هیچگاه در این شک نکن که گروهی کوچک از انسانهای متعهد و با اندیشه میتوانند جهان را دگرگون کنند. حقیقت همیشه همین بوده است.
مارگارت مید
همیشه از تعطیلی بیزار بودهام. در دوران بیثمر و تلخ مدرسه هم افسوسم این بود که چرا باید مجبور به تحمل جایی باشم که تعطیلی را برایم لذتبخش کرده. همین ماجرا باعث شد که دو تا کارگاه نوروزی برای نویسندگی و تولید محتوا هوا کنم.
نوشتن کار دشواری است، هر کسی حوصله و توان و ادامۀ آن را ندارد، به خاطر همین است که رنگارنگترین بهانهها را ننویسندهها ابداع میکنند.
وقتی کنار هم مینشینیم و چای مینوشیم و از ایدههایی برای بیشتر و بهتر نوشتن حرف میزنیم، مصممتر میشویم، جدیتر کار میکنیم و انگار تعهدی گروهی شکل میگیرد؛ بنابراین بهتدریج برای فردی که جداً عزم نوشتن کرده، معاشرت با اهل قلم و دوات از تفنن به ضرورت تبدیل میشود.
کلاسها و نشستهایی که ترتیب میدهم گاهی در همین جهت است.
فراخوان جلسات را توی بوق نمیکنم. یکی مرد جنگی به از صد هزار.
محمد قائد زمانی نوشته بود:
اعتبار نزد مخاطبانی مشخص را همواره بر شهرت نزد جماعتی نامشخص مقدم دانستهام.(+)
15 پاسخ
سلامی به گرمی دل مهربون شما استاد کلانتری عزیزو گرامی
شاید شما خودتان هم نمیدونید که چه بلایی برسر زندگی من آوردید!
بیش از پنجاه سال از خدا عمر گرفتم وهمیشه در حال نوشتن بودم. نوشتههایم گاهی در کاغذ های مچالهای به سطل زباله میرفت و گاهی در پستوی خانه به کاغذ باطله تبدیل میشد.به دنبال روزنه امیدی بودم تا بتوانم این همه تجربه و حرف دل را به گوش کسانی که اهل فهم هستند برسانم ولی هیچوقت جرات بروز دادن نداشتم. تا این که کرونا کمک کردو خانه نشینی باعث شد تا خداوند شما را سرراه من قرار بدهد.
شاید شما فرشتهای از سوی خدا بودید که به من جرات نوشتن و نوشتن و نوشتن و انتشار را دادید.نمیدانم چند سری در کلاسهای شما و مخصوصا کلاس نوشتن خلاق ثبتنام کردم و نمیدانم این سه سال چقدر زود گذشت ولی این را میدانم که سخنان و نوشتههای حکمت آمیز شما باعث شد که الان هم سایت داشته باشم هم کتاب چاپ کرده باشم و هم مشغول آموزش دادن و آموزش گرفتن باشم.بدون ترس و واهمه. شما نه تنها ترس مرا ریختید، بلکه در خیلی از موارد باعث توسعه فردی من شدید.
زبان من از بابت تشکر کردن از شما قاصر هست. ولی برای شما سلامتی و توفیقات روز افزون خواستارم و بدانید همیشه دعاگوی شما هستم.
شما با مشعل نویسندگی چراغ راهی در تاریکی زندگی من شدید. مشعل قلمتان جاودانه پایدار و روشن باد.
اعتبار نزد مخاطبانی مشخص را همواره بر شهرت نزد جماعتی نامشخص مقدم دانستهام.
شاهین عزیز
خوشحالم که در کارتان کیفیت را فدای کمیت نمی کنید . و بسیار خرسندم که مرا نیز به محفل خکد پدیرفته اید . یک جمع کیفی .
به قول شما دوست عزیز اینترنت برای ما مردم این زمانه نعمتی است
اگر نت نبود چه طور من در تربت حیدریه شهری در خراسان رضوی با یک پایتخت نشین اهل خرد اندیشه چون شاهین عزیز آشنا می شدم .
مخصوصا که در شهرستان ها امکانات بویژه برای اهل قلم بسیار اندک است . چه قدر دوست داشتم با شما عزیزان از نزدیک مراوده داشتم و از بحر اندیشه سرشارتان بهره می بردم .
ممنون که از راه دور ما را هم مهمان خوان رنگینِ نوشتن ساخته اید .
جناب شاه پسند عزیز
نمیدونید چقدر از خوندن تک تک کامنت های شما کیفور میشم.
شما برادر عزیز من هستید، در شهری دور، اما قلب هامون بسیار به هم نزدیکه.
من برای نعمت اینترنت همیشه شکرگزارم.
سلام ..
جناب آقای کلانتری ……
من می خواهم نوشتن را اصولی یاد بگیرم باید چه کار کنم ..
سپاسگزارم 🙏 اگه راهنمایی بفرمایید
تهران هستم
سلام به جناب فردوس مرادی عزیز
چقدر عالی که چنین تصمیم زیبایی دارید.
توی این سایت کلی آموزش رایگان هست که میتونم براتون کافی و بسیار مفید باشه.
اما من دو پکیج رو هم به شما پیشنهاد میکنم:
آموزش غیرحضوری و ویدیویی با: همه نویسنده ایم
آموزش فیزیکی و زیر نظر مدرس با: کلاس نویسندگی و تولیدمحتوا
سلام ..
جناب آقای کلانتری ……
من می خواهم نوشتن را اصولی یاد بگیرم باید چه کار کنم ..
سپاسگزارم 🙏 اگه راهنمایی بفرمایید
تهران هستم 🌻
درود برشما من ميخوام ترانه نويسي رو اصولي ياد بگيرم لطفأ راهنماييم كنيد . در مشهد ساكن هستم
سلام
کتاب بنویس ساعت پاکنویس از شهیار قنبری رو بخون، انتشارت نگاه این کتاب رو منتشر کرده.
خوش به سعادت شرکت کنندگان و حضار این جمعِ متمایز و دوست داشتنی!
به امید روزی که من هم سعادتمندِ این سعادت باشم
جای شما همیشه خالیه بهار جان.
بسیار عالی است
من خیلی دوست داشتم که در این کلاس باشم اما متاسفانه از فردا مسافرم تا آخر تعطیلات 😐
امیدوارم بتوانم در کلاس های بعد حضور پیدا کنم و از محضرتان فیض ببرم
جای شما خالیه محمدرضا جان
پیگیر فعالیت های ارزشمند شما هستم.
اگر تداوم داشته باشید به جاهای درخشانی میرسید.
سلام و بهار زیبا:)
تک تک سلولهام به وجد اومدن وقتی دیدم جایی هست که تعطیلات، تعطیلات ذهن و اندیشه و زندگی نیست توی دلم گفتم چه خوبه که زیر یک آسمون و روی یک زمین همچنین آدمایی هستن که فهمیدن: بابا!زندگی و کار تفکیک نمیشن، عشق و زندگی هم همینطور، و تک تک سلولام عشق میکنن اگر بتونم بیام^__^
سلام به زینب نازنین
عیدت مبارک باشه.
دیدنت مایه دلگرمی و افتخاره.