شاهکار همیشه توی کار خلق میشود.
-بهمن فرسی/شبیکشبدو
این را مینویسم تا برای بار هزارم به خودم یادآوری کنم:
نوشته، حین نوشتن شکل میگیرد.
نویسندگی راز پیچیدهای ندارد.
فرق نویسندۀ حرفهای و آماتور در نوشتن است.
آماتور منتظر مینشیند تا ایدهای به ذهنش برسد تا کار را آغاز کند، اما حرفهای حتی اگر حس کند مغزش خشکیده بازهم سرکار حاضر میشود.
17 پاسخ
نوشته، حین نوشتن شکل میگیرد.
تجربه اش کردم و چقدر تجربه شیرینیه
بله کاملا درسته . من هم قبلا کاغذ رو میذاشتم جلوم و شده بود نیم ساعت به ایده فکر میکردم . الآن به ویژه که در مرحله ی پیشنویسه هر چی رو به ذهنم بیاد مینویسم .
بازبینی ، ایراد گیری بیخود و با خود و ویرایش باشه برای بعد از تموم کردن پیش نویس .
زنده باد. چه خوب
سلام شاهین جان .من هر روز از مطالب کانال استفاده می کنم .چند تا داستان کوتاه نوشتم یه کوتاهه کوتاه برات بفرستم .مثلا یه مونو لوگ
ایمی عزیز.
متاسفانه فرصت این کار نیست.
اما حس میکنم تاثیر خوبی هم نداشته باشه.
این متن رو قبلا در همین رابطه نوشتم:
دربارۀ بازخورد گرفتن برای نوشتهها
سلام شاهین جان اسم من بارانه و ۱۱ سال سن دارم و یه داستان دارم که اون رو توی وبلاگم گذاشتم اگر میشه، براتون ممکنه بخونیدش و نظرتون رو راجبش بهم بگید؟
به به باران نابغه و عزیز
مبارک باشه وبلاگت
بله حتماً میخونم عزیزم
شاهین جان چه جالب من در بروزرسانی وبلاگ هم این مشکل را دارم. اغلب چند روز میگذرد و میبینم که هیچ ایده ای برای نوشتن ندارم و به تعبیر زیبای تو انگار مغزم خشک شده است.
اما مواردی پیش می آید که با خود می گویم بگذار این چند جمله کوتاه را در وبلاگ بنویسم و همین آغاز به نوشتن کردن، جمله ها را یکی پس از دیگری به ذهن می آورد و آخر میبینم که با یک متن طولانی روبرو هستم.
خیلی هم خوب مینویسی علی جان، من همیشه وبلاگِ خوبت رو میخونم.
سلام
تجربه ی شخصی من در مورد نقاشی هم همینطور بود. فقط کافی بود تا کاغذ و مداد رو به دست بگیرم و شروع کنم، در حین انجام کار کلی ایده خوب به ذهنم میرسید ( حتی گاهی کارهایی رو که بدون هیچ ایده ای شروع میکردم، خیلی بهتر میشدن )
ممنون از تمامی مطالب ارزشمندی که مینویسید 🙂
صدیقه خانم گرامی
چه عالی که از تجربۀ خودتون نوشتید. من حین کاریکاتور کشیدن هم همین حس رو دارم.
از لطفتون ممنونم.
راز جالبی بود ممنون
سلام و وقت بخیر
آیا رازهای نویسندگی شما به درد کسی که میخواهد مقاله علمی بنویسد هم میخورد یا خیر؟ من دانشجوی دکتری کامپیوتر هستم و درسم خوب است. لیسانس و فوق لیسانس در دانشگاه دولتی بودم و برای دکتری دانشگاه آزاد آمدم.
مشکلی که دارم اینست که از همیشه از بخش نوشتن مقاله میترسیدم و همین باعث شده در این زمینه اهمال کار شده و به هر بهانه ای کارم را عقب بیاندازم. الان یکسال هست که استاد راهنمایم گفته که کار پژوهشی و نتایجت خوب است و برای دفاع باید مقاله بنویسی و من یکسال هست که حتی یک کلمه ننوشته ام. البته این مشکل را با مقاله فارسی ندارم و مشکلم مقاله انگلیسی می باشد. چند ماه کلی کتاب درباره مقاله نویسی خواندم و …. از این بابت عذاب میکشم نه از زندگیم لذت میبرم چون همیشه نوشتن مقاله به عنوان کار انجام نشده در ذهنم هست و هر روز با وبگردی و ورزش و کارهای بیهوده وقتم را میگذرانم. آیا شما پیشنهادی برای بیرون رفتن من از این معضل دارید؟ با تشکر.
سلام ارغوان عزیز
بله راز نویسندگی در مورد شما هم صدق میکنه.
خب این مشکل شما طبیعی هستش، معمولاً خیلی از اساتید بزرگ جهان هم با این موضوع کلنجار میرن.
توی آرشیو سایت اگر دسته های از نوشتن و مهارتهای نویسندگی رو مرور کنید میتونید به نکاتی برسید که شاید بتونن گره از کارتون باز کنن.
ادامه بدید، به مرور ترستون از بین میره. ار روش فقط 5 دقیقه ساتفاده کنیدف به خودتون بگید فقط 5 دقیقه مینویسم اگه بدم اومد رها می کنم. معمولاً نتیجه میده و ترغیب میشید بیشتر بنویسید.
این لینک رو هم یک نگاه بندازید، دربارۀ یک کتاب با عنوان پیش نگارش هستش که البته من توی بازار پیداش نمی کنم:
http://www.khabaronline.ir/detail/599024/culture/religion
من رو هم در جریان پیشرفتتون قرار بدید.
اشتباه گفتم شب یک شب دو :))
آدم رو وسوسه میکنی که بره بخونه این یک شب دو شب رو