کاکتوس کوچکی داشتم که جایش توی قفسه کتابهایم بود، با دیدنش یاد بیابان میافتادم و حالم خوب میشد.
گاهی حس میکردم باید جلد هر کتاب جدیدی که به قفسه اضافه میکنم، نشانش بدهم، مبادا حس غریبی کند.
اینستاگرام است و هزار توصیه صد من یه غاز درباره سبک زندگی و…
مادرم کاکتوس بینوا را قرض گرفت که بگذارد کنار مودم اینترنت، گویی توی همین اینستاگرام از خدا بی خبر نوشته بوده کاکتوس زهر وای فای را میگیرد و باعث دفع مضرات امواج اینترنت میشود!
یکی دو هفته بیشتر نگذشت که کاکتوس بینوا و ضعیف الجثه مُرد، پنداری دوری از کتابها دق مرگش کرد.
مودِم برایش شد آینه دق.
چند سال بود با ما زندگی میکرد، کم توقع بود و مهربان، هرگز خارشهایش توی دستهای ما نرفت.
کاری با مودم و تاثیر امواج و این مزخرفات ندارم.
با غم انگیزترین حالتِ گلدان چه کنم؟