گام دوم: آیا باید گوشی هوشمند داشته باشیم؟
گام سوم: قوانین کاشت نهفتۀ رؤیا
گام چهارم:
تکرار کاری ملالآور به نظر میرسد، اما مهارت در آن یک توانمندی متمایزکننده است.
حالا که اینترنت ولع ما را برای بلعیدن اطلاعات جدید هزار برابر کرده و بیحوصلگی را به اوج رسانده، توانایی تکرار روزبهروز دستنیافتنیتر میشود.
بار اول که کتاب جذاب و آموزندهای را میخوانیم، معمولاً ذوقزده میشویم و تصمیم میگیرم بارها و بارها آن را مرور کنیم؛ اما اگر با خودمان صادق باشیم میبینیم که کتابهای تازه و شهوت آشنایی با منابع جدید باعث میشود تا آن کتاب را به قبرستان کتابهایی بفرستیم که فقط یکبار روخوانی کردهایم و توهم فهم آنها با ما مانده است.
گاهی فکر میکنم چه تحول شگفتانگیزی در برنامهٔ یادگیریام اتفاق میافتد، اگر اراده این را بیابم که جای خواندن دهها کتاب، یک کتاب را دهها بار بخوانم. چه میشود اگر پنج بار کتاب قوی سیاه نسیم طالب را بخوانم، ده بار فیلم خواب زمستانی نوری بیلگه جیلان را تماشا کنم و صد بار از روی داستان ماهی و جفتش ابراهیم گلستان رونویسی کنم.
بخش مهمی از لذت یادگیری و کشف، با تکرار چندباره هر اثری حاصل میشود. کتابی را که دوست دارید برای بار پنجم بخوانید، آنوقت عمیقاً حس میکنید چه مکاشفهٔ شگفتانگیزی را تجربه کردهاید.
ماهیگیری را تصور کنید که همیشه در یک ساحل صید میکند، گاهی دریا طوفانی است، گاهی آرام، معمولاً چیز دندانگیری را تور نمیکند ولی گاهی ماهیهای بزرگ صید میکند، اما همچنان به ماهیگیری ادامه میدهد.
تکرار یک محتوا نیز، چنین است، شاید تکرار در اغلب اوقات ملولمان کند، اما گاهی به نکات ارزشمندی میرسیم که نگاه ما پنهان بودهاند و گاهی حین تکرار تداعیهای ارزشمندی در ذهن ما شکل میگیرد؛ و درنهایت با تکرار شانس عملی کردن دانستهها بیشتر و بیشتر میشود.
بیایید امسال در تکرار افراط کنیم.
مثلاً یک کتاب خاص را ماهی یکبار بخوانیم، اینجوری در پایان سال یک کتاب را 12 بار خواندهایم.
در پایان آن سال احتمالاً به استاد مسلم آن کتاب تبدیل میشویم. در حدی که میتوانیم کتاب را بهتر از نویسندهٔ آن تدریس کنیم!
22 پاسخ
به نظرم عمیق شدن روی کلمات و محتوا در کنار تکرار میتونه بسیار مطالعه رو مفیدتر و در عین حال لذت بخش تر بکنه. از وقتی که با این روش مطالعه میکنم، مطالعه برام یه تفریح و سرگرمی لذت بخش شده اونم منی که همیشه از کتاب خوندن فراری بودم. جوری توی متن غرق میشم و از تماشای تصاویری که کلمات توی ذهنم به وجود میارن به وجد میام که انگار برای لحظاتی از این دنیا و روزمرگی هاش فارغ میشم و وارد دنیای دیگه ای میشم. این روزا دارم کتاب “روزها در راه” از شاهرخ مسکوب رو میخونم که واقعا خواندنی و جالبه، بعضی از قسمتاشو اونقدر خوندم و تکرار کردم که حفظ شدم.
به به چقدر عالی و تحسینبرانگیز.
بستگی داره چیو تکرار کنی
من خودم یه حرفی رو دوبار نمیزنم ولی مادربزرگم که آلزایمر داره هر 10 دقیقه که یه سوال تکراری میپرسه هربار رو با لذت بیشتری جواب میدم
هر وقت حالم گرفته به سایتت سر می زنم من جستار نویس نیستم و شاید هم در من به دلیل عدم افشاگری نمیتوانم جستارنویس باشم
ولی جستار خوانم چون مکمل بقیه نوشتارها می دانم
نمی دانم ولی امید میگیرم از این جستاره
سلام علی جان
خوشحال شدم کامنت رو خوندم.
حتماً برای من بیشتر بنویس.
عجب! یعنی کار بدی نیست؟ پس من چرا با عذاب وجدان انجامش میدم؟ من بارها و بارها و بارها میخوانم یک کتاب را و خنده دار این که هر دفعه هم متاثر میشوم. همشهری ما آقای دکتر پاپلی چهار جلد کتاب نوشته که خاطراتش را از کودکی تعریف کرده و فوق العاده شیرین و جذاب و متاثرکننده نوشته است. داستانی از جلد اولش هست که من بارها مرور کرده ام. هر دفعه بغض میکنم( از هیجان و شوق زیبایی که در آن سهیم میشوم نه از اندوه). جالب اینکه چندی پیش آن را خواندم و ضبط کردم و هر چه سعی کردم نتوانستم بغضم را موقع خواندن برای ضبط هم کنترل کنم و جالب تر این که وقتی گوش دادم هم دوباره! خلاصه شورش را درآورده ام.
سلام و عرض ادب
یادمه یکی از معلمان دوران دبیرستان وقتی به درس ارسطو تو فلسفه منطق رسیدیم گفت که کتاب مابعد الطبیعه ارسطو بسیار ثقیل و سنگینه و فهمش دشوار و وقتی این کتاب به دست ابن سینا میرسه برای فهم اون بیش از 40 بار میخونه وبعد یه حاشیه بر اون مینویسه که فهم اونم دشواره
چیزی که برام جالب بود پشتکار و به قول شما ایمانش به تکرار بود که جاودانش کرده
ممنون برای تلاش های ارزنده ات برای اگاهی بخشی
درورد بر علی باقرکرمانی عزیز
چه نکته جالبی رو نقل کردید.
از محبت شما بی نهایت سپاسگذارم.
شاهین جان به مورد خوبی اشاره کردی فکر می کنم تکرار اگر رخ دهد سعادتی است که نصیب ما شده است در تکرار وارد ذهن نویسنده میشویم کوره راههای ذهنش با او تجربه می کنیم طعم دوستی های چندین ساله را میدهد که هرچه عمیقتر می شوند دلپذیرتر میشوند. طعم قورمه سبزی که هرچه بیشتر جا بیفتد خوشمزه تر می شود. کلا کتاب از آن چیزهایی است که تکرارش پر از آن «آن هایی» است که در چیزهای دیگر برای ما رخ نمی دهند.
حس تکرار لذت بخش را اولین بار چند سال پیش با کتاب “اثر مرکب” نوشته “دارن هاردی” تجربه کردم . کسانی که تجربه بازاریابی و فروش رو دارند به نظر من باید حتما این کتاب را چند بار بخوانند.
بارها و بارها از کسانی که فهم و درکشون قابل توجه هست شنیدم که : ممارست در هر چیز فهم و درک از اون “چیز” میاره
ممنون بابت تبین گام چهارم
شاهین جان. این تکرار یا رونویسی از کتابها یکی از بهترین مصداقهای “استفاده حداکثری از منابع” است. فقط یک مشکل وجود دارد. بعضاً ممکن است کسی زمان محدودی برای مطالعه داشته باشد و اگر بخواهد تمام کتابهایی که میخواند دقیق و عمیق بخواند در سال به دو یا سه کتاب نرسد. و اینکه بعد از مدتی می بیند خیلی پیشرفت نکرده و حس خوبی پیدا نمی کند. و شاید ناامید شود.
به همین خاطر یک ایده به ذهن من رسیده اینکه “زمان مطالعهام” را به دو بخش تقسیم کنم یک بخش خواندن به طور سریع و معمولی و شاید بی دقت همان که اکثرا ما انجام می دهیم و بخش دیگر خواندن عمیق، خواندن دوباره کتابها و رونویسی از آن ها. یا این روش هم احساس می کنم که در خواندن جلو می روم و هم اینکه باعث نمی شود فقط خوانده باشم و کمک کرده ام دانسته ها هضم شوند و کاملاً بر نظر نویسنده تسلط پیدا کنم.
سلام علی جان
بله من هم روشی که گفتی دنبال میکنم.
شاهین جان از توصیف بسیار زیبایت درباره تکرار ممنونم
این را هم همه میدانیم که تکرار مادر مهارت هاست چه در خواندن باشد یا در نوشتن یا حتی کارهایی که از سر تجربه انجام میشوند… امیدوارم بتوانم توصیه ات را انجام دهم…
به شخصه از تکرار خسته نمیشم،
آنقدر تکرار می کنم تا اوج لذت را تجربه کنم.
اوج لذتِ خواندنِ تکراری یک کتاب، فهمیدن آن است.
اوج لذت شنیدن تکراری یک آهنگ، هم احساس شدن با شاعر، خواننده و نوازنده هستش.
و …
چقدر شیرینند این تکرارهایی که از سر عادت نیستند.
زنده باد حسین صبوری عزیز
الان که این کامنت را مینویسم مطلبی را در وبلاگم منتشر کردم و تصمیمی بزرگ را گرفتم . چقدر حالم خوب شد با دیدن نوشته ی تو شاهین عزیز .
ممنونم به خاطر هدیه دادن حال خوب. بعضی وقت ها آدم ها هدیه هایی را به دیگران میدهند که خودشان از آنها بی خبرند.
سعید جان از خواننده های وبلاگ خواندنی تو هستم.