پروا نوشته:
من خیلی به نویسندگی علاقه دارم. نزدیک به یک ساله که در حال نوشتن اولین رمانم هستم. تقریباً نصف بیشتر رمانم رو نوشتم؛ ولی هنوز نتونستم اسمی مرتبط با موضوع رمان رو پیدا کنم. سؤالم آینه که چه جوری میتونم یه اسم خوب و خاص انتخاب کنم؟
عنوان مناسب نقش زیادی در موفقیت یک اثر دارد، دغدغه انتخاب عنوانی بهیادماندنی را همهی نویسندهها دارند، بعضی وسواس بیشتری به خرج میدهند و بعضی هم سریعتر و راحتتر به نتیجه میرسند.
گاهی اوقات اسم رمان حین نوشتن شکل میگیرد و گاهی باید عرق بریزم تا به نتیجه برسیم.
جعفر مدرس صادقی دربارۀ انتخاب اسم داستان میگوید:
عنوان داستان هم مثل اسم یک بچهای است که متولد میشود. من اعتقاد دارم که بچه خودش اسم خودش را از توی شکم مادرش میآورد بیرون. پدر و مادر باید حواسشان را جمع کنند و همان اسمی را که بچه با خودش میآورد بیرون روی او بگذارند. اگر این اسم را پیدا نکنند و هی به این در و آن در بزنند و از روی کتاب اسم پیدا کنند، آنوقت ان اسمی که انتخاب میکنند نچسب و تصنعی از آب در میآید و تا آخر عمر آن بچه وبال او خواهد بود. در مورد رمان هم همین اتفاق میافتد. اسم خودش همراه رمان و همین که اولین مسوّده نوشته میشود، میزند. زور نباید زد. نویسنده فقط باید حواسش را جمع کند و همان اسمی را که با خود رمان آمده است بالا پیدا کند. هر اسم دیگری روی آن بگذارد، نچسب و تصنعی از آب درمیآید. وقتی که نویسنده درمیماند و آن اسمی را که با رمان آمده است پیدا نمیکند، آنوقت ناچار است به این در و آن در بزند، عنوانهای ریموند کاروری انتخاب کند و یا توی کتاب لغت بگردد و حافظ و مولانا و شاهنامه را زیر و رو کند… اسمی که از روی استیصال انتخاب شده باشد نچسب است، متظاهرانه است، توی ذوق میزند، لوس است، عجیب و غریب است، گمراهکننده است و هزار عیب و علت دیگر دارد.
-مجلۀ تجربه، شمارۀ 33
از طرفی میگویند ارنست همینگوی برای برخی داستانهایش بیش از صد اسم مختلف مینوشته و بعد دست به انتخاب میزده.
با نگاهی به شاهکارهای ادبیات ایرانی میتوان بهوضوح دید که عنوان در جذابیت آنها نقش به سزایی داشته، چه کسی میتواند بوف کور و گاوخونی و مد و مه و شب یک شب دو و شب هول و چشمهایش و همسایهها و شازده احتجاب را فراموش کند.
من گاه پیش آمده به خاطر عنوانی که داشتهام، چیزی نوشتهام و در اصل برای دکمه کت دوختهام. (+)
برایت از روشی میگویم که اخیراً برای انتخاب نام یک کسبوکار آن را به کار گرفتهام.
اینجا هم فهرستها به کمک ما میآیند؛ قبلاً درباره اهمیت فهرستها نوشتهام، اگر دوست داشتی نگاهی به آن بینداز.
گام عملی:
1
یک لیست درست کن و توی آن اسم صد تا از بهترین رمانهایی را که دوست داری بنویس.
برای نوشتن چنین لیستی میتوانی به فهرستهای مختلف شاهکارهای ادبی مراجعه کنی.
پسازآن هرازگاهی به این لیست نگاه کن و ببین چرا این عنوانها به نظرت جذاب هستند.
2
بعد از تهیه لیست اول، بدون اینکه کاری خاصی با آن داشته باشی، یک لیست دیگر درست کن و از یک تا صد عدد بزن، بعد به هر ضربوزوری شده صد عنوان مختلف برای داستانت بنویس؛ از بیمزهترین و بدیهیترین چیزها تا اسمهای عجیبوغریب را روی کاغذ بیاور.
معمولاً پنجاه اسم اول را که بنویسی به نتیجه میرسی، اما لیست را تا کامل شدن فهرست ادامه بده.
احتمال دارد به چنان عنوانهای بدیعی برسی که مجبور شوی برای دکمه کت بدوزی.
انتخاب اسم [کتاب] برای چارلز دیکنز از نوشتن رمان سختتر بود.
او پیش از آنکه داستانی را شروع کند، با مشکل نامگذاری روبهرو میشد.
اولین نامهای پیشنهادی او برای یکی از رمانهای اینها بودند:
«زمان!»، «برگهای جنگل»، «برگهای پراکنده»، «چرخ بزرگ»، «برگها پیر»، «زمانهای دور»، «برگهای افتاده»، «بیست و پنج سال»، «سالها و سالها»، «روزی پیش از روزهای دیگر»، «درختهای خمیده»، «سنگهای غلتان» و «دو نسل».
اما هیچکدام از این نامها ویژگی یک نام خوب را نداشت.
پس چند نام دیگر انتخاب کرد: «یکی از این روزها»، «زنده به گور» و «رگۀ طلا».
سپس در یازدهم مارس 1859، دیکنز برای دوستش نوشت:
«سرانجام اسمی برای داستانم پیدا کردم. درست همان چیزی که میخواستم: داستان دو شهر.»
©️بارنابی کنراد، داستان از نگاه داستاننویس
پینوشت:
اولین رمانی که نوشتم و برای همیشه تو کشو بایگانی کردم، اسمش «عشق سالهای تحریم» بود، به وام از عنوان رمان «عشق سالهای وبا» گابریل گارسیا مارکز.
این یک تأثیر مستقیم بود و بازی با کلمات. من منظورم این نیست که از ترکیب یا تقلید از عناوینی که دوست داری به عنوان داستانت برسی. بلکه میخواهم ذهن تو با عناوین گوناگون آشنا شود.
عنوان باید ارگانیک باشد و از دل داستان تو بیرون بیاید.
یکی از بهترین کارهایی که میتوانید برای انتخاب اسم کتاب خودتان انجام بدهید دیدن اسم کتابهای گوگوناگون است. در صفحۀ زیر با نام صدها کتاب از حوزههای مختلف آشنا شوید:
فکر میکنم خواندن این مطلب احسان مهدینژاد هم برای شما مفید باشید:
انتخاب نام مناسب برای کتاب، پیشنهاد نام کتاب
چگونه نویسنده شویم؟ | کانال مدرسه نویسندگی در تلگرام
321 پاسخ
سلام .روز بخیر .من میخوام یک رمان بنویسم که درباره یک دختردانشجوی زیبا است که در رشته هنر تحصیل میکنه و دریک خانواده فقیر بزرگ شده که ناگهان یک پسر خوشتیپ و پولدار از راه میرسه و زندگی دختر داستان رو عوض میکنه.ژانررمانم درام و عاشقانه است.نمیدونم اسم رمانم رو چی بذارم؟
راستی دختر رمانم محجبه و مذهبی اینو یادم رفته بود بگم 😅
سلام. من یک رمان میخوام بنویسم راجع یه دختریه که وارث یه خاندان بزرگه واسه همین مجبور میشه برای اینکه بتونه وارث بشه و صلاحیت داشته باشه هنر های رزمی باستانی رو یاد بگیره .از بچگی از یک نفر خوشش میومده که خاندانش دشمن خاندان خودشه و آخرش که غمگینه کلا و تاریخیه چه اسمی مناسبه؟
اسمش رو بزار قلب ها میشکند
(راز عشق ) اسمشو بزار راز عشق
(راز عشق ) اسمشو بزار راز عشق
اسمش جدال خورشید و ماه یا شازده و شوالیه یا پادشاه تاج ملکه
اسمش جدال خورشید و ماه یا شازده و شوالیه یا پادشاه تاج ملکه
سلام وقت بخیر ، یکی از دوستای من یه رمان دمورد یه پسر عکاس مینویسه که سه ساله توی یه شرکت مدلینگ کار میکنه ، اونجا یه مدل تازه کار میاد ، قبل از اومدن این مدل تازه کار پسره وقتی مست بوده از مدل قبلی موقع لباس عوض کردن عکس میگیره و تهدیدش میکنه ، از اون ور کسی که قبلا عاشق مدل جدید بوده میخواست هر جور از شده اونو مال خودش کنه ، بعد چند ماه که از آشنایی پسر و مدل جدید ، نامزد مدل قبلی و اون کسی که عاشق مدل جدیده دست به یکی میکنن و پسر و مدل جدید رو میدزدن
هنر عاشقی یا عاشقی به سبک هنری یا عشق هنرمند من 😂
هرکدام از اینا میتونه باشه.خب حالا کسی نیست به من کمک کنه.
مانکن
سلام من یک داستان انگیزشی نوشتم و داستان شخصیت خاصی نداره درمورد عادات هایی که باید در کجا انجام بدیم و چیکار کنیم نوشتم اسمش رو چی بزارم؟
خودم دوست داشتم اسمشو بزارم معنای زندگی ولی یک اسم بهتر میخام ممنون میشم کمک کنید🥲♥️
البته که تا متنی رو بهطور کامل در دسترس نداشته باشیم نمیتونیم براش اسم بذاریم، اما اینکه میگید شخصیت خاصی نداره، داستان که بدون شخصیت پیش نمیره.
منظورتون از اینکه اشاره کردید به این که شخصیت خاصی نداره چیه؟ چه اثری قراره روی نامگذاری بذاره؟
و بعد اینکه نگاه کنید به خود متن، ببینید تو خود کتاب جملهی کوتاه جالبی هست که خوب باشه برای اسم کتاب؟
سلام و درود من دارم رمانی درباره دختری مینویسم که بعد شکستش از عشقش متوجه خلافکار بودن اون میشه و تبدیل به یک دختر سرد و بی احساس میشه و شروع میکنه به ساخت یک باند قوی اون که یک برادر گم شده داره دنبال اون میگرده و اون رو به صورت ناشناس وارد باندش میکنه اما برادرش خبر نداره که هم کارش هم خواهرشه هم رئیسش (دختر داستان با اینکه رئیس خودشو یکی از اعضای گروه جا زده) با عشق قدیمیش به صورت مخفیانه قرارداد میبنده تا ازش انتقام بگیره اسم انتخابی خودم (سمی به نام انتقام) ببخشید طولانی شد.
سلام
هلیا جان
عنوانی که گفتید بد نیست، ولی یه مقداری شعاریه.
اگر عنوانی کمی غیرمستقیمتر باشه بهتره.
سلام
میخوام برای رمانم اسم انتخاب کنم اما نمیدونم اسمشو چی بزارم همه گفتن اسمشو بزار ﴿آقا دزد﴾ اما من گفتم ببینم اسم بهتری است یانه خلاصه که دختری به اسم کیمیا که پدر و مادرش تو یه تصادف از دست میده.. کیمیا تنها با دوتا خواهراش زندگی میکنه تو یه ویلا.. که یه شب.. از خواب بیدار میشه تا بره آب بخوره وقتی میره آشپزخونه پارچ و برمیداره و و لیوان و پر آب میکنه و همین که میخواد لیوان آب رو بخوره… سه تا دزد میبینه که دارن دزدی میکنن.. کیمیا هم همونجا خشکش میزنه که لیوان از دست کیمیا میوفته و میشکنه کیمیا شروع میکنه به جیغ کشیدن.. دزدا دستپاچه میشن که چیکار کنن..که یهو یکی از دزدا از پشت یه چوب میزنه، رو سر کیمیا، و کیمیا بیهوش میشه.. و میزارنش،تو گونی و…….
خود «کیمیا» میتونه عنوان کتاب باشه، یا با کلمهی دیگهیی ترکیب بشه.
اسم این داستان رو چی بزارم
موضوع: یک پسر نوجوان درون گرا در دبیرستان با یک دختر دوست می شود.
خوندن همین مطلبی که براش کامنت گذاشتید میتونه کمکتون کنه تا اسم مناسب رو پیدا کنید.
چقد نویسنده توی ایران هست و من حالا حس میکنم خیلی ضعیفه داستانم.و نباید پیش برم
داستانی که نوشتم عاشقانه و راجب یه پسر و یه سگ نما عه چه اسمی روش بزارم؟
سگدوست 😉
از کجا میتونم بخونمش؟
سلام
رمان من درمورد یه دختریه که خانوادش پول دارن و یکم لوسش کردن.از قضا این دختر تو دانشگاه عاشق استادش میشه ولی استاده بهش پا نمیده و باهم لج میوفتن
برای انتخاب اسمش ب مشکل خوردم عرچی به ذهنم میاد تکراریه.
میشه ایده بدین؟؟؟
سلام من یک رمان با ژانر انگیزشی و عاشقانه خیلی کم و هیجان انگیز مینویسم نام شخصیت اصلی سلوان که میخواد از قاتل مافیای پدرش و برادرش که در گذشته بهش ابراز علاقه کرده بود و حالا هم بهش خیانت کرده ولی بعد از یه ضربه ی محکمی که بهش خورده بعد از ده سال با کمک یه پسر از نو شروع میکنه و انتقام جویی و….
من اول یه نام گذاشته بودم اینجا هنوز شب است. نجات یافته ای از باتلاق. چه کسی خوشبختی را دیده. به یاد تو . لطفا شما به من کمک کنید من قبل از این رمان یه رمان دیگه هم نوشتم پس توی چاپ رمانم خیلی مصمم هستم با وجود همه مشکلات ولی میترسم کمکم کنید و از نام های خار از فهرست هم یه عنوان خوب انتخاب کنید ولی به من لطف کنید ممنون
سلام
«هنوز شب است»
قشنگه.
سلام من دارم یه کتاب مینویسم که راجب دو دختر ژاپنی و کره ای هستش که باهم دوست میشن هردو درونگرا هستن و آخر باهم داخل یه ساحل میمیرن و زندگی این دو دختر خیلی غم انگیزه ونمیدونم اسمشو چی بزارم؟:]
دختری که زندگی اش به مرگ ختم شد
اسم های پیشنهادی:
فردای امروز
بارانی در دریا
باهم میریم، باشه؟
همین بود دیگه ..چیزی نمیتونم بگم ولی خیلی ناراحت شدم بابت موضوعش ،حتما حتما خیلی سوزناک کن
سلام
امیدوارم خوب باشین .
من دارم یه داستان مینویسم راجب یک دختر که از سن کم ارواح رو میدیده ارواح خبیث رو به شکل موجوداتی که دور دهن و چشم هاشون سیاه بوده میدیده.
این دختر ملیتش ژاپنی هست ولی در انگلیس زندگی میکنه ، روزی که به ژاپن بر میگرده به دیدار مادرش روی قبرستون میره اونجا پیر زن عجیبی رو میبینه که ازش درخواست پول میکنه ولی دختر بهش یک تکه از نون موردعلاقه مادرش که اوورده بود تا بذاره سر قبر مادرش
نون رو که به اون پیرزن میده پیرزن پیشگویی عجیبی میکنه و بهش میگه در اینده قراره به خطرناک ترین فرد در ژاپن پیوند بخوره.
بنظرتون چه اسمی براش بزارم؟
سلام
منم مثل همه تون داستان می نویسم و یه جورایی توی اسم انتخاب کردن مشکل دارم؛پیشنهاد های زیادی پیدا میکنم ولی به اونی که میخوام نمی رسم.
من یه سری پیشنهادات بهت میدم ، حالا انتخاب با خودته:
با توجه به اینکه خیلی قوه تخیل داری (مثل خودم)اینا شاید جالب باشه:مناسبت عجیب،روزی از روز های آن روز،پیوندی خاطره ساز،کلاغی روی گل،همه چی از یه نون شروع شد.
من باز به این سایت سر میزنم اگه بیشتر درمورد داستانو بگی شاید بتونم بیشتر پیشنهاد بدم بهت^_^
پیوند سمی
پینودی سیاه
پیوندی تاریکی و روشنای
سلام این اولین رمانیه که دارم مینویسم خلاصش اینه:
یه پیشگو،پیشگویی میکنه،اون پیشگویی درباره پسری هست که خود شیطانه و از اونور دختری روی زمین به دنیا میاد که قدرت دستور بهش رو داره(به همون شیطانه)و ادمایی که هنوز از پادشاه قبلیشون فرمان میگیرن دنبال این دختره میگردن
حالا به نظرتون اسم رمان و چی بزارم.چیزی هم تو ذهنم نیست هر چقدر فکر میکنم به نتیجه ای نمیرسم
دنیا از اینم کوچیک تره
اتصالی از دور
چه بخوای چه نخوای
اون سر دنیا تویی
می نویسم برای اتمام این اتصال
دلداده ی شیطان
من داستانم درمورده یه دختره که همه بهش میگن عجیب و دیوینه اون یه دوست خیالی داره که یه روز دوستش اونو میفرسته به یه دنیای دیگه
اسمشو چی بزارن؟
اسم پیشنهادی:
«شب بخیر»
بهشت یا جهنم
کجا بخونمش؟
سلام ممنونم از راهنمایی های کلیتون ولی من واقعا نمیدونم اسم داستانم رو چی بزارم البته که این اولین تجربه من برای نوشتنه و اگرچه که نمیتونه بی نقص باشه ولی تمام تلاشمو میکنم تا داستان خاصی رو ارائه بدم. داستان من توی جو دهه 50 میلادی توی بُعد دیگه ای از زندگی راجب پسری به اسم لئونسه که توسط یه مرد به فرزند خوندگی پذیرفته میشه بعد از اینکه پدر و مادر لئونس که معتقد بودن جنگل نزدیک به خونشون تسخیر شده و دروازه ای به بعد دیگه ای از دنیاس توسط یه مرد کشته میشن. یه تایم اسکیپ کوچیک داره و داستان برمیگرده به سمت دختر بچه 6ساله ای به اسم امیلی در سال 2018 که وارد همون جنگل میشه و گم میشه و لئونس که حالا 24سالش شده کمکش میکنه تا برگرده خونه و براش تعریف میکنه که توی زندگیش چیشد چطور عاشق یه دختر فلج شد و مردی که اونو به فرزند خوندگی پذیرفت چطور زندگیش رو ساخت و نابود کرد در پایان اون لئونس 24ساله که کل مسیر همراه امیلی بود فقط یه روح بود که اثبات محکمیه که داستان از همون ابتدای کار با اشتباه یه قاتل شروع شد چون حق با پدر و مادر لئونس بود …توی اون جنگل ارواح وجود داشتن و اون جنگل دروازه ای به دنیای دیگه بود.
سلام من یه رمان طولانی تا نصف بیشتری ساختم خلاصه اش اینه
نازلی یه دختر یتیم توی یتیم خونه او ۶ سال توی یتیم خونه بود که عمه اش و شوهر عمه اش میاین اونو از اونجا میارن بیرون بعد کم کم روی واقعی اونار میبینه شوهر عمه اش یه ق.مار بازه که بدهی بالا میاره و به جاش نازلی رو همراه با چند دختر به اونا میفروشه اونا اون هارو به یه عمارت میبرن توی کار هاشون ازشون استفاده میکنن پسر ارباب یعنی پسر رئیس از نازلی خوشش میاد وقتی بازم همه دختر هارو میفروشتن پسر ارباب نازلی رو نگه میداره نازلی هم از او خوشش میاد همه از تصمیم پسر ارباب ناراضی هستن نازلی رو خیلی اذیت میکنن خلاصه خیلی طولانیه چند نفر میمیرن ادم های مختلفی میاد تو زندگیش ولی در اخر پایان خوشی داره
خلاصه که نازلی از اول رمان خیلی سختی میکشه ولی در اخر همه چی به خوشی به پایان میرسه
حالا اسم رمان رو به نظرتون چی بزارم؟
«نازلی»
من زمانم درمورد دختر 14 ساله هس اسمشو چ بزارم؟
«دختر ۱۴ ساله»
سلام سایت قشنگیه بهم راه کار خوبی دادید تا برم دنباله اسم بهتر برای رمانم .ممنون. رمان من اسمش طیران ابلیسِ و حس میکنم بهش نمیاد راستیتش سناریو های گسترده ای داره ولی سعی میکنم خلاصه عرض کنم :یه دختره ک خلبان میشه و اتفاقا ب طور سنتی با یه خلبان هم ازدواج میکنه . صاحب بچه میشه و هنوز بچه اش یکسالش نشده بود ک دختره طو یک پرواز دچار مشکل میشه (اون زمان پیشرفت گسترده تری در صنعت هوانوردی داشتیم ) و دختره مجبور میشه کابین مسافرا نزدیک فرودگاه ازاد کنه و با چتر نجات اونها جون سالم ب در ببرند اما خودش و کمک اش و خلبان سوم طو یکی از بیابان های امارت سقوط میکنند بنابر دلایلی زنده میمونه وبعد از چند ماه از کما بیرون میاد ولی بخشی از حافظه اشو از دست داده هومن شوهرش در تلاش تا ب حافظه فاطما کمک کنه.فاطما افسرده میشه وقتی میبینه نمیتونه چیزیو ب یاد بیاره تصمیم میگیره خودکشی کنه اما هومن نجاتش میده و سرش حین نجات از خودکشی ضربه میبینه .و حافظه اش بر میگرده.زندگی اش تقریبا عادی میشه ک برای سالگرد ازدواجشون طبق مهریه فاطما قرار میشه با هم یک پرواز رو انجام بدن ک همون پرواز هم ب سقوط می انجامه. با سقوط هواپیما رونیا (دخترشون)از خواب میپره و میبینه طو اتاق دکتر روانشناسه و زندگی پدر و مادرشو در ناخداگاهش دیده .و پدر و مادری ک تا الان بزرگش کردن دایی گمشده اش و زن دایی اش بودن و تصمیم میگیره زندگی خانواده از دست رفته شو بنویسه .
چی بهش میاد بنظرتون؟
درود
نمیشه با اینطوری نظر داد.
حداقل بیست تا اسم بنویسید که بشه از بین اونها انتخاب کرد.
به نظرم میتونی اسمشو بزاری سراب یا دنیای خیال من یا پرواز شماره ی… خودت میتونی عددشو بزنی همون عدداخرین پرواز پدر و مادرشو و همین اینا بود نظرای من رمانت جالب میشه افرین👏
سلام.
من دارم یک رمان جنایی با این خلاصه مینویسم.
خلاصه:
داستان درمورد یک دختر به نام عسل، و سهتا پسر به نامهای سامان امیرعلی و پرهام هست.
عسل که با داییاش، سامان، یک باند بزرگ قاچاق مواد مخ*در رو اداره میکنه، مثل همیشه سخت درگیر کارشون هستن که پای دوتا پلیس حرفهای و کاربلد به نامهای امیرعلی و پرهام به ماجرا باز میشه و اتفاقهایی میافته که زندگی هر چهار نفر بهکل تغییر میکنه، امّا… .
من قبلا به اینجا سر زدم و میخواستم ازتون کمک بگیرم برای انتخاب اسمی خوب برای رمانم ولی با دیدن روش هایی که گفتین گفتم خب بزار اینارو امتحان کنم اگه بازم به نتیجه نرسیدم میام و از شما کمک میگیرم
اسم رمان رو سیاه بخت گذاشتم چون دختر داستان اسیر سیاه بختیه ولی در آخر میخوام رمان پایان خوش باشه برای همین این اسم زیاد به رمان نمیاد مخصوصا الان رمان جوریه که همهی شخصیت ها روبروی هم هستن و در حال جنگیدن برای پیروز شدن ماجرا به بردو باخت مربوط میشه مثل بازیه آب و آتش!
من بعداز راهکارهایی که گفتین بعداز انتخاب ۱۰۰ اسم برای رمان این عنوان رو انتخاب کرده بودم “تاسِ تقدیر” اما چون رمان با عنوان تقدیر زیاده موندم چه اسمی روش بزارم! خیلی اسم ها تو ذهنم است ولی وقتی میخوام روی رمان بزارم انگار چرت میشه! تا اینجا فکر کنم فهمیدین که چقدر وسواس برای انتخاب اسم خوب برای رمانم رو دارم🤦♂️
میخوام یک اسم خوب رو برای رمان بهم معرفی کنید ممنون میشم زودتر جواب پیامم رو بدین چون وقت زیادی برای تعیین کردن اسم رمانم ندارم چون توی انجمن رمان رو مینویسم فقط یه مدت کوتاه فرصت دارم اسم رمانم رو انتخاب کنم.
کمک میخوام آقای کلانتری
دیگه هنگ کردم از بس اسم انتخاب کردم برای رمانم 🤦♂️ یه کمکی بهم بکنید
درود پرهام جان
لااقل ده-بیست تا از عنوانها رو اینجا بذارم تا من گزینههای بیشتری برای بررسی داشته باشم.
سلام من یه رمان نوشتم که راجب شاهدخت هست و اینکه با برادرش دشمنی داره پدرو مادرش که میمیرن برادرش ارتش بزرگی به پا میکنه تا یه نامه ای که براشون خیلی ارزشمند و ارثی هس رو از دختره بگیره…دختره هم کاخ رو ول میکنه و تغییر هویت میده و…..
الان نمیدونم اسمشو چی بزارم..خیلی جالبه ولی خلاصه توضیح دادم بهتون …
درود
امیدوارم که به جاهای خوبی برسه.
دربارهی اسم هم اینجوری نمیشه نظر داد.
بهتره کاری که تو همین مطلب پیشنهاد شده انجام بدید.
من میخواهم درموردزندگی واقعی خودموسرگذشت خودم که پرازمشکلات ودردهاست، کتابی بنویسم
امانمیدانم ازکجاشروع کنم واسمش ونمی دونم چی انتخاب کنم.
میخواهم اسمش وبزارم (دردخاموش)
نظرشماچیست؟
درود
اسم بدی نیست.
برای شروع خوندن این مطلب رو بهتون پیشنهاد میکنم:
زندگینامهنویسی
سلام من یک داستان درباره دختری می نویسم که خیلی تنهاست و روزی با یک دختر دوست میشه و زندگی شون به هم وابسته میشه هردوشون آرزویی دارند که فضا نورد بشند و به آرزوشون هم میرسن ولی دوست دختره طی یک عملیات برای همیشه ناپدید میشه و این دختر دوباره تنها میشه یک روز توی یک عملیات فضایی ناگهان همه ی ارتباطات قطع میشه و فضا پیما از مدار خارج میشه و ناگهان داخل یک سیاه چاله میفته
این دختر برای نجات دوستش که متوجه میشه شاهدخت اون دنیا هست باید پری های انجمن رو جمع کنه و در پی این ماموریت ها متوجه میشه که خودش ریس انجمن پریان بوده و باید دشمنشون رو شکست بدن و…
به نظرتون چه اسمی براش خوبه
من خودم چند تا در نظر دارم ولی نمی دونم چه اسمی خوبه
نجات فرمانروا، سفر به سرزمین ناشناخته، تاریک ولی درخشان، در پی حقیقت، شاهدخت دو دنیا
ایدهی جالبیه.
ولی این اسمها کلیشهای هستن.
باز هم بنویسید.
اینکه میگید اسم از توی داستان میاد درسته و حقیقی ترین و بهترین اسم هم همیناست ولی من چند ماهه ک داستانم تموم کردم و چند بار خوندم ولی چیزی به ذهنم نمیرسه یا اگه برسه کلیشه ای هست و بدرد نمیخوره میخواستم راهنمایی کنید چجوری باید اسم رو بفهمم ؟ داستانم راجب یه دختر با شخصیت افسرده بعد از مرگ مادرش افسرده میشه در حالی که توی مدرسه ی اونها دختری تازه وارد با اون دوست میشه دوستی اونها فرا میگیره به طوری ک میخوان از دوستی فراتر برن و کلیشه ای نیست
و اینکه یک راجب اسمش موندم دو راجب پایان من داستان دزیره رو خوندم ک واقعا قلم نویسنده خوب بوده آخرش نه میشه گفت خوب بوده نه بد انکار واقعا داخل رندگی اونها هستی و مدام با اون داستان خودم مقایسه میکنم و بعد میگم داستان من بدرد نمیخوره و پاکش میکنم دوباره مینویسم به اون داستان نگاه میکنم و دوباره پاکش میکنم دیگه خسته شدم نمیدونم چیکار کنم
یه خرده وقت بذارید و اسم داستانهای مختلف رو بخونید.
مثلن با خودتون قرار بذارید که اسم دو هزار داستان رو بخونید.
کم کم یه سری الگوها دستتون میاد.
سلام.من یه رمان جنایی دارم مینویسم که یه دختری ۲سال پیش به یه پسری که باهاش دوست بوده خیانت کرده واون پسره دست برقضا ازنظرروانی بیماربوده ودختره اطلاعی نداشته وپسره لحظه اخرتهدیدش میکنه امادختره جدی نمیگیره تااینکه ۲سال بعددختره به اصراردوستش به یه پارتی شبانه میره و اولین قتل اونجا صورت میگیره
الان نمیدونم چی بزارم اسم رمانو.
سلام
یه کاری که میتونید بکنید اینه:
یکی از دیالوگهای کوتاه و جالب کتاب رو به عنوان اسم کتاب انتخاب کنید.
الان که تقریبا یه جاهاییشو نوشتم ودقیقا دیالوگ تهدید پسره رو باکمی تغییرگذاشتم اسم رمان
(کسی نخواهدماند)
قشنگه. آفزین.
سلام ببخشید من هم یک راهنمایی از شما میخام رمان من در جنگ جهانی دوم اتفاق افتاده و در اون پسر قصه ک داره اقدامات خراب کارانه علیه روس ها انجام میده توسط پسردایی عشقش که دادستان ارتشه دستگیرر میشه تا خودش به اون دختر برسه و دختر هم بخاطر نجات جون اراز(همون پسر) ازدواج می کنه و…. خیلی طولانیه و اخرش اون دادستان میمیره و این دختر پسر به هم میرسن
خب بنظرتون
اسم خود دختره رو بزارم (پناه)
یا سناتور یا استوار؟
یا خیال پرواز
سلام یگانه عزیز
اسم شخصیت اصلی رو بذاری بهتره به نظرم.
پناه
سلام. در حال نوشتن رمان غمگین و عاشقانه هستم، ک داستان زندگی خودم هست، و بر اساس واقعیته، دختره (خودم) عاشق مردی شدم ک 10 سال ازم بزرگتره، آرمیا(عشقم) هم عاشقم میشه و با اجازه ی پدرم یه صیغه محرمیت میخونیم تا آشنایی بیشتری داشته باشیم، و به هم قول ازدواج میدیم و کلی کارای عاشقانه انجام میدیم برای عاشق کردن طرف مقابل، که بعد از 1 ماه آشنایی آرمیا میره سوریه و 2 ماه بعد (مرداد) به شهادت میرسه و دختره میمونه و کلی خاطره، و تصمیم میگیره دیگه هیچ وقت ازدواج نکنه:)
حالا کدوم یکی از این اسم ها برای رمانم خوبه:)؟
قلبی که در آغوشت به جا ماند:)؟
به یاد تو:)؟
خاطرات تو:)؟
غروب دلتنگی:)؟
به وقت دمشق:)؟
درود
در انتخاب اسم بهترین راهنما حس خود نویسندهست، چون شما به کلیت اثر آگاهی بیشتری دارید.
این اسمها همه تکراریه، جر آخری که شاید البته برای اثر شما چندان جذاب نباشه.
باز هم فکر کنید.
سلام من دارم رمانی مینویسم راجب دختری که عاشق پسری بوده که بهش خیانت میکنه همینجوری که سعی در فراموش کردنش داره استاد دانشگاهش پیشنهاد ازدواج میده و بعد از گذشت هزاران تا پیچ بالاخره دختر راضی میشه تا به استادش جواب بله بده اما در همون موقعی که به استادش دل میبنده عشق سابقش میاد پیشش و بهش میگه همه اینها یک سو تفاهم و شایعه بوده اما دختره بعد از کلی ماجرا تصمیم میگیره با استادش ازدواج کنه
منم خیلی فکر کردم راجب اسم رمان اما چیزایی که به ذهنم رسید و نوشتم جالب نبودن بنظرم موضوع از همه چیز مهم تره اصلا موضوع جالب باعث میشه که کسی شروع به خوندن اون رمان کنه خواهش میکنم کمکم کنین میشه با توجه به چیزهایی که گفتم شماهم چند موضوع بگین
نظر انتخابی من دریا یا ساحل ارامش هست چون استاد توی ساحل دریا از دانشجوش خاستگاری میکنه
اما این اسمی نیست که خواننده رو برای خوندن رمان به وجد بیاره
درود
اسمی که گفتید تازگی نداره.
به خود اثر توجه کنید. خودش اسم رو به شما میگه.
به نکاتی که در متن این پست گفته شده توجه کنید.
به اسم بقیهی کتابهای توجه کنید.
فهرستی از حداقل صد اسم برای کتابتون بنویسید.
این کارها رو برای رسیدن به یه اسم خوب دست کم نگیرید.
ممنونم از راهنماییتون
جذر و مد یا تا همیشه تو چطوره به نظر شما
درود
خیلی طولانیه و سخت خونده میشه.
البته این به این معنی نیست که عنوان طولانی بده. عنوان میتونه بلند باشه اما باید قشنگ و خوشخوان باشه.
سلام من میخوام یه داستان کوتاه در مورد گذر زمان بنویسم. به نظرتون عنوانش چی باشه خوبه؟
سلام
اسم داستان رو اینطوری نمیشه انتخاب کرد.
همونطور که در این مطلب گفته شده، اسم باید از دل خود نوشته بیرون بجوشه.
سلام، خسته نباشید؛ ایده و راهکار بسیار کمککنندهای بود؛ ممنونم از شما!
سلام
سپاسگزارم از مهر شما.
سلام
من یک رمان درباره ی آتوسا (شخصیت اصلی) هست که پدرش که با مادرش ازدواج میکنه مادر آتوسا وقتی که آتوسا به دنیا میاد بعد از دو سال توسط مردی ناشناس کشته میشه(که بعدا میفهمند کیه از روی تتوی دستش)
مادر آتوسا زن فوقالعاده مهربون و خوش قلبیه و آتوسا هم اخلاق هاش به مادرش رفته
از طرفی پدر آتوسا رئیس یه باند بزرگ مافیاس و مردی خشن و عصبانیه و بعد از مرگ مادرش حسابی قلبش شکسته و عصبانی تر هم شده و حسابی به آتوسا گیر میده
یک روز دختری وارد زندگی آتوسا میشه و زندگیش خیلی عوض میشه
آتوسا عاشق اون دختره میشه و بعد کلی ماجرا بالاخره به هم میرسن
میشه یه اسم پیشنهاد بدی لطفا
خود اسم «آتوسا» خوبه برای عنوان.
سلام ،دارم یه رمان مینویسم اسم خاصی تا الان براش پیدا نکردم Zeanab1806
این نام کاربری من در شاد جهت خواندن رمان و نظر بدین برای اسم رمان
درود
از ایدههایی که در همین مقاله پیشنهاد دادم برای انتخاب عنوان استفاده کنید.
راستی، آیدی شما اشتباهه.
سلام خسته نباشید
من یه رمان دارم مینویسم که درباره تاریخ ایران باستانه
ولی نمیدونم چه عنوانی براش انتخاب کنم چون کتابهای زیادی درباره تاریخ نوشته شده اگه میشه راهنماییم کنید.
سلام فاطمه عزیز
راستش اینجوری نمیشه نظر داد.
کتاب رو کامل کنید، بعد آثار این حوزه رو هم بررسی کنید و با مشورت با ناشر به نتیجه برسید.
سلام اقای کلانتری
من داستانی رو نوشتم در مورد دختری به نام رویا که در تولد ۱۸ سالگی اش وارد مساعل عجیبی میشه و از قدرت های ماورایی خودش با خبر میشه و فراز نشیب های این داستان شیرین و تلخ و ترسناک داره که این داستان رو جالب جلوه میده
اما نمیدونم اسمش چی باشه لطفا راهنماییم کنید 🤗
سلام هستی عزیز
با روشی که در همین پست امتحان شده سعی کنید آزادانه 50 تا 100 تا عنوان بنویسید، بعد یکی رو انتخاب کنید.
سلام جناب کلانتری …. من دارم رمان پلیسی و انتقامی مینویسم اسم هم انتخاب کردم (انتقام) فقط اگه میشه بگید چجوری هیجانیش کنم میخوام هیجان بالایی داشته باشه و خوانتده رو جذب کنه
ممنون میشم بگید 🙏🙏🙏
و یه سوال دیگه من حدود ۱۴ سالمه و این اولین رمانمه اگه تموم شد مبشه انتشار کردش ؟؟؟
بازم ممنون میشم جواب بدید
ببخشید جناب کلاتنری اگه میشه زودتر جواب بدید اخه چندین بار فرستادم نمیدونم الان اومده یا نه ؟
سلام فاطمه عزیز
هیجانآفرینی در داستان چیزیه که شما با مطالعه و تجربه بهش میرسید. فرمولی نداره که بشه در یک کامنت ارائه کرد.
تا میتونید داستان بخونید، داستانهای خوب. و توجه کنید که اونها چطور هیجان ایجاد میکنن.
اما برای انتشار هم عجله نکنید، بهترین کار اینه که اول کاراتون رو تو اینترنت منتشر کنید.
سلام وقت بخیر.
من داستانی کاملا فانتزی نوشتم و اسم تمام شخصیت هام معنی خاصی دارن و خوب من براساس مانهوا ها داستانم رو نوشتم البته تصویری نیست ولی خب از نظر من و یک چند نفر که خوندن خوب شده
و خب برای اسم داستان مشکل دارم چون مانهوا ها خیلی خیلی خیلی کم از اسم شخصیت اصلی برای اسم کل داستان انتخاب میشن و منم نمیخوام اسم شخصیت اصلیم رو بگذارم چیکار کنم؟
خب از وقایع داستان برای انتخاب اسم بهره بگیرید.
سلام ، من میخوام یه داستان کارآگاهی بنویسم ، درباره حل پرونده های جنایی به دست دو کارآگاه خبره به اسمای جیسون و رز ، تقریبا همچی داستان درسته ولی نیاز به اسم دارم ، شما پیشنهادی ندارین ؟.
سلام نگار عزیز
در این مرحله اسم چیز مهمی نیست.
شما روی اصل داستان تمرکز کن، اسم بالاخره خودش سر و کلهش پیدا میشه.
سلام ببخشید من یه سوال دارم ؟؟
من دارم یک رمان با ژانر انتقام و پلیسی مینویسم ولی میخوام یه جوری هیجانیش کنم چیکار کنم
اسم رمان انتقام هستش چون کلا درمورد انتقام گفته میشه و شخصیت داستانم نه خلافکاره و نه پلیسه ولی با پلیس همکاری میکنه
خواستم بدونم حداقل رمان ها چند صفحه باید داشته باشند و اینکه اگه میشه یه توضیح در مورد اینکه چجوری هیجانشو بالا ببرم چون میخوام خواننده رو جذب کنه
ممنون میشم توضیح بدید 🙏🙏🙏
سلام فاطمه گرامی
این مطلب رو بخونید:
چگونه رمان بنویسیم
ببخشید من یه سوال دارم من دارم یه رمان رو کامل میکنم یه رمان با ژانر عاشقانه که دمورد اینه که یه دختر به اسم سارا عاشق دوست داداشش سامان میشه و بعد از چند روز میره به سامان میگه سامان هم اونو رد میکنه و میره تهران این دختر هم با تلاش دوستش میفهمه اون حس حس عادت بوده و یه روز تو راه کلاس زبانش به یه دختر میخوره و اون دختر اونو میبره تو اموزشگاه و اونو در مدت چند ماه عاشق یه پسر به اسم مهدی میشه و اون پسر هم عاشق سارا میشه و حالا خانواده مهدی میان خواستگاری ولی خانواده سارا قبول نمیکنند چون خانواده مهدی مذهبی بودنند و سارا و مهدی سر یه تصمیماتی فرار میکنند و بعد ۲۰ سال یه پسر به اسم رامین و یه دوقلو به اسم ارمین و ایدا میاردند
بعد ببخشید میخوام بدونم خوبه رمانم و اسم رمان رو گذاشتم (فرار به خاطر عشق) خوب هستش میشه بگید؟؟؟
سلام
خوبه.
ولی پیشنهادم اینه که به چند تا عنوان دیگه هم فکر کنید.
سلام جناب کلانتری. وقت به خیر …ممنون که جواب دادید.مجموعه قصه من رو خانم سمانه شجاعی ویراستاری کردند نمی دونم ایشون رو میشناسید یا نه! این هم اسم 12تا قصه ای که از پدر و مادر بزرگم جمع کردم ومناسب سنهای 8تا 10 ساله است:1. جشن آبریزان
2. مارو سکه های طلا
3. گوش شتر
4. دیو تاریکی
5. طلا ونمک
6. سلام مسلام
7. جشن گل پاشان
8. درویش ساحرو شاهزاده
9. دوستی بزغاله و کره خر
10. گوساله و پیرزن
11. گل خندان
12. سیتارا
جایی که من زندگی می کنم دشت وچمنش معروفه و تو شروع قصه ها هم به دشت اشاره کردم رو همین مبنا نمی دونم درسته که رو دشت تاکید کنم.اسم هایی که به نظرم خوب میاد اینها هستند:افسانه های دشت- قسه بابای قصه گو- دشت 12 رنگی- قصه های دشت و دمن- یک قندان قصه – قصه های دشت – قصه بومی دشت من – قصه گل خندان – قصه های عامیانه در گوشه ای از یک دشت – آواز کوچک دشت و…ممنون میشم یه اسمی پیشنهاد بدید چون فقط تصویر گری مونده تا توی انتشارات توی سمنان چاپ بشه انشالله.خدا خیرتون بده که وقت می زارید ***باتشکرات فراوان***
فکر کنم پیام شما رو خیلی دیر میبینم ولی این اسمها اغلب خوبن.
من از «یک قندان قصه» خوشم اومد. دربارۀ «سلام مسلام» هم کنجکاوم.
سلام جناب کلانتری روزتون به خیر.
واقعیت من یه 12تا قصه که بچگیام از پدر بزرگ ومادر بزرگم شنیدم رو تو یک مجموعه جمع آوری کردم .جایی که زندگی می کنم دشت هستش میشه اسم مجموعه قصه ام رو از این موضوع بردارم یا شما خواهشا یه پیشنهادی بدید…چندتا اسم هم انتخاب کردم میشه شما راهنمایی کنید.باتشکر
سلام. روز به خیر.جناب کلانتری بزرگوار من توضیحات بیشتر و اسم هایی که امر کردید رو فرستادم ایمیل تون.اشکالی نداره ممنون میشم توی ایمیل راهنمایی کنید. باتشکر.
سلام و خسته نباشید میگم بابت مطالب خوبی که در این سایت گذاشتید ، سوالی درمورد اسم رمان خودم داشتم ، موضوع رمان من روایتی از دوران کودکی تا پیری قاتلی هستش فراز و نشیب های بسیاری در طول زندگیش براش اتفاق می افته مثل خیانت ،رها شدن و مرگ عزیزانش و همیشه در سفر و جایی برای موندن نداره ولی بلاخره در اواسط داستان اون جایی رو پیدا میکنه که بعد از سال ها میتونه خونه صداش کنه و بلاخره دست از زندگی قبلیش بکشه ولی اینبار باید از این خونه محافظت کنه و با چالش های جدید روبرو میشه ، با اینکه چند سال که دارم روی این داستان کار میکنم ولی هنوزم نتونستم اسم مناسبی براش پیدا کنم ،اگر در این مورد کمکی به من بکنید ممنون میشم. منتظر جوابتون هستم ،با تشکر .
خیلی ممنون از راهنمایی خوبتون
سلام.
یه داستانِ کوتاه رو شروع کردم؛ یه داستان اخلاقیه با ژانر اجتماعی؛ برای تایپش باید اسم انتخاب کنم.
ایدهی داستان متفاوته و تاحالا جایی ندیدم؛ البته یه کتاب درموردش هست ولی چون خیلی ادبیه و به صورت داستان نیست، این ایده به ذهنم رسید که داستانش کنم.
ولی حالا مشکلم انتخاب اسمه -.-
چون ایده جدیده و متفاوته حیفم میاد اسم خوب براش نذارم؛ ولی مشکلم اینجاست اصلا نمیتونم اسم انتخاب کنم.
موضوعِ کلی چهار قوهی نفس هستش؛ ولی هیچی به ذهنم نمیاد.
میتونید کمکم کنید؟
بله ممنونم؛ همون موقع با مشورت ناظرم اسم “چهار مرکب زندگی” انتخاب شد براش.
سلام
خسته نباشید
چند تا سوال داشتم که واقعا احتیاج دارم
اول اینکه چه ژانری محبوبیت بیشتری داره و میتونن زود به اوج برسه؟
دوم / نظر شما در مورد رمان فانتزی چیه ؟اصلا فانتزی خوبه؟ و میشه آیا با یک ژانر دیگه مثلاً تخیلی آمیخته اش کرد؟ میشه قسمتیشو با واقعیت بنویسیم
سوم/ رمان فانتزی چطور میتونم به یک فیلم ساز یا کارگردان نشون بدم ؟ چون طوری است که برای فیلم است و احساس میکنم با پیدا کردن و نوشتن موضوع جذاب و توی دید میتونم محبوبیت فراوانی پیدا کنم و اونو به فیلم تبدیل کنم مثل ارباب حلقه ها
پسرک عزیز
یه جملۀ معرفی هست تو این مایهها:
«موضوع بد وجود نداره، اما نویسندۀ بد چرا.»
هیچ ژانری نیست که بتونه موفقیت تو رو تضمین کنه. این خلاقیت و تلاش توئه که میتونه باعث موفقت تو در یک ژانر بشه.
دربارۀ سوال دومت شاید بهتر باشه با با نویسندۀ وبلاگهای زیر صحبت کنی:
مبینا اهل ایمانی
محدثه ظریفیان
و در پاسخ به سوال سوم:
فعلاً روی نوشتن تمرکز کن. بعداً این چیزا خود به خود برات روشنتر میشه.
سلام، وقت بهخیر.
من یک دلنوشته نوشتم و در انجمنی به اشتراک گذاشتم و در کنارش هم دنبال یک حمایتکننده یا ناشر میگردم که بتونم دلنوشتم رو چاپ کنم؛ شما کسی رو سراغ ندارید؟
ممنون میشم اگر بگید💚
سلام من یه رمان ترسناک دارم مینویسم درباره یه جنگیره و ولی تو اسم شخصیت هاش مشکل دارم نمیدونم چی بزارم مثلا میگن اسمای خاص بذاریم جالب تره ولی از اسمای سوسولی اینجوری بدم میاد بزارم منطقی هم نی که تو هرچی کتاب که میخونیم اسمشون بین بقیه خاص باشع
سلام
من حدود دو سالی میشه که می نویسم و به نوشتن هم به شدت علاقه دارم اما تا به حال فقط داستان کوتاه و متن های ادبی و عاشقانه نوشتم . چند باری شروع به نوشتن رمان کردم اما به دلیل اینکه مدام ایده های بهتری به ذهنم خطور می کرد از نوشتنش منصرف می شدم . الان مشغول نوشتن یک رمان هستم که من خودم ایده ش رو دوس دارم و ژانرش هم عاشقانه / غمگین هستش . در مورد یه پسری به اسم کوهیار که چند ماهی میشه دچار اعتیاد شده و رها ” همسر کوهیار ” از این موضوع اطلاع داره اما عشقی که بین رها و کوهیار وجود داره بسیار آتشینه . داستان از شب تولد ماهور ” بچه ی رها و کوهیار” شروع میشه ، قبلش رها به کوهیار گفته بود که اگر عمل موفقیت آمیز نبود نباید ماهور رو پیش خودش بزرگ کنه و تا وقتی که ترک نکرده به ماهور هیچ چیزی نگه . ماهور سالم به دنیا میاد اما رها…
هشت سال میگذره و در این مدت کوهیار هم ترک می کنه و هم یک شغل مناسب پیدا می کنه و البته ماهور هم پیش پدر مادر کوهیار بزرگ میشه . روز تولد هشت سالگی ماهور که سیزده آذر هست کوهیار متوجه میشه که چند ماهی ست ماهور سرطان خون گرفته و از اون به بعد هر هفته شنبه ها به ملاقات ماهور میره و خودش رو یکی از بیمار های اونجا معرفی میکنه . بعد از مدتی که میگذره کوهیار با ماهور رابطه خوبی برقرار می کنه اما ترس از اینکه ماهور اون رو به عنوان پدرش نخواد باعث میشه که هویت اصلیش رو به ماهور نشون نده که البته این هدف اصلی من از نوشتن این رمانه . متاسفانه ماهور نه از طریق شیمی درمانی و نه پیوند مغذ و استخوان حالش خوب نمیشه و توی یکی از شب های زمستان ….
کوهیار هم که دیگه نمی تونه تحمل کنه همون شب به وسیله خوردن دارو خود کشی می کنه .
ببخشید که یکم طولانی شد ، می خواستم اولا ببینم که ارزش نوشتن رو داره یا نه چون تقریبا به نصفه هاش رسیدم و دوما اینکه من یه مشکل دارم و اون اینه هر کتابی که می خونم به طور ناخودآگاه قلمم مثل اون نویسنده میشه و برای همین رمانم بی نظم شده آیا این مشکل توی ویرایش کردن بر طرف میشه ؟ و البته به نظر خودم جذاب نیست آیا این به خاطر اینه که چون موضوعش برام تکراری شده ست ؟
خیلی ممنون از مطلب مفیدتون ، ممنون میشم که راهنمایم کنید .
سلام وقت بخیر
ببخشید من میخواستم برای داستانم یه نام انتخاب کنم که بهش بیاد
داستانم در مورد پیامبر ص هست میخوام چیزی باشه که معلوم نباشه داستان در مورد چی هست و داستان رو لو نده . یه نام پنهان که کسی ندونه در مورد پیامبر هست و بعد خواندن داستان متوجه بشه . داستان هم در مورد مهربانی و کمک کردن پیامبر به مردم هست . لطفا راهنماییم کنین چه جور اسمی انتخاب کنم. ممنون میشم پاسخ بدید 🙇.
سلام خسته نباشید من در انتخاب نام رمانام همیشه مشکل داشتم یه نام مطلوب که به دلم بشینه هیچ وقت پیدا نکردم یه رمان با ژانر جنایی پلیسی! خیلی دنبالشم که مرتبط با فساد و بیعدالتی باشه
سلام من میخوام یه رمان ترسناک و معمایی بنویسم ولی نمیدونم کتابی بنویسم یا غیر کتابی ،کتابی که مینویسم نمیتونم داستانو خوب ادامه بدم ؛اولش غیر کتابی بنویسم بعد کتابی کنمم جالب نمیشه
الان نمیدونم چطوری کتابی بنویسم یا غیر کتابی؟
سلام
اول همونجوری که راحت هستید بنویسید. بعد میتونید ویرایشش کنید.
یعنی اگه ویرایشش نکنم نمیشه چاپش کرد؟اخه ادبیش کنم جالب نمیشه
اسم های خیلی زیادی میتونی بزاری :
ارتکاب یک جرم ، جرم آتش افروزی ، کشف جنایت ، موج گستردهای از جنایت ، لغزش
اگه راجب دزدی هس : سرقت پول
اگه راجب قتله : قاتل زنجیره ای
و خیلی چیزای دیگه…:)
سلام. من میخوام یه داستان علمی تخیلی دخترانه بنویسم… ولی با اینکه زیاد داستان مینویسم نمیدونم چه اسمی انتخاب کنم.با اینکه به روشتون عمل کردم اما نتیجه ای نگرفتم.میشه کمکم کنید ممنون
سلام زهرای گرامی
به فعلاً زیاد به خاطر اسم خودتون به فشار ننداز.
تو سالهای ابتدایی کار بهتره تمرکز ما روی اصل داستان باشه.
مطمئن باشه داستان خوب، با یه اسم متوسط هم شانس درخشش داره، اما داستان بد با بهترین اسم دنیا هم راه به هیچ جایی نمیبره.
سلام خیلی ممنون بابت مطلب مفید بود. من الان دارم سومین داستانم رو مینویسم و میخوام برای داستان چهارمم یک داستان عاشقانه بنویسم. من برای اولین بار میخوام داستان عاشقانه بنویسم برای همین توی انتخاب اسم مشکل دارم. در داستان های قبلی خیلی راحت تونستم اسم انتخاب کنم و ازشون راضی بودم اما توی این داستان زیاد مطمئن نیستم. اگه میشه لطفا راهنمایی کنین.
سلام
به نظرم با به پایان رسوندن داستان، اسم هم خودش رو نشون میده.
اول داستان رو کامل کنید، بعد اگر اسم شکل نگرفت، از روشهای معرفی شده در این صفحه برای انتخاب اسم استفاده کنید.
سلام شبتون بخیر 🌸
کامنت شمارو دیدم خواستم خسته نباشید بگم ، و اینکه میشه لطف کنید اولین بار ک داستان نوشتید از چه موضوعی انتخاب کردین و اینکه بازخورد داشت
سلام من دارم یه رمان رو شروع میکنم که عاشقانس و حدودا روان شناسی هم توش دخیل داره ولی تو انتخاب اسمش موندم
سلام مبینا جان
اول کتاب رو کامل بنویسید، بعد با استفاده از روشهایی که تو همین صفحه معرفی شده روی انتخاب اسم کار کنید.
سلام. من دارم تازه شروع میکنم به نوشتن یه رمان. ولی خب نمیتونم یه موضوع خوب پیدا کنم. من یه رمان دیگه قبل از این نوشتم به اسم درما. نمیدونم چرا 😐😐 ولی تا به پارت 60 رسیدم انگار ازش بدم اومد و به کلی پاکش کردم. به نظرم اسمی که برای رمانم انتخاب کرده بودم خواننده رو وادار به خوندن نمیکنه و به داستانم مربوط نمیشه برا همین ایندفعه دارم سعی میکنم یه اسم خوب برای رمانم انتخاب کنم. من دارم حروف الفبا رو بررسی میکنم که شاید از بینشون یه موضوع خوب پیدا کردم به نظر شما میتونم با این راه حل جلو برم؟ من همیشه یه کاغذ و خودکار کنارمه که شاید موضوعی به ذهنم برسه و داخلش مینویسم.
ژانر های رمان جدیدم: عاشقانه. پلیسی و انتقام هست.
ولی هنوز به هیچی نرسیدم 🙄🙄🙄
بعد به نظر شما من میتونم رمانمو برای دیگران مثلا دوستام ارسال کنم و نظر اونارو بپرسم یا نه اینکار اشتباهه.
تازه من یه مشکل دیگم اینه که نمیتونم داستان رو هیجانی کنم. مثلا میتونم یه دختر رو خیلی شیطون و شوخ نشون بدم ولی وقتی به دعوا میرسه من نمیتونم توی متن اون دعوا رو توضیح بدم. چکار کنم؟
سلام
اسم چندان مهم نیست در این مرحله. بهتره تمام تمرکزتون روی اصل داستان باشه.
برای ایجاد هیجان هم چارهای ندارید جز اینکه تا میتونید کتاب بخونید تا ببینید نویسندههای دیگه چطور از پس این کار براومدن.
سلام من دارم به تازگی یه رمان شروع میکنم یعنی قبلش یکی نوشتم و اسمش رو گذاشتم درما. نمیدونم چرا 😐😐 ولی ازش زیاد خوشم نیومد و به کلی حذفش کردم. الان یه رمان تازه شروع کردم نمیدونم اسمشو چی بزارم یه رمان با ژانر عاشقانه ، انتقام، پلیسی
تا الان چند تا اسم پیدا کردم ولی هم رمانش هست و هم اینکه خواننده رو وادار به خوندنش نمیکنه.
حالا به نظرتون چه کار کنم تا بتونم یه موضوع خوب پیدا کنم؟
من حروف الف با رو نوشتم و دارم سعی میکنم از بین حروف یه موضوع جذاب پیدا کنم ولی نمیشه
سلام من دنبال اسمی برای رمانم که باژانر سوار کاری و عاشقانه است پیدا کنم.
برای پیدا کردن اسم رمان های سابقم مشکلی نداشتم ولی چون اینمورد سناریو ی خاصه خودش رو داره نمیدونم،ممنون میشم کمکم کنید.
نسیم گرامی
اسم باید از دل رمان بجوشه.
تلاش کنید یه لیست پنجاه یا صدتایی از اسامی بنویسید. بالاخره یکیش خوب میشه.
سلام. من یه رمان با ژانر عاشقانه پلیسی دارم مینویسم
اسمی که براش انتخاب کردم به نظرم اصلا جالب نیست. این تکنیکی که شما گفتید رو هم امتحان کردم. ولی به نتیجه جالبی نرسیدم
سلام
من غزاله ظاهری صابر هستم.
کلاس هفتم.
زیاد به رمان خواندن و نوشتن رمان علاقه ی خاصی دارم.میخپام شغل دومم نویسندگی باشه.
چند وقته ک یک رمان نوشتم و
دختر پسر داخل رمانم
از یک رنگ خاصی خوششون میاد
دختره از رنگ آبی و پسره از رنگ قرمز در واقع منظورم همون استقلال و پرسپولیس هس.
و از اونجایی ک رنگ قرمز و آبی رو با هم مخلوط کنند بنفش به دست میاد .
میخواستم اسم رمان و عشق بنفش بزارم ولی …
دیدم که همچین اسم رمانی وجود داره میخواستم اگه میشه یک اسم رمانی بگید ک داخلش بنفش داشته باشد.
رمانم تخیلی و عاشقانه است.
سلام غزاله عزیز
عیبی نداره اگر اسم رمان شما تکراری باشه.
اگر حس میکنید همین اسم خوبه بذارید سر جاش بمونه.
سلام من دارم یک رمان می نویسم ژانر ترسناک و معمایی ولی نمی تونم اسمش رو انتخاب کنم
اگر خلاصه رو به تون بگم می تونید کمکم کنید؟
فاطمه عزیز
با ارائه خلاصه یک داستان به دیگران نمیشه دربارۀ اسم رمان نظرخواهی کرد.
بهتره از تکنیکی که توی همین مطلب ارائه شده برای انتخاب اسم استفاده کنید.
سلام و عرض ادب
من خیلی دوس دارم قسمتی از کتابتون رو بخونم چون خودم هم دارم یه چیزایی می نویسم و میخوام برای شاید کسب تجربه و یادگیری بیشتر ببینم نگارش شما چطور هستش، البته شاید دوس نداشته باشین بفرستین که موردی نداره اگه هم احیاناً تمایل داشتید که چند صفحه شو برام بفرستید بگید
ممنون
سلام .من دارم یک رمان مینویسم اما نمیتونم براش اسمی انتخاب کنم و خلاصه داستان اینه که:
داستان رمان درباره یک دختر ساده و زیبا و مهربان به اسم ستاره است که دریک خانواده سمی بزرگ شده و به دنبال راه خلاصی از دست خانواده و فامیل های سمی اش میگرده که در این بین با یک پسر آشنا میشه که زندگی ستاره رو دگرگون میکند .
با این وجود من باید اسم رمانم رو چی بذارم؟
خود «ستاره» هم خوبه برای عنوان. یا حالا ستاره در ترکیب با کلمات دیگه.
منظور از “براى دكمه ى كتم دوختم” چى هست؟؟؟
یه زبانزده، ضربالمثل هم میشه بهش گفت.
همینو تو گوگل سرچ کنید به ریشههاش میرسید.
سلام. ممنون از مطلب ازرشمندتون. من در اين مطلب چندبار با اصلاح دكمه ى كت دوختن! برخوردم، اما به طور دقيق متوجه منظورتون نشدم. توى گوگل هم سرچ كردم اما همچين اصطلاح يا كنايه اى رواج نداره گويا. برام جالب اومد و خودش منو براى انتخاب عنوان كتابم به چالش كشونده. ممكنه بيشتر در مورد اين اصطلاح توضيح بدين؟ “ناگفته نماند كه حدس زدم براى راه كارهايى كه به بن بست ميخورند و ديگر به درد نميخورند به كار ميره”
نه ستاره عزیز
ببین خیلی سادهست ماجرا.
مثلاً تصور کن تو دونه از این سگهای عروسکی داری که معمولاً رو داشبورد میذارن. اما ماشین نداری، حالا فرض کن برگردی بگی چون این عروسک رو دارم پس باید حتما برم یه ماشین هم بخرم که اینو بذارم روی داشبورد. برای دکمه کت دوختن هم چنین چیزیه. یعنی طرف فقط یه دکمه داره میگه بذار براش یه کت بدوزم که ازش استفاده کرده باشن.
حالا فکر میکنم ربطش به موضوع اصلی این پست روشن شده باشه.
گاهی ما فقط یک اسم داریم که براش یک داستان مینویسیم.