پیاده‌روی و سرمستی

آنچه را که خود آموخته ام به شما می‌گویم. روزی هشت تا ده کیلومتر پیاده‌روی به من کمک می‌کند. و انسان باید تنها و هر روز به پیاده‌روی برود.

-برندا اولاند

 

تعداد چیزهایی که خوشحالم می‌کنند به کمتر از انگشتان یک دست رسیده‌اند و به گمانم در این میان، پیاده‌روی جذاب‌ترین و رمزآلودترین آنهاست.

باور دارم که پیاده‌روی چیزی کمتر از مراقبه ندارد.

نیچه زمانی گفته بود: تنها افکاری که در زمان پیاده روی به ذهن می‌رسند، ارزشمند هستند.

علاوه بر نیچه مشاهیر جهان از دیرباز تاکنون از اهمیت پیاده روی و تاثیر شگرف آن بر خلاقیت و تفکر بسیار گفته‌اند. و هر کدام عادت هایی خاصی را برای پیاده‌روی داشته‌اند.

مثل نیچه که همیشه دفترچه یادداشت جلد چرمی‌اش را همراه داشته در حین پیاده روی‌ یادداشت برداری می‌کرده تا نسیم طالب که اصرار زیادی بر پیاده روی کند دارد، جوری که حس نکنیم در حال گام برداشتن هستیم.

7 پاسخ

  1. چه تیتر برازنده‌ای
    مطالب این پست رو کاملاً درک می‌کنم. مخصوصاً که تجربه هر روز صبح پیاده‌روی کردن دور دریاچه چیتگر رو دارم و فوق‌العاده لحظات تکرار نشدنی‌ای رو اونجا به دست میارم.
    توی پیاده‌رویانگار ذهن انسان سیالیت بیشتری پیدا می‌کنه که می‌تونه به‌راحتی به جاهای زیادی سر بزنه و حتی فضاهای خالی دست نیافتنی رو پر بکنه.

  2. در وبلاگ طاهره خباری، با عبارت “جریان آرام ایده ها” جمله ای ساختم که گفتم مناسب است این جا مطرح کنم. هم علاقه ام به پیاده روی را نشان می دهم و هم دلتنگی ام برای کارگاه کلمات.

    پیاده روی امری موثر در جاری شدن جریانِ آرامِ ایده هاست.

  3. پیاده روی ابزار مهم پدیدار شناسی، مواجهه ی بی واسطه با جهان پیرامون، نوعی “روان جغرافیاکاوی” ست (واژه از رهام شیراز)
    از این جهت که پیاده روی عملی تودستی ست و بدون دخالت ذهن انجام می شود ؛زمانی که سر انسانِ در حال حرکت را قطع کنند ، تا چند قدم به راه رفتن ادامه می دهد (رم باستان از این حالت – چون فعل راه رفتن تحت فرمان مخچه ست نه مخ – به عنوان خوشگذرانی استفاده می کرده اند!)
    والتر بنیامین واژه فلانور (flanure) به معنی پرسه زن را به کار می برد(بودلر هم چنین برداشت هایی دارد) کسی که بی هدفی خاصی در شهر راه می رود و شهر(به ویژه شهر) را تعبیر میکند
    زمینه نظری بنیامین و بودلر انتقادی و اجتماعی ست که جامعه مدرن رو هدف گرفته است ، اما بااین حال خاصِ تعبیر پرسه زن از پیرامون ،قابل توجه است.

    “تاملات بودلر راجع به خیابان ،بلوار ،… توسط زیمل و بنیامین صورت گرفته است .وقتی بلوار ها پدید آمدن مغازه هایی شیک و خیابان هایی برای قدم زدن فراهم آمده است یکی از مفاهیم کلیدی و محوری بنیامین «پرسه زن»« flaneur » است .این شخص ،شهر نشین تماشا گر سرگردانی است که کاری جزولگردی در فضای شهری ،گم شدن در ازدحام جمعیت و دید زدن به ویترین مغازه ها بی آن که قصد یا توان خرید داشته باشد ندارد . (اسمیت: 79:1383)
    “پرسه زن یا فلانور مفهومی است که از زبان فرانسه به عاریه گرفته شده است که به معنای قدم زنی است . شارل بودلر، شاعر و نویسنده ی فرانسوی مفهومی دیگر از آن مشتق کرد که به معنای فردی است که در شهر قدم می زند تا آن را شخصاً تجربه کند.به علت استفاده ی بودلر و دیگر اندیشمندان در حوزه های مختلف اقتصادی، فرهنگی و ادبی، پرسه زن مفهومی مهم در پدیده های شهری و مدرنیته شد. پرسه زنی تنها به قدم زنی در خیابان های شهر محدود نمی‌شود بلکه می تواند شیوه ای از تفکر فلسفی و زندگی باشد.

    بودلر پرسه زنی را یک قدم زن با شخصیت در خیابان های شهر توصیف می کند که نقشی اساسی در درک و ترسیم فضای شهر دارد. مفهوم پرسه زن در بحث پدیده ی مدرنیته در محافل دانشگاهی مفهوم مهمی است. همچنین این مفهوم دریچه ای از تفکر در زمینه های معماری و شهرسازی را باز کرده است. والتر بنیامین فیلسوف و زیبایی شناس مارکسیست آلمانی، این مفهوم را ابزاری برای تحلیل و همچنین شیوه ای از زندگی می داند. از دیدگاه مارکسیستی او، پرسه زنی مولود زندگی مدرن و انقلاب صنعتی است. وی خود به نمونه ای از پرسه زن تبدیل شد که خیابان های پاریس را مشاهده می کرد و به مطالعات اجتماعی و زیبایی شناختی می پرداخت(ویکی پدیا)”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *