دبیرستان، تقریباً هر روز سر صف مدرسه همراه با مدیر سخنرانی میکردم. چرا چنین فرصتی داشتم؟ چون میخواستم. من به فعالیتهای فوقبرنامه بیش از برنامۀ اصلی کلاس درس اهمیت میدادم. اگر هنوز در مدرسه هستید عضویت در شورای دانشآموزی مدرسه را از دست ندهید. شاید گاهی بیهوده به نظر برسد. اما مطمئن باشید نتایجش در آینده مثبت خواهد بود.
4
با اخبار ذهن خودتان را آلوده نکنید، به جایش…
مطلقاً از تماشای اخبار پرهیز کنید، خبربازی فقط ذهن شما مشوش و آلوده میکند. به جایش نگاهی به تاریخ معاصر بیندازید، کمی تاریخ بخوانید. حتی شده در حد ویکی پدیا. بیوگرافی چهرههای شاخص گذشته را بخوانید. شناختن این آدمها خیلی مهمتر است که اخبار مسخرۀ روز است.
5
این فرصت شگفتانگیز را از دست ندهید
6
فیلم خوب ببینید
سینمای ایران دست خالی است. تماشای کمدیهای سخیف بیش از آنکه دل ما را شاد کند، لودهتر و خنگترمان میکند! به جای اینکه مدام دنبال فیلمهای جدید باشید، بعضی از فیلمهای خوب قدیمی را چند بار ببینید.
فیلم موردعلاقه من: فیلم شبهای روشنِ فرزاد مؤتمن و سعید عقیقی را حتماً ببینید.
7
نگذارید شبکههای اجتماعی ذهن شما را تنبل کند
به محتوای کوتاه و سطحی اینستاگرام و توییتر و… اکتفا نکنید، هیچ حکمت ارزشمندی از طریق محتوای کپسولی به شما منتقل نمیشود، همت کنید و کتابهای کتوکلفت بخوانید. هنوز سرخ و سیاه استاندال را نخواندهاید؟
از شبکههای اجتماعی برای رشد خودتان استفاده کنید. چگونه؟ با تولید محتوا.
اگر میخواهید آیندۀ فکری، مهارتی و شغلی بهتری داشته باشید از همین الان با تولید محتوا برای خودتان برند شخصی بسازید.
8
بنویسید
آنکه مینویسد را از آنکه فقط به صورت شفاهی حرف میزند جدیتر بگیرید. فرق فرهنگ کتبی و شفاهی را بفهمید. نوشتن یعنی دقیق بودن، افکارتان، ارزشهایتان و اهدافتان را مکتوب کنید.
وقتی چَت میکنید، بهجای نوشتن یکی دو تا کلمۀ بیرمق، چند تا جمله بلند و درستودرمان بنویسید.
اگر خیلی جدی و مصمم هستید، حتماً صفحات صبحگاهی را هر روز بنویسید.
9
ذوق بصری خودتان را ارتقا دهید
نقاشی نگاه کنید، فرق پیکاسو و ونگوگ را بفهمید، انقدر سطحی نباشید که با تماشای منظرههای بیرمق و سیاهقلمهای آماتوری شگفتزده شوید. گوگل زیر دست شماست فرق ولاسکز و کاراواجو را بفهمید. والپیپر گوشیتان گاهی اوقات میتواند یکی از نقاشیهای سزان باشد.
10
یادگیری غیر درسی اولویت اولتان باشد
چشمبسته همۀ توصیهها و نصیحتهای نسلهای قبلی را جدی نگیرید. ابراهیم گلستان میگوید:
«نگاه کن. ببین. بخوان، اما هر چه را که میخوانی قبول نکن یکهو. بسنج.
یادگرفتن نه یعنی از بر کردن. نه یعنی قبول کردن. گاهی یادگرفتن یعنی قبول نکردن.»
نگذارید شمارا آنقدر کوچک کنند که رؤیاهایتان توی درسخواندن و قبولی در دانشگاه خلاصه شود.
کتاب بخوانید، آموزشهای خارج از مدرسه و دانشگاه را جدی بگیرد. با این نوع از یادگیری و مطالعه است که به استقلال فکر میرسید.
شما آیندگانید.
270 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
سلام شاهین عزیز
متن خطابۀ آتشینت را برای دهه هشتادی های عزیزمان خواندم. چند نکته به ذهنم رسید و اینجا خواستم بنویسم. اما به خود نهیب زدم که این خطابۀ شاهین عزیز است و خودش می تواند کامل ترش کند. تو اگر خطابه نویسی برو و برای خودت بنویس!
واقعا عالی بود. من سال هاست که با این عزیزان دمخور و سرگرمم. شما درست می گویید. چند وقت پیش یکی از اولیای دانش آموزانم که برای پیگیری وضع درس فرزندش به مدرسه آمده بود؛ گفت: «فلانی؛ من از آینده ای که این بچه ها برای ما می خواهند بسازند، می ترسم!»
و من گفتم: «اتفاقا من با شناختی که از این بچه ها دارم مطمئنم و ایمان دارم که در حد نسل های قبل و چه بسا بهتر از آنان خواهند کوشید و آیندۀ ما را بهتر خواهند ساخت!» و واقعا به این مسئله ایمان دارم.
در بین این نسل گاه افرادی را دیده ام که توان سرپرستی دانش آموزان یک دبیرستان را داشته اند و به خوبی از پس ادارۀ آنها برآمده اند. در این زمینه ابدا تعارف ندارم و شعار هم نمی دهم. برای همۀ عزیزان از دهه های: نود، هشتاد، هفتاد، شصت، پنجاه، چهل، سی، بیست، ده و اگر از قبل هم کسی باقی است، آرزوی سلامت و موفقیت می کنم. پاینده و سرافراز باشید.
به به سعید جان
کم پیدا بودی، دلتنگت شدیم.
سعید جان کاش معلمهایی مثل تو بیشتر بودن، خیلی بیشتر.
[…] بخشی از این نظرات از سوی نسلهای جدیدتر است، مثل دهه هشتادیها که به خاطر بعضی از پستهای قدیمی وبلاگ از جمله مطلب […]
با افتخار ، من هم یکی از شیفتگان نویسندگی و کتابخوانی ، و از مخاطبان کاملا پیگیر شاهین کلانتری هستم . و البته ، یک دهه دهشتادی .
درود بر تو عزیز دلم
بینظیری و رو به تعالی.
واقعا جالب و مفید بود برام . به قول بچه ها بزرگ تر از سنت حرف میزنی خخخ
۱رپ چرت پرت نیست و شاید کسی مثل من موسیقی کلاسیک رو چرت وپرت حساب کنه پس شماره یک تون نظر شخصی هست و قابل حساب نیست
نتیجه گیری
مطالب تون نظر شخصی تونه ومن متسفانه فقط وقتمو تلف کردم که نظرات یه آدم ۶۰ ساله رو خوندم.
پایان پایدار تا پای دار
ممنون از اطلاعات گرانبهاتون ممنون
فدای تو امیر عزیز
واقعا تاسف…
چرا باید بیای هرچی دوست داری رو ب عنوان نصیحت بگی
خداییش چرا بجای اسم بردن از مدیری و رپ و پاپ و ونگوگ، تو هیچ کدوم از اون نکته هات نیومدی بگی که درکتون رو ببرین بالا نیومدی بگی دیدتون رو باز کنین
اگه رپ واقعی رو میشناختی هیچوقت نمیگفتی رپ مزخرفه (برو سورنا و فدایی و بهرام گوش کن، حرفاشون از کتابا هم عمیق ترن)
و نکته بعدی اینکه چرا از چیزی نمیدونین نظر میدین؟
شما از علایق از درک و از رپ و از مدیری و شاید از خیلی چیزایه دیگه مسلما اطلاعاته کافی ندارین
و حرفه اخرم اینه که چرا فقط جواب کامنت هایی رو میدی که ازت تعریف کردن؟! مگه اسمه خودت رو نزاشتی نوسینده خوب الانم بیا با اون ذهن و قلمت، جواب کامنتایه بد رو هم بده
امیدوارم حداقل جواب این کامنتو بدی
“تف به این طاعون(تا اون) طبقاتی…” فدایی
حتی اسم بردن از دهه هم عامله اختلافه دوسته عزیز …
لایک داداش کاملا موافقم . از همه نظر هم موافقم
سلام آقای کلانتری عزیز.
من وبسایت و تلگرام شما رو دارم. اما مدتی شده بود که پست هاتون رو هم تلنبار شده بود و نخونده بودمشون چون نمیخواستم سرسری بخونم و نگه داشته بودمشون برای یک موقع خوب.
امروز خودم رو مجبور کردم و خیلی خیلیش رو خوندم. این پست رو قبلا هم خونده و بودم و به نظر توصیه هاتون درست اومده بود. خودم همهشون رو قبول داشتم. در مورد موسیقی نمی تونم خیلی چیزی بگم. چون هیچ وقت رپ گوش ندادم. اما سمفونی پنج بتهوون رو گوش دادهم و خیلی دوستش داشتم.
توی آخرین پستتون از این پست به عنوان پست های دوست نداشتنی یاد کرده بودید. چرا؟
اینکه باعث شد حالا پای این پست کامنت بذارم، کامنت های دیگران بود.
اونقدر وحشتناک بودن بعضی هاشون که آدم در صدد تایید اولین جمله ی کامنت هاشون که اینطوری شروع میشد:
دهه هشتادی ها گودزیلا نیستن…
بر می اومد!
من دهه هشتادی هستم. 15 سالمه.
عاشق خواندنم. عاشق نوشتنم. موسیقی خوب. کار اصیل. از توصیهتون در مورد بوف کور ممنونم. اطرافیانم ازش برام بت ساخته بودند. فقط خواستم بگم که، این هایی که این زیر کامنت گذاشتند، همه از یک جنس نیستند. اون کسی که نوشته بود همه که نباید کتاب های گنده بخونن شاید یک موسیقی ارامش بخش باشه براشون، نمیدونه که چه موسیقی چه کتاب، نبابد آرامش بخش باشه. باید دیوانه کننده باشه. باید جهانمونو به هم بریزه و افکارمون، عقایدمون رو به چالش بکشه. امیدوارم درک کنید که خیلی از دهه هشتادی ها هم اینطور فکر می کنند که دیگه از این پست بدتون نیاد.
موفق باشید 🙂
پ.ن: چند وقتیست نامه ای توی ایمیل ها ارسال نکرده اید هااا.
سلام به عزیز دلم
اول از هم بگم که از خودن کامنتت خیلی خیلی خوشحال شدم.
راستش من فقط به عشق دوستای خوش ذوقی مثل تو مینویسم. و وجود شماست که نوشتن رو برای عزیز و ارزشمند میکنه.
خوشحالم که تو این سن کم انقدر عمیق و دقیقی.
خبرنامه رو هم همین فردا میفرستم اتفاقا.
فدایت.
[…] جمله این مطالب: چگونه چت کنیم و کانال ساختن در تلگرام و دهه هشتادیها و ادامه […]
سلام . بسیار عالی بود. به نظر من این توصیه های دوستانه برای من که دهه شصتی هستم هم بسیار کاربردی و اصولی بودند. ممنونم
زنده باد عزیز دل.
موفق باشی.
هشتاد درصدش از نظر دهه هشتادیا مزخرفه
پ.ن: تا در مورد رپ فارسی و دنیاش اطلاعات ندارین دربارش نظر ندین و اونو کنار خواننده های سبک پاپ داخلی نذارین
واقعا اصلا شا بریم دوسه تا اهنگ رپ یاس و عرفان پایدارو گوش بدین انوقت میفهمین رپ یعنی چی
علاوه بر عرفان و یاس جرشا هم آهنگاش قشنگه
چه جمله ثشنگی هشتاد درصدش……… ماشالا
سلام خیلی ازپیشنهاداتون خوشم اومد امیدوارم بتونم تاجایی که امکان داره توی برنامه ی روزانه ام جاشون بدم
زنده باد پری نازنین
سلام من خیلی خیلی خیلی اتفاقی اینجا رو پیدا کردم .. خب متن جذب کننده ای بود ادم احساس میکرد دنیای ناشناخته اییه ام خب من زندگی رنگاوورنگ می خوام .. مثلا بعد از دیدن فیلم خوب بد جلف میرم توی گوگل و کلی داستان و حکایت قدیمی می خونم .. بعد از گوش دادن رپ عرفان کالبد یاس پیانوی جان مریم رو گوش میدم و یا اوقات فراغتمو با قدم زدن توی پارک صرف میکنم .. گاهی یه شعر مینویسم و گاهی به وبلاگم سر میزنم … هم به مادرم کمک می کنم و و آشپزی یاد میگیرم هم یه روزایی میرم سر کار بابام و کنار دستش کمکش میکنم من دنیایی از ترکیب همه نسل ها میخوام یه دنیای بزرگ و خاص .. این مقاله هم ثبت می کنم و بار ها و با ها می خونم و به مواردی ک مورد قبولمه عمل میکنم (ک بیشترش مورد قبول بود) مرسی از وقتی ک برامون میزارین 🤗
بیخیال بابا شما دهه ما رو درک نمی کنید شما خودت یه دهه هشتادی هستی؟؟؟؟؟
سلام
من دهه هشتادیم و سیزده سالمه.در مورد قسمت اهنگا ک گفتید،من شخصا رپ و پاپ گوش نمیدم،اصلا ایرانی گوش نمیدم بیشتر ب اهنگای بریکینگ بنجامین علاقه دارم سبکایی مث هارد راک و پست گرانج اینا تنها اهنگایی هستن ک ارومم میکنن.هرکسی عقیده ای داره و عقیدش محترمه.نه؟
بعدشم مورد اخری ک گفتید..از بچگیم ب هر چیزی علاقمند میشدم کلی حرف و بدو بیراه میشنیدم.ب ی شغل علاقمند میشدم بم میخندیدن میگفتن ب درد نمیخوره.از پرنده ها خوشم اومد بم حرف زدن و مسخرم کردن.ب سگا علاقمند شدم فقط بابام از اولش مشکلی نداشت مامانم زیاد خوشش نمیومد اما خوشبختانه تونستم نظرشو عوض کنم.وگرنه فامیل،مردم،دوستام..همشون ایستادن جلوم و کلی بم حرف زدن و همچنان دارن مسخرم میکنن.
وقتی فهمیدن من هارد راک و پست گرانج گوش میدم “کج سلیقه” شناخته شدم و بازم مسخرم کردن “اییی!تو چی هستی؟دیوونه؟شیطان پرست؟” ادم ب خاطر علایقش باید اینقد حرف بشنوه؟..اینکه اینجوری علایق و ارزوهامو مسخره میکنن،ی جور منو کوچیک نمیکنن؟..
اینا ی جور کوچیک کردن حساب نمیشه؟
کاملا موافقم ، داری بهشون چیزی رو یاد میدی که خودشون میدونند،
سلام خسته نباشی
منم دهه هشتادیم الان سیزده سالمه
خوب درمورد قسمتی که درباره اهنگا گفتید،من شخصا پاپ و رپ گوش نمیدم،اصلا ایرانی گوش نمیدم،اکثرا دنبال اهنگای خارجیم و سبک مخصوصی رو دوست دارم.بیشتر از breaking benjamin گوش میدم سبکایAlternative metal،post_grunge & hard rock اینا تنها سبکایی هستن که منو اروم میکنن،به نظرم به عقاید بقیه هم احترام بزاریم عالیه
بعدش مورد اخری که گفتید…توی تمام مراحل زندگیم به هرچیزیم ک علاقمند شدم مردم قضاوتم کردن.از بچگی هر شغلیو دوس داشتم بم گفتن ب درد نمیخوره.ب پرنده ها علاقمند بودم بم حرف زدن.ب سگا هم ک علاقمند شدم فقط پدرم از اولش بم چیزی نگفت،مادرم زیاد خوشش نمیومد اما خوشبختانه تونستم نظرشو در مورد سگا عوض کنم.اما دوستام و فامیلامون و بقیه مردم مث دیواری ایستادن جلوم و فقط ب خاطر علاقم کلی حرفو بدو بیراه شنیدم.حتی ب خاطر اینک ی سبک متفاوت از موزیک گوش میدادم”کج سلیقه”شناخته شدم.هرکی میفهمید من هارد راک و متال و اینجور سبکا رو دوس دارم کلی بم حرف میزد”اییی!تو چی هستی؟دیوونه؟شیطان پرست؟”ادم ب خاطر علاقه هاش باید اینقد حرف بشنوه؟..
سلام!
منم همسن شما هستم و به نظرم دلیلی نداره که به حرف دوستات توجه کنی اونا باید اونچه که تو هستی رو بپذیرن و باهات دوستی کنن…
اگه نمیتونن خب نکن.
تجربه کردم گفتم که شاید کمکی باشه…
کسی چه میدونه دهه هشتادی بودن یعنی چی…؟!
دهه هشتادیا میدونن…
ای کاش کسایی که قصد نصیحت کردن دارن اول دهه هشتادیارو درک کنن بعد پیشنهادای دوستانه بدن…یکی از چیزایی که باعث شده تا بگن دهه هشتادیا نسل گودزیلان اینه که دهه هشتادیا با نسل شما فرق دارن…اونا تنهان و این تنهاییشون باعث شده از کسی تاثیری نگیرن…اجتماعی نباشن و فقط جوری باشن که خودشون دلشون میخواد…مهم نیست یه آهنگ چه محتوایی داره…شاید از ظهر شما متنش مزخرف باشه ولی گاهی دنیای پر از غم یه دهه دهشتادی رو توصیف میکنه…هرکسی یه هنری رو دوست داره…قرار نیست همه با نقاشی آشنایی داشته باشن…قرار نیست همه کتابای گنده بخونن…کتاب خوندن و نقاشی خوبه ولی همون آهنگی که به نظر شما چرته شاید آرام بخش تر باشه…هیچ وقت ادعا نکن که یه دهه هشتادی رو درک میکنی وقتی هر سال تعداد زیادیشون به خاطر درک نشد و حس بدی که از بقیه بهش دست میده خود کشی میکنن…هرکسی یه سلیقه ای داره… خیلی از دهه هشتادیا آهنگی گوش میدن که متنش حالشونو توصیف میکنه نه یه آهنگ سنتی که فقط حرفای قشنگ میزنه
موافقم.
سلام آقای کلانتری عزیز
کلی حرف دارم. امیدوارم از دستم خسته نشید.
اول از همه این که تا مدتها در اشتباه بودم که با نام کاملام کامنت نذاشتم، هرچند دلیل خاصی هم نداشت اما چون میدونم هویت واقعی مهمه از الان به بعد با اسم کامل کامنت میزارم. احتمالا تا الان حدس زدین من حدودا چند سالمه ولی به هرحال منم یه دهه هشتادیام.
1.در رابطه با آهنگ، باید بگم یه مدت رپهای یاس و تتلو (خدا بیامرز) رو گوش میکردم. مدتی هم پاپ گوش کردم. اما این یه ماههی اخیر موسیقی فیلم گوش کردم. بیشترشون کارای هانس زیمر بودن.
راستی اون یکی دو نفری که اومدن با توضیحات از رپ دفاع کردن، دمشون گرم. باعث شدن در نظر بگیرم یه روزی دوباره برم دنبال رپ. رپهای خوب و اصیل.
2.باید بگم اگه تنبلی بزاره دوست دارم یه مدت توی یه جایی مثل کافیشاپ یا قنادی کار کنم. (قضیه دختر و … فعلا رو هواست😉. ولی حرفتون آویزهی گوشمه)
3.راستشو بخواید یکی دو سالیه حواسم به حرفام و زبان بدن و حتی تن صدام هم هست. اینجوری بهتره، کمتر حرف میزنم ولی در عوض خیلی کمتر سوتی میدم یا دیگران رو دچار سوءتفاهم میکنم.
4.دارم تلاش میکنم از اخبار دوری کنم و تا حدی هم خوب عمل کردم. زمانی که کوچیکتر بودم، کتابای تاریخی زیاد میخوندم، سعی میکنم بیشتر بخونم.
5.بوف کور رو هم ایشالا میرم سراغش.
6.و اما یکی از دلایل اصلیم برای کامنت. چند روز پیش فیلم شبهای روشن رو دیدم. بنابر گفتهی آقای شعبانعلی عزیز در فایل صوتی هنر شاگردی کردن، جرئت نظر دادن ندارم. 🙂
فقط یه نکتهای هست. حس میکنم نسخهای که من دانلود کردم مشکل داره. حس میکنم دیالوگها خیلی تند گفته میشن. مخصوصا در دیالوگهای آقای احمدی و شعرا سرعت بالا رو شدیدتر حس میکنم. با پایین آوردن سرعت پخش از 1 برابر به 0.8 خیلی قشنگتر شد. ولی به طور کلی لذت بردم. من خودم عاشق پیادهرویام. (فعلا نمیتونم پیادهروی شبانه داشته باشم اما روزانه چرا)
7.یه مدت کوتاهی توییتر بودم (و هنوز هستم) ولی زیاد مفید نبوده برام. بنابراین کمش کردم و به سمت ویرگول متمایل شدم (به لطف شما). طولانیترین کتابی که خوندم رمان “اطلس ابر” بود. حدودا ششصد صفحه بود. متاسفانه 9 ماه طول کشید.
8.در این مورد حرفم یکم طولانیه، بعدا یه کامنت جدا مینویسم. (امیدوارم خیلی اهمال نکنم یا حرفام از یادم نره)
9.سعی میکنم یکم بیشتر با دنیای نقاشی آشنا بشم. راستی تا حالا عکس لیدی گاگا رو پس زمینه نذاشتم ولی تو اون مایهها یه چیزایی گذاشتم. :))
البته بیشتر عکس نوشته میذارم پس زمینه. حتی خودم یه نقل قول مورد علاقهام رو با اندک چیزایی که بلد بودم توی ایلاستریتور درست کردم. و معمولا ازش استفاده میکنم.
“You either die a hero or you live long enough to see yourself become the villain.”
هاروی دنت _ سینمایی شوالیه تاریکی
10.خوش شانس بودم که توی دام کنکور نیفتادم و رفتم فنی حرفهای.
راستی چند روزه بعضی لینکای داخلی سایت (شایدم فقط من حس کردم همهشون داخلی بودن) خرابن و ارور 404 میاد.
و راستی یه سوال فونت سایت چیه؟ اگه خاص خودتونه که هیچی ولی اگه تو اینترنت پیدا میشه، دوست دارم ازش استفاده کنم. یکی از جذابیتهای تایپ کردن تنوع فونتهاست. (البته بد خط بودن خودمم موثره)
سلام نوید عزیز
خیلی خوشحالم که با هویت رسمی خودت کامنت نوشتی.
همۀ کامنتت عالی بود و لذت بردم.
فونت سایت ایران سنسه.
دربارۀ فونت قبلاً اینجا یه چیزی نوشتم:
رابطۀ جالب فونت و نویسندگی
حوصله نداشتم کله متنتو بخونم ولی اهنگ بت پرست معین گوش کنید خیلی خوبه
بیشتر از توصیه شبیه این بود که دارید میگید اره!هرجوری که من میخوام باید باشید :/
مخصوصا اون قسمت رپ فارسی که بنظرت مزخرفه:/
احتمالا یا نمیدونید رپ چیه یا اونی که بهتون دادن رپ نبوده
سلام آقای کلانتری. منم یه دهه هشتادی ام و چند وقت پیش 18 سالم شد. در واقع الان مثبتِ هجده هستم و باید سانسور شم.(علامت خنده)
خیلی از خوندن این مطلب لذت بردم. کاش واقعا همه دهشتادیا اهل کتاب و قدم زدن و موسیقیِ خوب و … بودن.
من موسیقی سنتی کار میکنم و کلاسیک هم زیاد گوش میدم. البته موسیقی باکلام هم گوش میدم که اکثرشون قدیمی ان و احساس میکنم حتی خواننده هایی که قدیما خوب میخوندن هم امروزه اکثر اهنگ هاشون خیلی بی معنی شده.حالا اشاره مستقیم نمیکنم ولی قمیشی منظورمه (علامت تاسف) .
یه سوال داشتم ازتون. من چند وقت پیش یه کانال راه انداختم و اونجا گاهی وقتا چیزای که خودم مینویسم رو میذارم، موسیقیِ خوب معرفی میکنم و از کتاب هایی که میخونم تیکه هاییش که ذهن خودمو خیلی درگیر میکنه اونجا میذارم. البته وقتی کتابو تموم میکنم یه مرور یا یجورایی یه معرفی نامه برای کتاب مینویسم و معمولا بازدید های اون پستی که خودم راجع به کتاب نوشتم از ممبرای کانال و از بازدید های بقیه پستام خیلی بیشتر میشه و این برام خیلی جذابه. کانال رو خیلی وقت نیست راه انداختم اما گاهی وقتا به این فکر میکنم که دارم کار بیهوده ای انجام میدم. چون همه پست های کانال نوشته های خودِ من نیست و چرا وقتی یه نفر میتونه نسخه کامل یه کتاب رو بخونه باید بیاد و تیکه هایی از اونو بخونه؟ یا چرا وقتی کلی سایت برای دانلود انواع سبک های موسیقی هست یه نفر باید موزیک هایی که من تو کانال گذاشتم رو گوش بده؟
خودم از این که چیزایی که یادمیگیرم رو به اشتراک میذارم ، درموردشون مینویسم یا چیزایی که قبلا مینوشتم و منتشر نمیکردم رو الان دارم منتشر میکنم لذت میبرم اما احساس میکنم بیهودست و احتمالا سودی برای بقیه نداره.
خیلی دوست دارم نظر شمارو در این مورد بدونم
مبینا جان تو بهترین کار رو میکنی. تو داری سلیقۀ خودت رو به اشتراک میذاری. اشتراکگذاری محتوای خوب خودش یه هنره.
لینک کانالت رو برای من هم بذار.
و با قدرت به این کار ادامه بده. چون مهمتر از همه چیز به یادگیری خودت کمک میکنه.
بله حق با شماست. ممنون از راهنماییتون. حتما ادامه میدم
@Lonelinesshappiness
باعث افتخارمه که کانال رو ببینید و نظرتون رو بهم بگید . پیشاپیش ممنونم
سلام
ممنون بابت پبشنهادهای سازندتون
منم دهه هشتادیم نمی دونم چرا ولی اغلب نسل مارو گودزیلا تصور می کنن و دست کم می گیرن نمونش دبیر نگارش بنده نمره نگارش منو نداد چون از نظر ایشون بچه ها نمیفهمن و جملات من براشون مبهمه خودم ننوشتم. الان من نمی نویسم چون کسی جز خانوادم باور ندارن.
اما در مورد سبک رپ و هیپ هاپ باید بگم در این سبک روحیه مقاومت و شجاعت بی داد میکنه و فکر هدف دار بودن و امیدواری و به فرد منتقل میکنه البته باهر خواننده ای موافق نیستم.توصیه میکنم اهنگ های صادق واحدی و گوش بدین به شدت مفهومی و البته ادبی هست.
تشکر
سلام
ممنون بابت پبشنهادهای سازندتون
منم دهه هشتادیم نمی دونم چرا ولی اغلب نسل مارو گودزیلا تصور می کنن نمونش دبیر نگارش بنده نمره نگارش منو نداد چون از نظر ایشون بچه ها نمیفهمن و جملات من براشون مبهمه خودم ننوشتم.
اما در مورد سبک رپ و هیپ هاپ باید بگم در این سبک روحیه مقاومت و شجاعت بی داد میکنه و فکر هدف دار بودن و امیدواری و به فرد منتقل میکنه .توصیه میکنم اهنگ های صادق واحدی و گوش بدین به شدت مفهومی و البته ادبی هست.
تشکر
سلام . وقت بخیر
راستش وقتی دیدگاه دوستای عزیزم رو میخونم ، یه کمی برای هم نسلیام نگران میشم . بین این همه جمله و پند حکیمانه ، خیلیا فقط به این نظر انتقاد کردن که شما از موسیقی رپ خوشتون نمی اومد. باعث تاسفه…
چرا یک نفر نگفت از سبک نقاشی های ونگوگ خوشم نمیاد یا چرا هیچکس نگفت کتاب سرخ و سیاه استاندال رو خونده و خوشش نیومده ؟
نمیگم چیزایی که گفتم درسته ، اتفاقا من برادرم نقاشه و با آثار ونگوگ آشنایی داره . آثار ونگوگ دیدنیه . همینطور کتاب سرخ و سیاه فوق العاده است…اما میگم چرا تمام فکر و دغدغه ما توی موسیقی خلاصه شده ؟ بهتر نیست به جای حمایت از موسیقی رپ ، درباره بعضی کتابا بحث کنیم یا کتاب خوبی رو بهم معرفی کنیم ؟ من خودم روزی چند تا آهنگ دانلود میکنم و میتونم بگم آهنگ بازم اما چرا تا بهم میرسیم درباره چیزای مفیدتری صحبت نمی کنیم ؟
به نظر من بهترین کاری که توی این سن و سال میتونیم انجام بدیم اینه که به هم دوره ایامون کتابای خوب و سایت های بی نظیری مثل این رو معرفی کنیم تا تجربه هم نسلامونو بیشتر کنیم و آینده بهتری رو حداقل واسه خودمون بسازیم. کاش یه کم عاقلانه تر فکر کنیم …
درود به زهرای خوشفکر و خلاق.
دوست عزیز منکر صحیح بودن حرف شما نمی شم اما نقاشی ،کتاب و موسیقی هرکدوم از اینها درختی باشاخه های متفاوتی هستش .ولی نکته اونجاس ک باید تمامی این اثارو درک کرد . موسیقی و باید فهمید باید کلمه به کلمه شو درک کرد نه این که سطحی گوش داد واین موجب اموختن میشه.
من امروز با این سایت اشنا شدم واقعا بی نظیره ؛تشکر جناب کلانتر.
اين حرفا الكيه.من اين طورى بودم اما دوستم نه هميشه دقت ميكرد كار درست رو انجام بده و الآن اون درس خونده موفق شده اما من نه
باسلام
از قالب سایت و هدفگذاریش لذت بردم
ولی باور کنید.خوب بودن رسیدن به کمال و یا رستگاری چیزی نیست که چهارچوب داشته باشه کمال توسط هرکسی تعریف میشه زندگی دفترچه راهنما نداره که مو به مو اون رو انجام بدیم و به یک درجه والایی برسیم شاید اصولی داشته باشته اما محدود کردنش نتیجه درستی نیست. انسان با اختیار آفریده شده محصول کارخونه نیست که همه اونا شبیه به هم شکل بگیرن .
ولی بازم جالب بود به جز جبهه گرفتن بیخود در مورد بعضی موارد ( مثل رپ ) که اونم قابل درکه
بیشتر مردم دوست دارن چیزی رو بشنون که میخوان و قبولش دارن و با ساختارشکنی ها مقابله میکنند.
باتشکر
باهات موافقم دوست خوبم.
درست میگی و نگاه تو خیلی عمیقتر و انسانیتره.
سلام ، من هم دهه هشتادی ام. فقط میخاستم از رپ بگم ، رپ به من فهموند که باید از شکست هام درس بگیرم . اگه بردم باید بدونم که هنوز ممکنه نابود بشم.نباید غرور داشته باشم باشم ولی تو هرکاری با اعتماد به نفس جلو برم. اگر تونستید به اهنگ های یاس ، بهرام ،شایع و حصین و صادق گوش بدید و حتما بعد از این کار مخصوصن اهنگ های یاس نظرتون درباره رپ عوض میشه.من سخت کوشی ،عشق صحیح و تلاش برای رسیدن به هدف رو از رپ یاد گرفتم . راستی منم از همون تیزهوشانی ها هستم که چون در ابتدایی زودتر جمع و تفریق یاد گرفتن محکوم به سرکوب شدن زیر فشار درسی و لذت نبردن از زندگی شدم . راستش رو بخاید هرکس که کمتر اطلاعات داره در زندگی ما بیشتر تاثیر داشته و دائم میخاسته که به نسل ما یاد بده که از نابودیش لذت ببره و شکرگزار باشه .
به قول یک رپر که داشت در اهنگش با یک نفر حرف میزد و بهش گفت(چقدر یادت دادن اونایی که کمتر میدونن)
با تشکر از مطالب مفید و اموزنده شما متفکر گرامی
زنده باد
برات بهترینها رو آرزو میکنم عزیز دلم.
اول از هر چیز ، درود.
به نظرم خیلی خوبه که این کار ها رو انجام میدین. منظورم این گسترش دیدگاه نسل ماست. من خودم دهه هشتادی ام و یه نکته رو بگم،یه دبیر ادبیات عزیز بهمون گفت اینکه میگیم دهه ی هشتاد،غلطه.مثل اینکه بگیم سده ی هشتصد!
کامل نظرای بقیه رو نخوندم ولی در مورد متنتون که نه، برای خودتون یه توصیه دوستانه دارم.
با پاپ موافق نیستم.اما طرفداراش محترم هستن.رپ هم همینطور.من با پاپ مخالفم ولی نمیگم مزخرفه.چون به طرفدارش توهین میشه.اون طرفدار رفته پی علاقه ای که داره درست نیست بگیم علاقه اش چرته.
و در مورد رپ.هیچوقت نباید زود قضاوت کرد یک. دو:تو یکی از کتابای درسیمون خوندم که اگه بخوایم بنویسیم،مشکلی نداره نوشته هامون ضعیف باشن.باید اونقدر تمرین کنیم که بالاخره بتونیم خوب بنویسیم. رپر های ما هم اینطور بودن.همون بزرگانی که اون موقع ها،اوایل رپ فارس،شعراشونو گوش میکردیم و میگفتیم بده و بی معنی هستن؛الآن برین همونا رو گوش کنین.جا به جایی اجزای جمله حاصل خلاقیته.الآن رپ فارس رشد کرده و به قول صادق واحدی،یه کتابخونه شده با موضوعات و ژانر های مختلف! ببینید خود صادق عزیز چقدر ادبیاتی مینویسه!
به قول شایع ، الآن رپر داریم کتاب میخونه تا یه اثر رو به وجود بیاره.برای مثال رپکن با استعدادی مثل امیر رقاب که شعراش نشون میده چه مطالعه ی گسترده ای داشته.
بعضی ها این سبک رو حامل پیام های عمیق و مفیدی قرار دادن.مثل جناب آقای بهرام نورایی.آهنگ هاش رو گوش کنین.اشکان فدایی گوش کنین.اینا افرادی هستن که با هنرشون ما رو آگاه میکنن.
دو چیز دیگه هست که فکر میکنم قضاوت اون ها باعث این جبه گیری ها شده:1-استفاده از کلماتی که باب میل همه نیست2-رپ از نظر موسیقیایی.
در مورد اولی،باید بدونیم رپ چیه و چه طوری فکر میکنه.با توجه به گفته های آقای حسین رحمتی، رپ،منطقش،یه منطق بدون سانسوره.اگه جایی توی متن بطلبه که از فحش استفاده بشه ، نباید سانسورش کرد.
در مورد دومی هم،خودش دوتاس،یا اینکه از خود خوندن رپ خوشمون نیاد یا اینکه از موسیقی الکترونیک.در مورد اولی که کاریش نمیشه کرد.سلیقهس.در مورد دومی،میدونم موسیقی کلاسیک قشنگ و آرامش بخشه ولی دنیا در حال تغییره!حال ندارم توضیح بدم.فقط از کارای مهدیار و دهقان گوش کنید.
به نظرم بهترین اتفاقی که توی زندگیم میتونست بیوفته،آشنا شدن با رپ فارس بود.چون ماهیتش رو درک کردم و رفتم تو بطنش.
جناب آقای کلانتری،من امثال شما رو ،فرهیخته و «ناجی» میدونم برای این نسلها.در متن هم کسی رو مخاطب قرار ندادم و الآن هم منظورم همه ی خوانندگان متن هستن.
بیایید به عقاید،سلایق و طرز فکر یکدیگر،بیش از پیش،احترام بگذاریم.
موفق باشی دوست خوب و خوش دوق منی.
چقدر خوب که میتونی با دقت و جزییات زیاد نظر خودت رو بیان کنی.
حتماً برام بیشتر بنویس.
راستش را بخواهید به عنوان یک دهه هشتی (پیرو اصلاحیه دوست گرامی ) گیر من یکی هم رپ است .رپ را بد کشیده اند، هم کسانی که ته رپ گوش دادنشان جی جی و لیتو و اینها آن هم گذری و از ضبط یک ماشن است که اگر این جماعت همت کنند ته تهش همان ترک ها را در پلی لیست شخصی خود گوش میدهند و میگویند این نامبرده چقدر چرت است . شاید گروه دیگری که رپ را بد کشیدند اکثریت خود هیپ هاپی ها باشند . دوستان حمله نکنید الان توضیح میدهم . یه غلط گیری درست و حسابی از جماعت هیپ هاپی (همانطور که در جملات قبل ذیل شد اکثریت شان) این است که به یک تازه وارد در این سبک موسیقی میگویند برو بهرام گوش بده ، صادق، حصین ، سروش هیچکس و اگر کمی عالم تر به این موضوع باشند نهایت هنرشان به آقا علی سورنا ختم میشود (اینجانب ارادت دارم) اما اما اما و باز هم اما این یک اشتباه محض است چرا که شما به یک طفل ۱۰ ساله فیزیک پیش دانشگاهی میدهید . خب فرد مذکور نهایتا یک سالی گوش میدهد اما بعد میگوید خیر اصلا فایده نداره و میرود و این تجربه بی حاصل را هم به همگان اطلاع میدهد . دومین غلط گیری اساسی محدود کردن رپ فارس به چند بت نسل اولی است . خواهش این بنده حقیر این است که جبهه نگیرید . من به هیچ وجه من الوجوه مشکلی با نسل اول ندارم . مشکل من با شما اکثریت است . ما میگوییم اصلی ترین ویژگی رپ گستردگی و جانعیت آن در موضوعات خاص و گونان است که سبب آن رپکن های خاص و متفاوت است . من وقتی رپ به میان می آید میگویم دیگرد و یارا و بنیامین و پرداد و جانی و رض و فرشاد و صادق وداریوش و بلاخره آقا علی سورناو حتی استرداد دهه هشتادی (نویسنده احساس غرور فراوان میکند). چرا؟ چون اولا برای یک شخص مبتدی هم عمیق ترند هم قابل فهم تر . اگر کسی آنها را بشناسد و کارشان را دنبال کند به زحمت میتواند رپ فارس را کنار بگذارد . دوما شخص بعد از مدتی با بت های نسل اول هم آشنا می شود پس اکثریت خیالتان جمع که نسل اول از قلم نمی افتند . سوما این رپر ها فهوای کلام را با فحش کمتری می رسانند فلذا شخص شنونده از رپ زده نمی شود و هم چنین این ذهنیت رپ= فحش هم از بین می رود. و چهارما متاسفانه باید اقرار کنم که به دلیل عدم فعالیت کم نسل یک در سالهای اخیر شما به عنوان یک مخاطب نمیتوانید تا ابد در یک روز خوب میاد یا در حسرت مجاز بمانید . در این بحبوحه مجاز کو سروش جان این اکثریت ها خط سوم دیگرد و یارا آنطور که باید شنیده نشد . اگر میخواهید رپ را معرفی کنید ، مرهم با آهنگسازی بی نظیرش میتواند گزینه مناسبی باشد.
خب طولانی بود یعنی راستش را بخوهید و البته میبینید که خیلی طولانی شد و احتمالا اکثریت همان اول ول میکنند اما اگر کسی این متن را تا آخر خواند بداند که این حرف ها چند سالی تجربه ی یک هشتادی است و صد البته که عمر و هزینه روحی _ احساسی گزافی را برای این بنده در پی داشته است .
مرهم و اونم مث منه را حتما از خط سوم گوش دهید .
حرف هاش بد نبود به نظرم ارزش خوند داشت
به قول مهدیار اون سر دنیا مایکل شیبن (برنده جایزه ادبی پولیترز) میاد برای آهنگ کندریک لامار تفسیر مینویسه،خود کندریک برای اهنگش جایزه های ادبی میبره، اون وقت روشنفکر(نما) های ما هم میان میگن هیپ هاپ و رپ خزعبله که باکلاس به نظر بیان.
“توصیه دوستانه” منم به شما اینه دوست عزیز: انقد در مقابل سبکای جدید موسیقی گارد نداشته باش. اینکه علاقه نداشته باشی قابل درکه ولی گارد گرفتن فقط پوسیدگی فکرتو نشون میده. بدون شناخت رد نکن چیزیو. برای من دهه هشتادی نوعی که کلی رپ فارسی خوب شنیدم همون جمله اولت کافیه که بفهمم نه نویسنده رو موضوع نصیحتی (یا به قول خودت “توصیه دوستانه”) که بهم میکنه تسلط داره، و نه بقیه متن ارزش خوندن داره.
خداییش ایول داری با نوشتت دمت گرم
یچیزی و یادت رفت بگی..اینکع در حال زندگی کنیم نع در ایندع😑😑
سلام
پسر بنده متولد اسفند 1382 است. علاقه شدیدی به موسیقی رپ دارد. خیلی این موضوع بنده رو نگران کرده. چیکار کنم به این علاقه شدید ایشون رو کمی کمتر کنم و به سمت موسیقی پاپ و سنتی سوق بدهم؟ واقعا چاره کار چیه؟ در ضمن علت مخالفت بنده با موسیقی رپ ، استفاده از کلمات غیراخلاقی و مزخرف در متن موسیقی است وگرنه با سبک خوندنش خیلی مشکل ندارم.
سلام سعید عزیز
ان شا الله خدا براتون حفظش کنه.
چارهای نیست. با روشهای سلبی و بخشنامهای کاری نمیشه کرد.
شما به طور غیرمستقیم خودتون به موسیقی و آثار بهتر گوش بدید. شاید اون هم تحت تاثیر فضا به انواع دیگۀ موسیقی علاقهمند شد.
در کل به نظرم زیاد نگران نباشید. اینها به خاطر سن و سال هم هست دیگه. این جور آهنگها به نظرشون خاص و هنجارشکن میرسه. و همین بهشون حس خوب و خاص بودن میده.
سلام من هم خودم دهه هشتازی هستم ینی دقیقا سال هشتاد به دنیا اومد حدود ﭺهار سال پیش علاقه خیلی شدید به رپ داشتم و کل گوشیم پر بود و خانوادم همیشه مخالف این موضوع بودن اما من به گوش دادنشون ادامه میدادم. ولی خود به خود بعد یه مدت دلمو زد و به سمت موسیقی هایی با ارزش کلامی بالا تری سوق پیدا کردم و الان هم از هر سبک موسیقی گوش میدم و رپ هم گوش میدم ولی فقط اونایی که مفهوم دارن و متنشون معنی و مفهوم داره و ﭺرت و پرت نیست. در واقع میخوام بهتون بگم زیاد بهش سخت نگیرید شما نمیتونید ﭺیزی رو بهش تحمیل کنید ﭺون هر ﭺی بیشتر منعش کنید بیشتر به اون سمت کشیده میشه من خودم همه ی اینا رو تجربه کردم. بعد یه مدت خودشون خسته میشن و به سمت و سوی دیگه ای کشیده میشن. الان اون علاقه شدید بخاطر اینه که براشون تازگی داره و تا به این سن همش تو یه قاعده و ادب خاصی بودن . احتباجی نیس انقدر نگران باشید . ببخشبد پرحرفی کردم امیدوارم فرزندتون روزای خوبی رو در پیش داشته باشه.❤
خوب ببينيد رپ هم یک نوع سبک موسیقی است مثل بقیه سبک ها که از محله های فقیر و سیاه پوست و گانگستری آمده است و با الفاظ رکیک در آمیخته شده اما ذات آن بد نیست همانطوری که ذات موسیقی بد نیست موسیقی در قرآن هم هست ، پس میشود رپ خوب هم خواند موسیقی رپ در صدا و سیما هم پخش میشود، پیشنهاد میکنم رپ های خارجی گوش کنه اینطوری لاقل معنیش رو نمیدونه و به مراتب انواع حرفه ای تر و گوش نواز تری داره رپ که فقط هارت و پورت الکی نیست😄
ما رپ رو گوش میدیم تا بفهمیم . نقد ما هیپ هاپی ها به موسیقی پاپ عدم محتوای این سبک از موسیقیه .
آقای محترم اولا این کلمات ، کلماتی هستن که تو زندگی روزمره وجود دارن و خودِ پسر شما خواه یا ناخواه این کلمات رو شنیده دوما شما خودتون علاقه به موسیقی سنتی دارید چیکار پسرتون دارید؟هر کس یه علاقه ای داره و شما هم نمیتونید علاقه اش رو عوض کنید یا توش دخالت کنید به هر حال به قول یکی از همین خواننده های رپ” زندگی مال منه خودم میدونم چی بهتره”
پس بهتره تصمیم گیری به عهده پسرتون باشه نه شما بهرحال بچه که نیست!!!
من هم هم سن پسر شم ام و توسط دوروبریام قبول شدم.همینم که هستم.پیرو رپ.پسر شما هم همونیه که هست.خودتون این ناجیان رو قبول ندارید ولی اونا در فکر و قلب فرزندانتون جاودان هستند.باشه که نقل قولی کنم از یاس.
تقصیر خودتون نیست؛شما حاصل این سیستم غلطین.
متولد 73 لیسانس اگه برگردم 5 سال پیش نمی خوندم افسرده ام چیکار کنم
بنویس مهدی عزیز
شروع کن به نوشتن، از هر چیزی که دوست داری.
با نوشتن ذهن خودت رو نجات میدی.
گزینه 5 خوب بود.
سلام ببخشید آقای کلانتری خودتون دهه چندی هستین؟
اگر امکانش هست ایمیلتونو بگید.
ممنونم
اصلا قبول ندارم حرفاتون و نمیدونم چرااااااا؟؟؟؟ولی نباید به دیگران توهین میکردین مثل اونجا که اسم اقای مدیری رو اوردین و شاید یکی اهنگای رپ دوست داشته باشه بالاخره هرکس علایق خاص خودشو داره
سلام شاهین جان عزیز
خودت هم بهتر میدانی بچه ی دو ماهه ای شده ایم که هرچه عقاید و خرافات بخواهند به زور در حلقمان فرو میکنند و انقدر مطمئنند خدا طرف آنهاست که با چشم تحقیرآمیز به بقیه نگاه میکنند.به قول حسن گدا در ملت عشق:چقدر خوب میشد اگر این جماعت را درک میکردم!
نوشته هایت واقعا قشنگ بود و دوست داشتنی و قورت دادنی!
راستش را بخواهی اسم کتابی را که گفته بودی تا به حال نشنیده بودم و یک کتاب دیگر به لیست کتاب هایم اضافه شد و چقدر از حجم کتاب هایی که نخوانده ام میترسم.من را یاد معلم مطالعاتمان می اندازی که مطمئنم همسانی مثل او دیگر نیست.امثال شما کمتر دیده میشوند،کسانی که واقعا بخواهند آدمهایی تربیت کنند که نسل دیگرشان تعریفی هرچند مختصر از فرهنگ داشته باشند
من نقاشی میکنم تنها خواسته ای که داشتم این است که به هنرستان بروم و در دانشگاه با آدماهیی نشست و برخواست داشته باشم که حداقل سر مویی شبیه منند اما این طور به نظر میرسد که با قبول شدنم در مدرسه ی استعداد های درخشان (بهتر نیست بگوییم درخشانانی که میتوانند مسائل ریاضی و فیزیک را حل کنند؟!)دیگر این خواسته از نظر پدر و مادرم چرتی بیش نیست و این طور که مادرم میگوید میتوانم از اتاق عمل که بیرون آمدم بشینم و طراحی و نقاشی کنم.به نظر خودش که خیلی لذت بخش و جذاب است:))))
تاسف میخورم که به عنوان یک دهه هشتادی انقدر دیر وبلاگت را دیدم و نوشته هایت را خواندم.تصور میکردم هربار که وارد گوگل و مجازی میشوم فقط با مشتی صورت و آدمهایی که هیچکدامشان خودشان نیستند رو به رو میشوم به همین خاطر فاصله گرفتم.اما اینجا با آدمهای زیادی آشنا شدم و از طرز فکرشان خوشم آمد.
انتظار برای باقی نوشته هایت.
سلام مهشید عزیز
با توجه به سن کمی که داری، اینهمه ذوق و سلیقه و دقت در بیان دقیق و صریح دغدغههات، برام غافلگیرکننده بود.
تو با این نگاه عالی و هم بالایی که داری، قطعاً میتونی راه منحصر به فرد خودت رو پیدا کنی.
حتماً حتماً به کار هنری خودت خیلی جدی توجه کن.
هیچ چیزی نمیتونه هنر رو از زندگی ما بگیره.
حتماً بیشتر بنویس برام.
چقدر خوب شد این کامنت رو تو تلگرام گذاشتین. منو یاد 15 سالگی خودم انداخت که عاشق نقاشی و موسیقی بودم ولی … . خب خانواده امکانات داده بود که ما درس بخوانیم نه وقت تلف کنیم و نقاشی بکشیم!!!! (واقعا لازم بود اینهمه علامت تعجب بزارم چون دلم واقعا پر بود و بغضم فرو خفته) و نتیجه شد یه رشته و شغل دوست نداشتنی و یه دنیا حسرت. درسته که الآن رفتم دنبال علاقه هام ولی یادگیری تو دوران نوجوانی و جوانی یه چیز دیگه س. چرا ما همیشه به هنر به عنوان یک رشته در کنار رشته های دیگر نگاه می کنیم. مگه اشکالی داره که هنر بشه همه ی زندگی ما. البته اون موقع زمانی که ما کنکور می دادیم حتی متولیان کنکور هم به چشم یک رشته ی درجه دو به هنر نگاه می کردن. دلیلش هم این که ما علاوه بر شرکت تو یکی از رشته های تجربی ریاضی و انسانی میتونستیم تو رشته هنر هم شرکت کنیم. درسته که هنرمند خوبی نشدم ولی خب هنوزم انتگرال و مشتق رو خوب یادمه :))
بله عصمت عزیز
ما با این نگاههای صلب و عقبافتادۀ خودمون استعدادهای زیادی رو نابود کردیم.
جامعۀ دور از هنر دقیقاً میشه همین ایران امروز ما…
حالا چه خوب که نسلهای جدیدتر، اوضاعشون تا حدی بهتره و احتمالاً دیگه بچههاشون رو به شدت نسلهای قبل سرکوب نمیکنن.
از روی تجربه میگم راه خودت رو برو
درسته شاید چند صباحی ازت بزرگتر باشم ولی برای ما هم همین بود.
به اجبار به سمتی رفتیم که هیچ چیزی نصیبمان نشد حتی یک لبخند ساده و لذت از انجام آن. فکر می کنی نتیجه چه شد؟! هیچ تازه شروع کردیم به انجام کاری که ازش لذت می بریم ولی صد حیف که شوق آن زمان با ما نیست و مجبوریم جان بدهیم تا اندکی از آن شوق برگردد.
سلام اون کتابی که خوندین چی بوده ؟
سلام استاد کلانتری
مطالبتون خیلی مفید و آموزنده است.
نظرتون در مورد کلمه ی “تحریض” برای یک سایت یا برند تبلیغ نویسی چیه؟
سلام جاوید عزیز
ممنونم.
سایت خوبی داری.
امیدوارم که تداوم داشته و به تدریج به فردیت و مدل خاص خودت برسی.
معنی تحریض رو متوجه نشدم. برام غریبهست.
امیدوارم که بتونه برای مخاطبت تبلیغ نویسی رو تداعی کنه.
حرفاتون منو بیشتر به رشته ی هنر علاقه مند کرد واثعا باید درمورد نقاشای معروف تحقیق کنم به نظر من اینکه تاریخ گذشته رو بخونم هیچ به دردم نمیخوره اخه به من چه ربطی داره اون کس بود باید تاریخ معاصر رو بنویسیم و حتی قهرمان های آینده رو هرچی بروزتر بهتر و درمورد تحصیلات هم باید بگم همیشه خونواده ها میگن اگه درس نخونی از مدرسه بندازنت بیرون آبرومونو میبری ولی ااقعا ممکنه بعضی دانش آموزا استعداد یاد گرفتن مثلا ریاضی رو ندارن مجبور نیستن به مغزشون فشار بیارن هرکسی که با خرخونی نمره 20 رو میگیره اما کسی که مفهموم رو بلد باشه 16 هم بگیره حداقل مفهموم رو بلده با تشکر فراوان مطالبتون عالی بود
ناهید عزیز
امیدوارم که همیشه تو زندگیت بدرخشی و شاد باشی.
همه ى آهنگاى رپ اينجورى نيستن كه حرفاى ركيك و به قولى معترضى بزنن كه ذهن جامعه ى مارو خراب كنن (به خصوص دهه هشتاديا )
خيلى از رپر هاى ايران در مورد موقعيت هاى خوب ايران ميخونن و يه جورى حس همدردى براى مردمه
من حرف شما رو قبول دارم ولى دليل نميشه كل رپر ها اين شكلى باشن
رپ فارس هم خیلی آهنگای با ارزش و پر مفهوم داره خواهشا تا چیزی رو نشنیدین نظر ندین .
مطمئنی نشنیدم؟
عزیز شنیدین ولی کامل نه.
راست میگه
یاتو مفهومشو نمیفهمی
یامیفهمیو به یاد خاطرات گذشه میوفتی که باعث ناراحتی تو میشه😒
هر سخنی را با تامل وتفکر قبول یا رد کنیم تا پس از چند سال عمل کردن یا انجام ندادن آن پشیمان نشویم؛ زیرا ما موجودهایی دارای عقل و اختیار هستیم.
سایتتون عالیه
گاهی باید با بزرگتر از خودت دوست شد و باهاش قدم زد
و از فضای مجازی دل کند
باید بیشتر تو واقعیت باشیم
سایتت عالیه آقای کلانتری
سلام سینا جان
خوشحالم که اینجایی.
ممنونم از محبتت.
از خودت بیشتر بنویس برام.
این ک افکارتو با یه بزرگتر از خودت (جوون باشه) واقعا احساس خوبی به آدم میده و دهن رو باز تر میکنع
ذهن
دوست عزیز شما هر وقت یادگرفتی به سبک های دیگر موسیقی توهین نکنی من حاضرم پیشنهاداتتو بشنوم هرکسی لیاقت رپ رو نداره
شما به همون ترهات گوش بده و لذت ببر.
حالا همع موسیقی شناس شدن برا من😐😐:\
#تعصب_نداشته_باشیم
اینا فقط برای دهه هشتادیا نیست
هفتادیا، چه بسا شصتیا هم باید اینا رو بخونن
من هفتادیم، و همیشه فکر میکردم و شنیدم که با بقیه فرق دارم
بقول خودشون روشنفکر و هنرمند و متفکر
اما حالا فهمیدم انگار زیادم نیستم!!
میخوام این متن رو پرینت بگیرم بزنم به دیوار جلوی چشمم که عمل کردن به همه ی توصیه هات رو یادم نره
ممنون
سلام مائده جان
به نکتۀ خیلی درستی اشاره کردی.
همین که عزم رشد و تغییر داری واقعاً تحسین برانگیزه.
سلام ممنون از توصیه هاتون که اگی عملی بشه..🙄
البته اینکه گفته بودید رویا تو درس خوندن و دانشگاه خلاصه نشه
یکم درست نبود
موافقم که بعضی ها اینقدر به درس فکر میکنن که یکی از ویژگیهای هر ادمی رو وضعیت درسیش میدونن.مثلا تا میبیننت بعد اسم و فامیل میرن سراغ معدل سال قبلت
یا وقتی میخوان نصیحت کنن میگن درستو خوب بخون (که متاسفانه قبلا خودم هم …)
اما برای بعضیها راهی جز درس خوندن نیست
تا دو سال پیش هر کی میگفت میخوام دکتر و مهندس بشم میخندیدم
اما وقتی یه بار تشریح رو انجام دادم عاشقش شدم
ارزوم شد یا تشریح رو توی موسسه ها درس بدم و بشم مربی تشریح یا جراح
که هردوشون تحصیلات دانشگاهی میخواد
پس صرفا رویای دانشگاه داشتن بد نیست چون گاهی بدون خواست ما به علایق زندگیمون مربوط میشه
یادم رفت بگم اینکه شما میگی کتاب خوانی کنید کتاب ها مضخرف شدن متاسفانه و کتابای قدیمی هم برای همون قدیم بوده بدرد من نمیخوره اینجا بخاطر اینکه یه سری بی سواد شدن برنامه ریز کشور این اتفاقا افتادن که کتاب خوندن در سال شده 2 دقیقه بعد کتابا چرا انقدر گرونه اخه حالا ازاینا بگذریم من چندتا کتاب تخصصی میخواستم کل قزوین گشتم پیدا نشد اخه چرا باید این طوری باشه فق بلدن حرف بزنن سرعمل همه جامیزنن کتاب زندگی بخشه کتاب چیزیه که زندگی میسازه.اینجا فقط میشه با زوربعضیا غمگین بود درحالی که جاهایی دیگه با ارامش شادی میاد:(
سلام نوشته خوبیه و قبولتون دارم به نظر من فکر های قدیمی برای ان زمان بوده وخیلی از ان ها اصلا به درد امروز نمی خوره من تنها چیزی که برام خیلی مهمه اینکه صرفا نفس نکشم بلکه زندگی کنم دنیا دوروزه ارزش غم نداره درس اصلا برام مهم نیست بلکه یاد گرفتن و کمک کردن به دیگران با ابزار درس برام مهمه ولی نمیشه تو این جامعه شاد بود به خاطر یه سری مضخرفاتی که برای ما ساختن
آفرین به امیرحسین عزیز
تو چقدر خوشفکر و بی نظیری.
برای من بیشتر بنویس از خودت.
مطلبی کاملا قابل تامل و مفید برای ما دهه هشتادی ها …..
واقعا بعضی مطالب به ادم فرصت اینو میده که بیشتر چشماش رو باز کنه و ببینه چیکار داره میکنه اما یه چیزایی رو احساس کردم جاشون تو این مطلب خالیه
درمورد موسیقی باید گفت ارامش موسیقی بیکلام رو نباید دست کم گرفت و همچنین باید به موسیقی هایی از دیگر کشور ها و فرهنگ ها هم گوش داد اشنایی و مقایسه دیگر فرهنگ ها و عقاید از طریق موسیقی هم امکان پذیر است و چون از علایق نوجوان های امروزی موسیقی است باید به این نکته بیشتر توجه کرد تا ذهن نسل ما بسته و محدود به یک سری عاشقانه های مزخرف داخلی نباشد
درمورد تجربه های جدیدی مثل قدم زدن و .. موافقم اما فکر نمی کنید اشنا شدن و قدم زدن با یک دختر یا پسر باید زمینه ای داشته باشد از قبیل شعور دو طرف کم تر شدن چشم هایی که همه چیز به ان ها ربط دارد !! و یا کاهش وسواس و لوس بار اوردن های والدین و …. شخصا دیدگاه مردم برای من یک جک است و اصلا هیچ چیز من به هیچ کسی ربطی ندارد اما کسانی هستند که با یک تشر محکم به خاطر روابطشان کارهایی که می کنند قدم هایی که شاید می زنند حتی دوستی با بزرگتر از خودشان همه چیز را ول می کنند و دنبال همان رپ های مزخرفی که هیچ ازشان نمی فهمند می روند … ما که خیلی سمجیم ولی تکلیف این افراد چیه ؟ می رسن به جایی که خودشونم نمی دونن کجاست و و کین ؟
راستی شاید بهتر بود به جای احمق دیوانه را به کار می بردید من عاشق دوید در یک خیابان شلوغ بی هیچ دلیل عجله باری هستم و فکر می کنم این یک دیوانگیست نه حماقت و از طرفی بعضی نوجوان ها توهم فیلسوفی زده اند و این یک قضیه خیلی خیلی حرص در اور است که گاهی بقیه دهه هشتادی ها را شاید لوس و مغرور جلوه می دهد و واقعا تکلیف ما با این مغروران چیست ؟
درمورد فیلم ها هم یاد بگیریم تلخ هم ببینیم
نوشته های کوتاه گاهی برای من جز اور است چون گاهی چیز هایی به فکرم می رسد که شاید میتوانستند به ان اضافه کننند و دنباله ای وسیع تر و عمیق تر داشته باشند اما یکهو مثل جوهر روان نویس توفق می کنند !!! حرص در اور تر از هر رفتار مغرورانه ای همین کوتاه جملگانندو من چون احساس می کنم این متن کوتاه مال کسی است وجدانم به من اجازه نمی دهد تا ان را ادامه دهم و مال خودم کنم یک چیزی است مثل احساس گناه
و درمورد نوشتن باید گفت ….نوشتن عشقه عشق و هرکی با عشق و علاقش پیش بره موفقه … این یک اصل مهم در دوره ماست .. با علاقه پیش رفتن …
نقاشی ها یکی از مهربان ترین جلوه های هنرند چه خوب که ما دهه هشتادی ها بیشتر با ان اشنا باشیم …
کنکورهم صنعتی بیش نیست .و. ما اهل هنر مهارت صنعتی نداریم … و چه خوب که سعی کنیم ما که ایندگانیم هنر را دیگر وارد باطلاق کثیف صنعت نکنیم ….
باز هم ممنون از یاداوریتون که ما باید بنویسیم و سخت مطالعه کنیم من درمورد این موضوع خیلی دارم روی خودم کار می کنم….
پيشنهاداتون خيلي خوب بود ممنون
پيشنهاد هارون
شاهین جان
کپی میکنم برای توصیه ای برای فرزندم یا به صوت نامه ای برای فرزندم
زنده باد رضای عزیز
خدا حفظ کنه فرزند نازنین شما رو.
راستی یادم رفت بگم که میخواستم ترک تحصیل کنم ولی خانواده خیلی پافشاری کردن و آخر موفق نشدم. ولی قرار شد که این ۳ ماه رو پاس کنم و از سال دیگه بصورت غیر حضوری بخونم.
بعد از این که نوشته شما رو در رابطه با ترک تحصیل دیدم خودمم هم دربارش نوشتم.
خوشحال میشم بخونید.
http://vrgl.ir/aACAF
خیلی خوب نوشتی عادل جان.
امیدوارم که بتونی همیشه علاقه هات رو زندگی کنی.
برای من همیشه بنویس از خودت.
سلام آقای کلانتری عزیز.
داشتم مطالبتون رو میخونم که این نوشته رو دیدم.
تا دوسال پیش(کلاس هشتم) من آدمی بودم که فکر میکردم باید مثل بچه های هم سن خودم هرروز با رفیقا بریم بیرون و خوش گذرونی و دختر بازی(توی این مورد هیچوقت موفق نشدم چون شرایطش نبود) و کیف کنیم و ولی بعد فهمیدم که این که زندگی نمیشه!! هیچ هدفی نداشتم ..
اون سال به برنامه نویسی علاقه مند شدم و شب و روز چسبیدم به یادگیری و فکر میکردم از این به بعد دنیام همینه. ولی فقط برنامه نویسی کافی نبود، آدم باید کتاب بخونه و دائم درباه چیز های جدید یاد بگیره و از جامعه شناسی گرفته تا هنر و …
نزدیک به یک ماه هست که به این نتیجه رسیدم و الان حس میکنم که میتونم آدم مفیدی بشم و فکرم داره رشد میکنه، ولی هنوز اول راهم …(البته با این حال قبل از اون مطالعه میکردم ولی همش خواندن مقاله های سکان آکادمی و زومیت)
۲ هفته هم هست که با متمم آشنا شدم و از این ماه ثبت نام میکنم.(هر چه از خوبی متمم بگم کمه ..)
چند وقت هست که برای خودم چالش هایی رو مثل سحرخیزی و کتاب خوانی و برنامه ریزی هم شروع کردم که تا به اینجای کار خوب پیش رفتم.
قبلا تنها دوستام خانواده بودن ولی چند وقته که دوستانی مثل شما و خانوم سحر شاکر(شاید بشناسید) و خیلی از وبلاگ نویس ها پیدا کردم و افتخار میکنم و همیشه از شما و مطالبتون چیزه جدید یاد میگیرم.
به همین خاطر هم عاشق نویسندگی و وبلاگ نویسی شدم و صفحه های صبحگاهی و وبلاگ نویسی رو هم شروع کردم.
پیشنهاداتتون خیلی خوب بود و حتما بهشون عمل میکنم.
مرسی بابت نوشته های خوبتون. زندگیم توی این یک ماه که با وبلاگ شما و خانوم شاکر و … آشنا شدم کاملا تغیر کرده …
امیدوارم همیشه سلامت و موفق باشید.
عادل جان
خوشحالم که تو مسیر درست و خیلی خوبی قرار گرفتی.
سهم متمم رو تو زندگیت خیلی بیشتر کن که میتونه کاملاً زندگیت رو دگرگون کنه و جاهای خیلی خوبی برسی.
با قدرت به نوشتن ادامه بده و صفحات صبحگاهی رو خیلی جدی و منظم بنویس.
هر سوالی داشتی یا کمک خواستی حتما به من بگو.
موفق باشی دوست خوبم.
من خودم دهه هشتادی هستم و خیلی خوب اطرافیانم رو میشناسم به نظر من اینا بیشتر به درد دهه هفتادی ها میخوره تا هشتاد چون اونا بیشتر دور و ور این چرندیات میرن کلا از دهه هفتادی ها متنفرم متنفرررررر….. تمام
[…] شاهین کلانتری که من را بیش از پیش شیفتۀ خودش کرد، نوشتۀ 10 پیشنهاد عملی برای دهه هشتادیها بود که در ظاهراً در مورد دهه هشتادیها نوشته بود اما […]
شاهین عزیز
به عنوان یک متولد وسط دهه هفتاد، توصیههات همیشه پس ذهنمه، به خصوص هفتمی.
پرویز به عنوان پاداش با موفقیت به پایان رساندن یک دورهی چهل روزهی ترک عادت، «سرخ و سیاه» را از شهر کتاب ساعی خریدم و همان شب شروع کردم به خواندنش.
پاینده باشی.
سلام مرتضی جان
چقدر عالی
سرخ و سیاه تو رو شگفت زده میکنه.
خوندنی برای من از احساست بنویس.
شاهین عزیز
الان که چند هفتهای از خوندن کتاب میگذره، فکر میکنم بیشترین احساسی که در طول این کتاب همراهم بود، شگفتی بود و انزجار.
شگفتی از تناقضاتی که در درون ژولین سورل وجود دارد و منجر به کشمکشی پایانناپذیر در درون او میشه.
و انزجار از ریاکاری و دورویی آدمها، به ویژه کشیشان، که به گمانم استاندال خیلی خوب تونسته اون رو توصیف کنه.
نسبت به مادام دو رنال احساسی دوگانه دارم؛ گاهی به پاک بودن عشقش غبطه میخوردم و گاهی برای سادگیاش افسوس.
توصیف مناسبات میان آدمها در محافل اشرافی، مثلاً آن چه در مهمانهای مادام و مادموازل دو لامول و اطرافیانشان میگذرد، در کل حس خوبی بهم نمیداد و شاید باعث نوعی ملال و نفرت از این سبک زندگی میشد.
ببخشید اگر زبانم گنگه و نمیتونم خوب شرح بدم.
میتونم بپرسم خود تو چه احساسی داشتی؟!
پاینده باشی
اتفاقا چقدر خوب حس خودت رو نوشتی
برای من این زمان فوق العاده جذاب بود.
و سیر تحول شخصیت ژولین رو خیلی دوست داشتم.
به قول ناباکوف خواندن یعنی بازخواندن.
هر شاهکار رو باید دو سه بار طی زمان های مختلف خوند، تا بشه راجع بهش دقیق تر حرف زد.
سلام بر شما نویسنده گرامی
مطلب جالبی بود(البته نه همه جاش)
من با قسمتی که درباره رپ صحبت کردین مشکل دارم
الان به نظر شما به موسیقی کلاسیک میشه طرز فکری رو انتقال داد به دیگران؟
مسلمه که نه
اما اگه کسی آهنگای درست و حسابی رپ،مثل آلبوم های اشتباه خوب از بهرام و آلبوم نگار از علی سورنا رو گوش بده با طرز فکر نو و جدیدی آشنا میشه
اینارو گفتم فقط واسه تبادل نظر و در آخر بگم زنده باد تمامی اعتقادات
ممنون از شما😉😉😉
خيلي از بزرگ تَر ها كه به ما سركوفت ميزننو مسخرمون ميكنن كه نسل دهه هشتادي نسليه ك زودتر از سنش بزرگ شده و كارهايي كه براي سنش مناسب نيست و انجام ميده،مقصرش خودشونن كسايي ك مثلا الگوي ما بودنو مارو به اين جهنم كشوندن.من چيزايي رو ميدونم كه خانوادم نميدونن (+١٨)و اين تقصير من و امثال من نيست.ما داريم تو جامعه اي بزرگ ميشيم كه مردماش همه كار ميكنن و اين درحاليه كه اونا الگو هاي نسل هاي كم سنو سالند.ما اينه ي دهه شصت هستيم اما در ابعاد كوچك.ما اگر به بيراهه كشيده شديم تقصير هميناست ك مسخرمون ميكنن چون اونا سرمشقمون بودن و ما از اونا ياد گرفتيم.اونا بودن كه دوست دختر و دوست پسر و اهنگاي رپي ك توش از كلمات ركيكو زننده استفاده ميشه رو مد كردن بي حجابي و شاخ بازي و لات بازي و فضائية مجازي. اونا برامون اينه بودن.اينقدر تهمتو سركوفت شنيديم كه واقعا اوني شديم ك اونا ميگفتن و از حد و مرز جلو زديم.اين افراد اگر درك داشتند و يك ذره فكر ميكردند هيچ وقت اين كارو نميكردن.دهه نوديا الگشون ماييم كه خرابمون كردن خدا به دادشون برسه😢:(
سلام سارا جان
بی خیال این چیزا.
دهه پنجاه و شصت و هفتاد و هشتاد همشون سر و ته یه کرباسن.
تو خود آفتاب خود باش و طلسم روزگار بشکن.
سلام خيلي عالي بود ولي خوب چون تا الان اينجوري زندگي نكرديم يكم سخته خوب بهرحال تغيير شيوه ي زندگيه ديگه ولي ممنون
وای ترسیدم. چرا من اسم استاندال رو نشنیده بودم؟ و کاراواجو و ولاسکز….تازه مثلا من دارم نقاشی میخونم! چقد ندونستن آدمو میترسونه. حس بدیه. 🙁
به عنوان یه دهه هفتادی که باید خودمو بچسبونم به هشتادی ها، (چون متولد بهمن هفتاد و نه هستم و وقتی صحبت از ویژگیهای دهه هفتادی ها میشه، هیچ وقت تو دسته بندیشون قرار نمیگیرم!) حرفایی که زدین خیلی حس خوبی بهم داد. چون توی این دوره زمونه گویا خیلی باکلاسیه که هر کسی بیاد از سطحی بودن ما نسل جدید صحبت کنه در حالی که خودش هم تعریف دقیقی از سطحی بودن نداره. اصلا به نظر من همین که این حرف تکراری رو هی با افتخار تو سر ما میزنن، خودش عمق تفکرشونو نشون میده!
البته بی راه هم نمیگنا. به عنوان کسی که با کلی نوجوون متفاوت در ارتباطم این حرفا رو کاملا می فهمم. ولی خب چرا یادشون میره که بخش عمده این تفاوت به خاطر این تغییرات یهویی و در دسترس بودن ترسناکانهی همه چیزه؟ (چیه؟!کامنت خودمه دوست دارم توش کلمه اختراع کنم!) خود بزرگاشم هول کردن، چه برسه به ما! زمان که بگذره، ما هم یاد میگیریم چطوری خودمونو نجات بدیم از این منجلابی که توش گیر افتادیم و فکر میکنیم خیلی بهشته. و ایندفعه رشد کردنو با استفاده از این همه امکان جدید یاد میگیریم… این روال همیشگیشه. چرا اینقد با بی انصافی با ما برخورد میکنن؟!
خلاصه که این که گفتین به ما آیندگان امیدوارین، منو هم امیدوار کرد. به هر حال شما هم کم آدم فرهیخته ای نیستید!
پیشنهادهاتون قشنگ بود و خوشحالم که خیلیهاشو دارم انجام میدم. ممنون که نوجوون ها رو هم جز افراد عادی جامعه محسوب کردید و ممنون که این جمله نفرت انگیز “از فضای مجازی استفاده کنید اما درست و به اندازه.” رو به کار نبردین. هی می ترسیدم این وسطا بهش برسم.
پ.ن: ولی اصلا خوشم نیومد که گفتین “با هر دختری آشنا شدید…” چرا مخاطبتونو مذکر در نظر میگیرین؟
سارا جان
مرسی
مثل همیشه خوب و طنازانه نوشتی.
یعنی شما دخترا با هیچ دختری آشنا نمیشید؟! :))
:/
هیچ وقت اینطوری قانع نشده بودم!
شاهین جان ای کاش دهه های قبل از ما به مسخره ما دهه هشتادی ها نپردازند. مسخره کردن خیلی در جامعه ما رواج دارد. مخصوصا مسره کردن مجازی اگه یه سری به سایت های دهه هشتادی ها بزنید می بینید که همه مارا گودزیلا می نامند. مگه ما دهه هشتادی ها چه کار هایی انجام می دهیم که به ما می گویند گودزیلا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ممنونم که به حرف هایم گوش دادی.
یه دهه هشتادیم و افتخار می کنم
محمدحسین جان
به دهه هفتادی ها هم میگن گودزیلا. به دهه نودی ها هم خواهند گفت.
به این استریوتایپ ها توجه نکن.
من برای تو آرزو میکنم که توی قله ها بدرخشی.
همیشه برای من بنویس.
ممنونم شاهین جان
ولی این کلمه گودزیلا در جامعه ای که ما در آن زندگی میکنیم اشاره به دهه هشتادی هاست
مگه گودزیلا بده؟
یه ها کنی همه آتیش میگیرن!
سلام نویسنده جوان و توانا
میخواستم ده پیشنهاد شما را برای فرزندم بفرستم ولی اولش ترسیدم نمیدانم چرا ؟ از بوف کور ترسیدم یا از قدم زدن یا از شبهای روشن…?
یک جور رها شدگی همراه با تفکر و آگاهی در جاهایی از نوشته شما دیدم ولی نمیدانم فرزند شانزده سالهام این دو را با هم و کنار هم خواهد دید؟
“نگاه کن. ببین. بخوان، اما هر چه را که میخوانی قبول نکن یکهو. بسنج.
یادگرفتن نه یعنی از بر کردن. نه یعنی قبول کردن. گاهی یادگرفتن یعنی قبول نکردن.» عالی است و به نظر منِ مادر رسیدن به این فضلیت کار آسانی نیست پشتوانه فکری محکمی میخواهد چطور فرزندم این توانایی و قدرت تشخیص را پیدا کند؟
تصمیمم را گرفتم برایش میفرستم تا شاید مثل نوجوانیهای من ” لایتشخص هر من البر نباشد”(چند بار این عبارتتان را خواندم تا توانستم کشفش کنم ) حداقل کسی باشد که به او ده پیشنهاد خوب داده باشد، ده پله برای بالا رفتن حالا یکی دو پله هم سُر باشد مهم نیست اصل حرکت رو به بالاست.
من دهها فرمان برای آن روزگاران داشتم “این را نخوان ، آن را نبین ،این را نشنو، ….” که هنوز هم در عمق جانم ریشه دارد برخی را آگاهانه میپذیرفتم و برخی را باید میپذیرفتم.
آرزو دارم رؤیاهای فرزندم کوچک نباشد.
توفیقتان روز افزون
سلام به لیلا آزاد گرامی
از لطف شما ممنونم.
چه قلم زیبایی دارید شما. بی اغراق میگم، من واقعاً از تمام جمله های شما لذت بردم. معلومه که اهل مطالعه هستید.
برای فرزند شما که مادر فرهیخته ای مثل شما داره بهترین ها رو آرزو میکنم.
امیدوارم زندگی شگفت انگیزی داشته باشید کنار هم.
سلام شاهین. یه سوال؛ چطور وبلاگت انقدر خوبه و هر روز بهتر میشه؟ قبل از نوشتن کامنت، می خوام هر چقدر می تونم بهت انرژی مثبت بدم تا بخشی از تلاشت برای نوشتن همچین مطلب پرباری رو جبران کرده باشم.
به عنوان یه متممی دهه هشتادی (متوجه پارادوکس شدید، این پارادوکس رو تا آخر، در مطلب من خواهید دید!)، به نظرم توی دهه بسیار اشتباهی به دنیا اومدم، شاید هم دهه تولدم، درست بوده و خودم اشتباهی هستم!
من عاشق موزیک های دهه 60 و 70 میلادی خارجی و موزیک های قبل و اوایل انقلاب هستن. کلا به نظرم موسیقی، تکامل معکوس داشته. فکرش رو بکن چطور از بیتلز و کیس، رسیدیم به امینم! یا از سیاوش قمیشی و داریوش به این خواننده های رپ! حالا بگذریم که قبل از این ها هم، اعجوبه هایی مثل بتهوون و موتسارت می نواختن. درباره فیلم ها هم، واقعا طرفدار پروپاقرص سینمای دهه 60 میلادی هستم، فیلم سایکو و لارنس آو عربیا رو 100 بار دیدم!
قبلاها، در تمامی شبکه های اجتماعی عضو بودم اما افتخار می کنم که شش ماهی میشه که به جز تلگرام (اون هم بالاجبار، وگرنه ازش متنفرم)، هیچ شبکه اجتماعی دیگه ای ندارم، متمم، رفیق این روزهای من ـه.
این تناقض ها توی رفتارها و اعمال من هم دیده میشه، خیلی خوشحالم که در فضای کارم و البته فضایی که اوقات فراغتم رو در اون می گذرونم «متمم»، افرادی بزرگتر (چه از نظر سنی و چه از نظر فکری) از من به وفور یافت می شن. در روزی که کناری من، در حال خوندن درس «آمادگی دفاعی» یا چرخیدن توی شبکه های اجتماعی ـه، من با افتخار می شینم و کتاب می خونم و به اون ها می خندم.
نمی دونم، شاید من هم زندگی رو خیلی جدی گرفتم و بعدها حسرت این روزهای نوجوونی ام رو بخورم.
باز هم ممنونم از این مطلبت و این همه انرژیای که به من دادی:
«نگذارید شمارا آنقدر کوچک کنند که رؤیاهایتان توی درسخواندن و قبولی در دانشگاه خلاصه شود. شما آیندگانید».
علی جان، این رو بدون اغراق میگم، توی یکی از بهترین و فرهیخته ترین نوجوانی هایی هستی که تا به حال دیدم.
تسلط کلامی تو و خوشفکر بودنت خبر از یک آیندۀ درخشان میده.
موفق باشی دوست خوب من.
ممنونم شاهین عزیز. خیلی خوشحالم که دوستانی مثل شما دارم.
خیلی عالی بود برای نسل من.ممنون
دمتگرم که به دهه هشتادی ها توجه داری
منتظر پستهای مرتبط هستم
–یک دهه هشتادی–
سلام امیر جان
خوشحالم که دوست داشتی.
بله برای این موضوع برنامه ریزی کردم. ان شا الله به زودی
پیشنهاداتتون رو دوست داشتم، گرچه با تمام موارد موافق نیستم و با آقای گلستان موافق ترم 🙂
اگر من بخوام به نوجوونی پیشنهاد بدم، اولین مورد اینه که هیچوقت روی هیچ چیزی تعصب نداشته باشه و دومین مورد این خواهد بود که تابع سلیقه ی جمع نباشه و نذاره مد روز روش تاثیر بذاره.
بخونه، بشنوه، تحقیق کنه و بچشه. اجازه بده سلیقه ی شخصیش و هویتش برای خودش باشه نه صرفا چون می گن فلانی معروفه اون هم دنباله روی بقیه باشه.
من خودم تقریبا تمام سبکای موسیقی رو امتحان کردم و از هرکدومش یه چیزی یاد گرفتم، حتی از مزخرفترینشون. و همینطور از فیلما و کتابا. درسته عمر ما محدوده و باید محتاط تر با وقتمون رفتار کنیم، اما اگر صرفا به یه پکیج ترتمیز از چیزها اکتفا کنیم شاید اونقدری دیدمون وسعت و نظرمون ارزش پیدا نکنه. به عبارت دیگه، با زشتیه که زیبایی معنی پیدا میکنه. اگر کسی موسیقی بد گوش نده، نمی تونه زیبایی آثار بتهوون و موتسارت رو درک کنه. کسی که ادبیات بد رو تجربه نکرده باشه کامش با یک داستان خوب شیرین نمی شه. و همون طور که خودتون نوشتید، کسی از یه نوجوون انتظار زیادی نداره. پس خودش رو محدود به هیچ چیزی نکنه، هرگز به خاطر تایید گرفتن کاری رو انجام نده و مهمتر از همه، خودش رو دوست داشته باشه 🙂
سلام به دوست هنرمند و خوشم ذوقم
بله شما به جنبۀ جالبی از موضوع اشاره کردید. مرسی که با کامنت خوبتون این متن رو بهتر کردید.
یاد حرفی از استنلی کوبریک افتادم که گفته بود فیلمسازی رو از فیلم های بدی که دیده یاد گرفته. چون دیدن فیلم های بد به شدت اعتماد به نفسش رو بالا میبردن.
این متن چقدر خوب بود و هر جملهای از آن قابل تأمل. عالی بود. مخصوصاً این یکی: نگذارید شمارا آنقدر کوچک کنند که رؤیاهایتان توی درسخواندن و قبولی در دانشگاه خلاصه شود. شما آیندگانید.
و البته آنقدر نکتههایش خوب بود که هر کسی از هر سن و سالی میتواند از آن بهره ببرد. مثلاً من آن بخش خواندن تاریخ به جای اخبار را خیلی دوست داشتم.
تاکنون چند باری گذری به این سایت سر زده بودم. از امروز دیگر مشتریاش شدم. یکجورهایی یاد دران پرشکوه وبلاگستان فارسی در اوایل دههٔ ۸۰ را هم برایم زنده میکند. پستهای کوتاه و خواندنی، در عین شخصی نوشته شدن اما مخاطب عام داشتن، و این کامنتهای خواندنی…
دم شما گرم شاهین خان کلانتری.
جناب قزوینی نازنین
از محبت شما بی نهایت ممنونم.
من با نوشته های شما اولین بار توی مجله خلاقیت آشنا شدم. بی اغراق میگم از یه زمانی به بعد مجله خلاقیت رو فقط به خاطر یکی دو صفحه یادداشت شما میگرفتم. دلیلش هم مشخص بود، بر خلاف بقیه مطالب نگاه نویی داشتید و همینطور غیر کلیشه ای بودید. و از همه مهم تر اینکه نوشته هاتون اصلاً بازاری و سطحی نبودن. بعداً هم خوشحال شدم سایتتون زیباتون رو راه اندازی کردید، کتاب لقمه کردن فیل کتاب خلاقانه ای بود و کتاب چرا مدام خسته ایم در دوره ای که خیلی خسته بودم برام نکات مهم و ارزشمندی رو داشت.
کانال تلگرامتون رو دنبال میکنم. اتفاقا اونروز از ویدیوی 500 میلیون درآمد در روز خیلی خوشم اومد.
در رابطه با بخش دو؛ همه ی دهه هشتادی ها لزوما پسر نیستند؛ می تونن دختر باشن و بخوان با پسرها قدم بزنن! 🙂
…
یاد انتقاد برخی رسانه ها از حجت الاسلام رییسی میفتم که میگفتند هر جا میخواد درباره جوانان صحبت کنه میگفت باید کاری کنیم برن زن بگیرن! کلا همه ی جوان ها براش پسر تعریف شده بودن و انگار دخترها وجود نداشتن
حق با شماست مهدی جان. چون معمولاً پسرها دخترها رو به بیرون رفتن دعوت میکنن اینجوری نوشتم. ناخودآگاه!
من به عنوان یک دهه شصتی ( اون آخراش) :
1. مورد یک رو انجام دادم و بسی لذت بردم. ( تا حالا تا انتها گوش نداده بودم)
2. اصلا قدم زدن با خود یکی از شروط زندگی است.
3. معنی امساک را نمی دانستم، ولی الان می دانم.
4. گوش دادن به اخبار یک جبهه و از یک دریچه اصلا مورد پسند نیست. روزی همین اخبار هم جز تاریخ معاصر می شود و در انتها گوش دادن بیش از حد به اخبار و تلویزیون باعث زوال زندگی می گردد ( نقش رسانه های تصویری بر زوال دوران کودکی نوشته نیل پستمن).
5. ترهات!؟ حالا لازم نیست انقدر هم ذهن ما را درگیر کنی 🙂 معنی این یکی را هم با گوگل کردن یافتن :دی
6. “شبهای روشنِ” چه پیشنهاد عاااااالی دادی شاهین جان! همین چند وقت پیش کتابش را خواندم ولی فیلم ایرانی اش بهتر از خود کتاب بود.
7. کتاب کت و کلفت را دوست ندارم. اگر به انتهای کتاب رسیدم و آخرش گفتم خوب که چی!؟ خیلی حسرت می خورم که چرا آن کتاب را خواندم. کتاب باید زیر 300، 350 صفحه باشه؛ مثل کوری، طاعون، شازده کوچولو :))))) توییتر هم خوبه، زیاد سخت نگیر.
8. چشم
9. سعی می کنم ولی قول نمی دهم.
10. بابت معرقی ابراهیم گلستان ممنون. چه کتابی را پیشنهاد می دهید!؟
امیر جان تو همیشه با ذوق و خلاقیتت توی کامنت گذاشتنم منو شگفت زده میکنی.
از کسایی هستی که دوست دارم حضوری هم ببینمشون.
از ابراهیم گلستان خروس و مد و مه و نامه به سیمین و اسرار گلنج درۀ جنی و آذر ماه آخر پاییز روی فعلاً پیشنهاد میکنم.
با کی هستی؟ با منی!؟ ای کاش مطلب نوشتنم هم مثل کامنت گذاشتنم بود. چون تامین خوراک نوشتن برام سخت تر هست، راحت تر می توانم کامنت بگذارم و غیره و ذلک. ولی اون طوری ها هم که فکر می کنی نیست!!!!!!
در مورد دیدار هم فکر بدی نیست :]
بابت معرفی کتاب ها هم ممنون.
و در انتها:
در مورد رپ! حال نداشتم توضیح بدهم که صادق عزیز به خوبی توضیح داد. بهرام نورایی رو حتما گوش کن، به ویژه آلبوم “اشتباه خوب”. همچنین محمد بی باک.
سلام شاهین جان.
در جوامع ما بعضی از کلمات هستند که حتی استفاده کردن از آنها باعث ایجاد حس منفی در مخاطب میشود اونهم به خاطر سواستفاده هایی است که از آنها شده.رپ هم احتمالا یکی از همین کلمات است.
واقعا چه خوب گفتی که نگذارید مزخرفاتی را به نام موسیقی به خورد شما بدهند.تمام سبک های موسیقی راه هایی هستند برای بیان فکر در قالب موسیقی..تمام این سبک ها ناخودآگاه(خودآگاه) به بیراهه هایی کشیده میشوند.بعد از گذشت مدت زمانی از فراگیر شدن هنر رپ و تزیقِ پول به این هنر،رپ هم از اصالت خود دور شده و تنها چیزی که از آن به گوش مردم میرسد چیزی جز پوسته اش نیست.که حتی نمیشود اسمش را هم رپ گذاشت.چگونه میشود که به سوار کردن مزخرفاتی بر روی ریتم نام هنر را گذاشت.
حال من به عنوان کسی که چندین سال رپ رو دنبال کردم میخواستم چند کلمه ای دباره اش برایت بنویسم آن هم درباره رپِ زیر زمینی و نه رپ مین استیرم و جریان اصلی که به قولی به زور اسم رپ را رویش گذاشته اند و به خورد من و شما میدهند.ولی میدانم که نوشتن از این کلمه سخت است.بارها در مواجهه با کسانیکه از من میپرسند “در رپ چه دیدی؟”میگویم “من رپ را سالها و ماه ها و روز ها و لحظه ها زندگی کردم حال انتظار داری در چند جمله برایت توصیفش کنم؟”حال با دیدن افرادِ نادانی که اسم رپ را یدک میکشند زجر میکشم و همچون بهرام به خود میگویم”دیگه گِلَم از قدرت احمقا نیست/ از سکوت مغزای هشیارِ”
من سال ها رپ رو به صورت جدی دنبال میکردم و اینقدر به مفاهیمی که درش ارایه میشد احاطه داشتم که که رپ برام فراتر از یک سبک موسیقیه و رپ بیشتر برام یک مجموعه منظم از جریان های فکری رو تداعی میکنه.
شاید جالب باشه که بدونی در این چند سال دنبال کردن این سبک به مجموعه هایی برخورد کردم که به اندازه یک مجموعه ادبی،غنای ادبی و به اندازه یک کتاب حرف واسه گفتن داشتن .به نظر من در این دوران که ارتباط جوانان با کتابهای غنی فرهنگی کمرنگ تر از قبل شده و به همون میزان گرایش به موسیقی و هنرهای نوین زیاد شده شاید راهی مهم برای فرهنگ سازی،آشنا کردن جوانان با کارهای اصیل سبک رپ باشه.مثل خود من که با آشنا شدن با مجموعه های خوب این سبک دوباره رابطه ام با کتاب ها خوب شد و این سبک در واقع پلی بود برای آشتی من با منظومه های ادبی و البته که این مجموعه ی منظم از جریان های فکری کمک زیادی به خط فکری و جهان بینی ام کرد.
صادق جان
خیلی خوب نوشتی.
من از نوشتۀ تو نکات خیلی خوبی یاد گرفتم.
وشحالم که دوست روشنی مثل تو دارم.
به امید دیدار
شاهین جان یادم رفت میخواستم تهش واست بنویسم که اگه خوشت نیومد بزار به حسابِ یه تلاش ناموفق برای ارتباط با یک دوست.
صادق جان به نکته درستی شاره کردی و از سری این مجموعه ها میشه به مجموعه های “لغو” “اسمش ایرانه” “فراق” نام برد که در خیلی از آهنگ های این مجموعه ها فضاسازی خیلی زیبایی وجود داره و پیشنهاد میکنم همه کسایی که به این وبلاگ سر میزنن گوش بدند.
اما معمولا افرادی که تا الان رپ گوش نداده اند (نه اون رپی که میشناسید) معمولا خیلی با این آهنگ ها اخت نمیگیرند پس اگر صرفا برای کیف کردن میخواهید این آهنگ ها رو گوش کنید اصلا گوش نکنید!
در رابطه با رپ “جریان اصلی” و “زیرزمینی” که شما در نظر دارید هم میشه گفت ما اصلا رپ زیر زمینی در ایران نداریم!
رپ زیر زمینی رپی هست که خواننده اون رسانه خودش رو داره و به هیچ رسانه ای اجازه پخش کار یا حتی تبلیغ کارش رو نمیده اما رپر های ایرانی هیچکدوم اینطور نیستند.
در کل دمت گرم نظر خوبی گذاشتی
سلام محمد حسن اگر بشه یه بستر ارتباطی رو در نظر بگیر که کارت دارم.(شاهین از کجا مطمین بشم این پیام به دستش میرسه؟)
mamad13111383@gmail.com
لطف کردی شاهین.
شاهین جان این ایمیل منه
و فک کنم اشتباهی ایمیلو دادی
شاهین عزیز
با اجازه ات من هم که دهه شصتی هستیم پیشنهادهای دوستانه ات را خواندم
لذت بخش بود
جواد جان
واسۀ بنده افتخاره نازنینی چون شما به وبلاگم سر میزنه.
خیلی عزیزی برام.
11- از اینکه انتخابهايي متفاوت از دیگران داشته باشید نترسید. اما حواستان باشد که بر چه اساس انتخاب میکنید. مبادا این تفاوت از سر تنبلی و ناامیدی باشد.
زنده باد بانو پاک گوهر کبیر
دوست داشتم نوشته تو شاهین خان! آخرشم نفهمیدیم خودت دهه چندی هستی که اینقدر خوب مینویسی!
سلام کاش حالا که میخواهید دهه هشتادیها را از منجلاب فانتزیهای دهه شصتیها در بیاورید آنها را در چاه روشنفکری نندازید. بتهوون گوش بدهند، شبهای روشن ببینند و بوف کور بخوانند و فرق لنین و استالین را بدانند میشوند آن چه که شما میپسندید؟
خیلی جالب بود آقای کلانتری
دقیقا همینه تازه وقتی آدم به جای چیزای صرفا سرگرم کننده یه مطلب مفید یاد بگیره و چیزی برای گفتن داشته باشه این خودش برای سن ما یه کوه اعتماد به نفسه.
در کل سایتتون عالیه ممنون 👌👌
موفق باشی صبا جان
امیدوارم که به عنوان ستارۀ دهه هشتادی ها بدرخشی.
حرف های بسیار عالی ای زدید.
فکرمیکنم این حرف ها رو حتی دهه هفتادی ها هم باید بشنوند و پرت و پلا های روزمره شون رودور بریزن!
عالی بود 👌👌🌟🌟🌟🌟
عالی بود!
بنظرم چیزهایی که نوشتید فقط برای دهه 80 نیست!
خیلی از نسل های قبل توی همین دوران موندن… آهنگ هایی که ارزش گوش دادن نداره … فیلم هایی که عمر ادمو تلف میکنه و خیلی چیزای دیگه
مثلا توی این سن موفقیت رو توی درس خوندن میدونن، ولی ادما که بزرگ میشن ممکنه توی همین دورشون بمونن و بازم توی 30 سالگی هنوز حسرت قبولی توی اون رشته رو دارن و هنوز هم براش تلاش میکنن!
دریغ از اینکه کمی فکر کنیم که اصلا فلان چیز مسئله ی من هست یا نه.
خیلی خوب بود ممنونم