چگونه می‌توان تازه‌گویی کرد؟

چگونه می‌توان تازه‌گویی کرد؟

هیچ‌چیز لذت‌بخش‌تر و عذاب‌آورتر از تلاش برای زدن حرفی تازه نیست. (+)

 

وقتی‌که صدها یادداشت و مقاله و کتاب انگار همه یک حرف را می‌زنند. نیاز به تازه‌گویی بیش‌ازپیش حس می‌شود.

مثلاً من که دربارۀ روانشناسیِ نوشتن می‌نویسم چگونه می‌توانم از دام کلی‌گویی بگریزم و حرفی تازه و بکر بزنم؟

یک روش این است:

اول‌ازهمه اینکه باید موضوع مشخصی داشت. اما انتخاب حوزۀ مشخص هم ما را از دام کلی‌گویی دور نمی‌کند و احتمالاً ما هم به یکی از هزاران کلی‌گویِ آن حوزه تبدیل می‌‌شویم. نوشتن دربارۀ همه‌چیز بی‌فایده است.

چارۀ کار این است که باید آن موضوع مشخص را به ده‌ها و بلکه صدها قسمت کوچک‌تر تقسیم کرد؛ و بعد با برگزیدن برخی از اجزا، با ژرف‌بینی به آن‌ها پرداخت.

مثلاً: یک محقق حوزۀ نوشتن پس از مدتی برای تازه‌گویی باید به جزییاتی بپردازد که در نگاه اول به چشم نمی‌آید: آیا تایپ‌کردن با کامپیوتر می‌تواند به‌طورکلی لذت نوشتن روی کاغذ را زایل کند؟

یا حتی موضوعاتی جزئی‌تر، آن‌‎قدر جزئی که در نگاه اول به ذهن کم‌تر کسی برسد.

و اینجاست که مخاطب تخصصی ما به شوق یافتن حرفی تازه از کیسۀ توجهش خرجمان می‌کند.

شاید قیاس این موضوع با دنیای کسب‌وکار به درک بیشتر موضوع کمک کند:

در دنیای کارآفرینی و خصوصاٌ کسب‌وکارهای آنلاین غالباً توصیه می‌کنند که در هر بازار بزرگی گوشۀ خاصی از آن را هدف بگیرید. این‌جوری شانس اینکه با سرمایه و امکانات کم‌تر به نفر اول آن گوشۀ خاص تبدیل شوید خیلی بیشتر است.

مثلاً به‌جای اینکه فروشگاهی بزرگ مثل دیجی کالا راه‌اندازی کنید، شما فقط روی فروش نوع خاصی از هدفون تمرکز کنید. در آموزش و دیگر موضوعات هم همین‌طور است.

اینکه بخواهی همه را راضی کنی و بخش بزرگ یک بازار را هدف بگیری، ظاهراً فریبنده و سودآور به نظر می‌رسد اما در عمل ممکن است تمام توان ما را هدر ببرد و به چیزی جر سیاهی‌لشکر بازار هدف تبدیل نشویم. اما نیچ مارکت یا انتخاب گوشۀ خاصی از بازار ریسک را کم‌تر می‌کنیم و سرعت رشد خودمان را شاید ده‌ها برابر بیشتر.

مزیت اصلی نیچ مارکت در این است که چون ما فقط و فقط روی یک موضوع خاص تمرکز کرده‌ایم. به‌احتمال‌قوی بسیار بهتر از غول‌ها همه‌کارۀ آن بازار عمل می‌کنیم و به نکات ریزی پی می‌بریم که از دید غول‌ها پنهان است. و به نظر می‌رسد دلیل اصلی استقبال مشتری از نیچ مارکت‌ها هم همین تمرکز ویژه است.

این اولین یادداشت من دربارۀ تازه‌گویی بود. در یادداشت‌های بعدی روش‌های دیگر را بررسی می‌کنیم.

 

 فکر می‌کنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر برای شما سودمند باشد:

ایده‌ای برای بازبینی ایده‌ها+ ۱۵ جملۀ کوتاه

 

 شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

23 پاسخ

  1. سلام شاهین عزیز ایده ها و کلامت همان تلنگر یواشکی است که چه آرام هر خوابیده را بیدار میکنه. من همه دغدغه ام بیدار کردن خودم و همه خود های دیگرمه که آنچنان گرفتار این درد خانمانسوز روزمرگی شد، که فراموش کردیم بیداری زیاد مشکل نیست فقط کافیست تلنگر زدن به خودمون را یاد بگیریم.

    1. سلام به محسن عزیز
      نبودی یه مدت، دلتنگت بودم.
      حالا خوبه که خوندن و نوشتن رو برای فرار از روزمرگی داریم.
      شاد باشی دوست خوبم.

  2. بازم سلام شاهین جان
    من هیچوقت نتونستم چنین کاری رو انجام بدم.. علتشم مشخصه چندپتانسیلی و عاشق همه چی بودنم.. خیلی مواقع از اینکه چرا نمیتونم متمرکز بمونم اذیت میشم الانم که اولین باره کلمه تازه‌گویی رو ازتون شنیدم و کاملا درست و منطقی بنظر میاد.
    اما خب فکر میکنم بشه از روش های دیگه استفاده کرد، مثلا بین رشته ای بودن !
    البته این اولین نوشتتون در این زمینه هست مطمئنن کلی چیزای دیگه برای یکی مثل من مینویسین.
    پس منتظر میمونم، یه کلمه جدید به دایره لغاتم اضافه شد ” تازه‌گویی ” ممنون از نوشته‌ی خوبت 🙂

    1. مهدی جان
      چقدر خوب که به کلمه های تازه توجه میکنی.
      راستش من هم مثل خودم و این این شاخ به اون شاخ پریدن چندان هم چیز مهلک و بدی نیست.
      و اتقافا برای تازه گویی باید هم این کار یا کارا رو بکنیم.
      ما میتونم خیلی گسترده و متنوع مطالعه کنیم. اما به صورت لیزری در یک حوزه خاص بنویسیم. به تدریج که بیشتر بنویسی به این مرحله هم میرسی.

  3. سلام استاد عزیز
    مقاله ناب شما منو یاد این تیتر انداخت:
    دریایی مباش با عمق 10 سانتی متر ، چاهی باش با عمق 100 متر
    مرسی از نوشته ناب شما

    1. سلام حمیدرضا جان
      به جملۀ مرتبط و فوق العاده درستی اشاره کردی. زنده باد.

  4. حقیقت این است که هر موضوعی هر چقدر هم که تکراری باشد باز هم می‌توان از یک جنبه تازه به آن نگاه کرد و در موردش تحلیل نمود. خلاقیت این‌جاست که به کار می‌آید. درست مثل دنیای موسیقی که هرگز نمی‌توان گفت تنوع نت‌ها در آن به پایان خواهد رسید، در دنیای کلمات هم هرگز به انتها نخواهیم رسید.

    1. به به بهراد عزیز
      نکته مهمی رو گفتی، و متاسفانه هزاران و بلکه میلیون ها نفر از آدم به خاطر درونی نکردن همین موضوع جلوی شکوفایی خلاقیتشون رو میگیرن.
      راستی عکس نوشته هات رو توی اینستا دوست دارم کار خوبی کردی که عکس نوشته ساختی.

  5. مثل همیشه با ذهن خلاقت سرحالمون کردی شاهین جان!!
    به نظر میرسه ریز شدن روی یک موضوع خاص و تقسیم بندی اون به کوچک ترین هسته غیر قابل تقسیم!! در بین ده ها موضوع(به ظاهر) مشابه علاوه بر افزایش تمرکز و پرهیز از شاخه به شاخه پریدن احتمال بروز خلاقیت رو هم افزایش میده چون ذهن مثل شکارچی فقط و فقط یک هدف رو دنبال میکنه و در این مسیر آنقدر با محدودیت ها و مشکلات مواجه میشه که برای پیروزی و به چنگ آوردن صید خوب(حرف بکر و سخن تازه) چاره ای جز نوآوری و خلاقیت نداره.

    1. سلام مرتضی جان
      خوشحالم که خیلی دقیق به این موضوع توجه کردی.
      راستی وبلاگ داری؟
      دوست دارم بیشتر باهات با افکارت آشنا بشم.

      1. در کمتر از یک سال گذشته که خیلی اتفاقی با سایتت آشنا شدم پراکنده و گاهی می نویسم و خط سیر مشخصی ندارم بارها و بارها با خوندن مطالبت خواستم شروع به وبلاگ نویسی کنم اما ترسی دارم که این اجازه رو بهم نمیده… می ترسم به دلیل مشغله ای که دارم نتونم وبلاگمو به روز کنم و این برام تبدیل بشه به عذابی ابدی!!!

      2. هنوز نه، به دلیل ترس از به روز نکردن وبلاگ هنوز جرات وبلاگ نویسی ندارم.

        1. عیبی نداره که. خب یه مدتی فوقش به روز نمیکنی. بعد به تدریج کم کم به روزش میکنی، تا روزی میرسه که دائم به روزش میکنی.

  6. اینم ازراه های دیگر تمایز،درحالی که همه درباره موضوعات کلی صحبت می کنند ،شما درباره موضوعات جزئی ودور ازچشم صحبت کنید.
    واقعا میتونه این کاربرای خودش تبدیل به یک برند بشه.فرض کن یک نفر میخواد درگوگل درباره ایده سرچ کنه وبه وبلاگ شما می رسد که زیروبم آن را شکافته اید.او کیست؟او یک داستان نویس،وبلاگ نویس،طراح لباس،روزنامه نگار،کاآفرین والخ.او هرکسی می تواند باشد،اماهرچه هست درحال حاضر به دنبال یک ایده می گردد تا کارش راشروع کند.نه اینکه بخواهد چگونه داستانش راشروع کند،یا چگونه ستون نویسی کند وغیره.او کسی است که دنبال ایده می گردد وبرای اینکه درباره این موضوع بداند،سراغ وبلاگ شما می آید وبس.
    شاید نیازبه گفتن نباشد،اما نقشه ذهنی می تواند درخرد کردن موضوعات کلی وجزئی شدن مفید باشدنقشه ذهنی مدام ذهن آدم را درباره آن موضوع به خصوص عقب وعقب تر می برد.

    1. سلام سعید عزیز
      چه خوب که به نقشه‌های ذهنی اشاره کردی.
      کشیدن نقشه ذهنی همیشه مخزن خلاقیت منو پر می‌کنه.

  7. سلام آقای کلانتری
    شما همیشه به بهترین نحو مطالب رو توضیح میدید.
    من از خوندن این مطالب کلی ایده و راهکار به ذهنم میرسه.
    از شما ممنونم
    موفق و پیروز باشید.

    1. سلام زینب عزیز
      خوشحالم که براتون مفید بوده.
      خوشحالم که نظرتون رو برام نوشتید. بازخوردهای شما ارزشمندترین بخش این سایته.

  8. سلام شاهین جان. چند وقتی است که به واسطه ی یکی از دوستانم با مطالب شما آشنا شده ام . بنده دانشجوی روابط بین الملل دانشگاه علامه هستم ولی باور کنید هر صبح قبل از مطالعه ی اخبار روز دنیا به مطالعه ی مطالب شما می پردازم . لذتی در مطالب شما نهفته است که مرا از زمین بلند می کند . برقرار و مانا باشید . روح اله

    1. سلام روح‌اله عزیز
      چقدر خوشحال شدم از خوندن کامنتت‌.
      خیلی مشتاقم تا بیشتر بشناسمت‌.
      حتما بیشتر بنویس برام.
      امیدوارم روز به روز بیشتر بدرخشی.

  9. سلام، سلام
    چقدر این پست به موقع بود، در این روزهایی که به شدت روی محتوای سایتم تمرکز کردم و هر چیزی که می نویسم قانعم نمی کنه!
    چقدر خوبه که یاد بگیرم به جای تمرکز روی همه مسائل و موضوعات، فقط روی یک حیطه خاص تمرکز کنم.
    خیلی برای ذهنِ پر از سؤالِ این روزهام گره گشا بود.
    ممنون، ممنون، ممنون
    امیدوارم در همه مسائل به همین زیبایی براتون گره گشایی بشه.

    1. سلام بهار عزیز
      من خیلی خیلی مشتاقم که سایت تو رو ببینم.
      در کل توی استراتژی محتوا هم به نظر میرسه خیلی بهتره که نفر اول یه حوزه کوچک باشیم تا نفر دهم یه حوزه بزرگ.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *