محله آزما

چرا هنوز می‌نویسید؟ | یادداشتی از علیرضا بهرامی

مجلۀ آزما را می‌توان از بهترین مجله‌های فرهنگی ایران دانست. در شمارۀ جدید آزما علاوه بر ده‌ها یادداشت و مطلب خواندنی، بخش ویژه‌ای وجود دارد که در آن سوال مهمی از شش نفر از نویسنده‌ها پرسیده شده است:

ای عاشقان…

چرا هنوز می‌نویسید؟

از میان پاسخ‌ها یادداشت علیرضا بهرامی را برگزیدم تا با هم بخوانیم. بقیه نوشته‌ها را در خود آزما بخوانید.

علیرضا بهرامی، شاعر و نویسنده

علیرضا بهرامی، شاعر و نویسنده:

من هنوز هستم

خیلی لازم نیست که سراغ علت‌های پیچیده برویم و فضا را معنوی کنیم.

من همچنان و همیشه می‌‌نویسم و منتشر می‌‌کنم. چون واقعیت این است که از این کار خیلی لذت می‌برم.

شاید برخی از در به درِ خرید و احتکار رب گوجه فرنگی و ارز خارجی بودن لذت ببرند، یا از اشتغال داشتن به معاملۀ تجاری آن‌ها، خوب من هم از چیزهای دیگر لذت می‌برم.یکی از این خیل انبوه ابله‌ها و کلاش‌ها بودن، برایم لذتی ندارد.

آن‌ها به‌دنبال کسب لذت دنیوی خودشان هستند، من هم به‌دنبال تجربه کردنِ کیف و لذت دنیوی خودم هستم. قاطعانه.

می‌نویسم و منتشر می‌کنم. برای این که بگویم من با این‌ها نیستم. شاید دو سه نفر هم آمدند و پشت ما ایستادند، تا بگویند با این‌ها و از این جماعت نیستند. شاید هم کسی نیامد. مهم نیست.

دلیل دیگر شاید میل به جاودانگی است. گمان می‌کنم کسی که غرق در تجارت رب گوجه‌فرنگی و پوشاک یا در حال احتکار ان است، با مرگش پایان می‌گیرد. این برای من خوفناک است و می‌خواهم که با مرگم تمام نشوم. همین. تلاش می‌کنم که فریاد بزنم، “لعنتی ‌ها! من هنوز هستم، هنوز زنده‌ام!”

هیچ‌کدام این‌ها ظاهراً به معنویت ربطی ندارد. من به این علت‌های کاملاً مادی که برشمردم، همچنان می‌نویسم و منتشر می‌کنم.

 

 فکر می‌کنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر هم برای شما سودمند باشد:

وقتی نمی‌توانم کتاب بخوانم چه می‌کنم+گزین‌گویه‌ها

 شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

11 پاسخ

  1. تلاش می‌کنم که فریاد بزنم، “لعنتی ‌ها! من هنوز هستم، هنوز زنده‌ام!”

    به یاد دارم در دنیای جادویی مجموعه داستان “هری پاتر” که عشق دوران نوجوانی من بود و همچنان نیز دوستش دارم، مسئله مهمی وجود داشت. در دفتر کار پروفسور دامبلدور یک بخش محرمانه‌ بود. جایی که ذهن و خاطرات برخی از افراد مهم را به شکل یک جسم “دود” مانند نگهداری می‌کردند و هر زمان نیاز داشتند ذهن و خاطرات آن فرد را مرور کنند آن را در قدحی قرار می‌دادند و …
    انگار کتاب هم مانند این عمل می‌کند و با خوانده شدن کتاب، ذهن و اندیشه نویسنده زنده و مرور می‌شود.

    1. محسن به چه موضوعی جالبی اشاره کردی.
      کلا خیلی خوبه که ذهن مصداق یاب داری و خیلی خلاقانه میری سراغ چیزهایی که میتونن محتوای هر متین رو کامل تر و بهتر کنن.
      زنده باشی دوست خوش ذوقم.

  2. چقدر قاطعانه، جسور و زیبا پاسخ داده علیرضای بهرامی
    نوشتن به نوعی به زندگی آدمها معنا میدهد.
    یک جور شناسنامه است که میتوانی میزان رشد و سن رشد یافته ات را در آن بیابی.
    یک آلبوم از از عکس هایی که میزان رشد عقل تو را نشان می دهند و
    تنفسی عمیق میان هجوم بیهودگی زندگی

    1. معصومه جان این رو چقدر قشنگ گفتی. خودش موضوع یه یادداشت عالیه:
      یک آلبوم از از عکس هایی که میزان رشد عقل تو را نشان می دهند.

  3. این سوال ابهام داره، هر نوشتنی نویسندگی نیست. من می نویسم فقط بخاطر خودِ نوشتن. چیزی شبیه نوعی نفس کشیدن، یا ابراز وجود. و هرگز نوشتنم نتیجه ی نویسنده بودنم نیست.

  4. دوست دارم به چشم یک تمرین و به عنوان یک نوآموز نویسندگی به پرسش مجله پاسخ بدهم؛ ای عاشقان چرا هنوز می نویسید؟
    من: در این پرسش یک کلمه هست که راحت و بی دغدغه به کار می بریمش و به معنی آن شاید فکر نمی کنیم: هنوز!!!
    هنوز برای نوشتن معنی ندارد، هنوز به نظرم یک بار منفی عجیبی دارد که بیشتر به درد کارهای بیهوده و به درد نخور می آید. مثل اینکه کسی از من بپرسد: هنوز دروغ می گی؟ یا هنوز تنبل هستی؟ هنوز بداخلاقی؟
    نوشتن، هنوز و همیشه و قبلا و بعدا برنمی دارد. نوشتن زمان ندارد که قید زمان برایش بیاوریم. نوشتن از زمان و مکان خارج است و شاید همین است که می نویسم.

  5. چرا هنوز می نویسید ؟

    پاسخم به این سوال قبل از اینکه با شاهین کلانتری عزیز آشنا شوم و عشق به نوشتن پیدا کنم .
    قطعا استفاده از جملات کلیشه ای بود .
    اما حالا پاسخم این است :
    همان طور که به تنفس محتاجم .
    همان گونه که غذا خوردن برایم حیاتی است .به همان دلیل که بدون آب نمی توانم زنده بمانم .
    به همان جهت که برای رفع بیماری هایم نیازمند دارو هستم .
    به همان دلیل هنوز می نویسم .

    1. عشق به نوشتن در تک تک واژه‌های شما سرشاره رضا جان.
      بهتون افتخار میکنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *