فیروزه در کامنتی زیر پست «تنها حسرت من» نوشته است:
منظورتون از نوشتن چه نوشته هایی هست؟ آیا قبول دارید گاهی باید فقط برای خالی شدن ذهن نوشت و بعد همه چی رو پاره کرد و دور ریخت؟ معمولا چه نوشته هایی رو نگه میدارید؟ از نظر شما چند دسته نوشته داریم و کدومشون ارزش ثبت شدن دارن؟
پروست میگوید:
«هرگز نباید فرصت نقل قول از دیگران را از دست داد، زمانی که مطلب را بهتر از خودمان بیان کردهاند.»
پس با نقل بخشی از رمان «شب یک شب دو» آغاز میکنم:
«اصلا بگذار خیالها را راحت کنم، ادبیات واقعی و صمیمانه دفترچههای خاطرات هستند که کرورها در نهانخانههای آدمها حفاظت میشوند و هرگز برای سراسر خوانده شدن به کسی عرضه نمیشوند. ادبیات واقعی همین نامهها هستند که در لحظه زاده می شوند و میمیرند.
و من چون من دشمن ادبیات واقعی هستم، پس نامه های تو را نمیدانم چرا سالها زحمت نگهداری و رنج پنهان کردنشان را به خودم هموار کردهام، حالا از به هم ریختگی و اختفا نجات میدهم و به آتش میسپارمشان.»
فیروزه گرامی
بگذار از سلیقه شخصیام بگویم، من حتی بدخطترین نوشتههایی را که با حوصلگی تمام نوشتهام، با نظم و دقت آرشیو میکنم.
جدا از حس خوبی که از جمع کردن نوشتههایم میبرم؛ به نظرم نگهداری و مرور این نوشتهها شاید در کوتاه مدت خاصیتی نداشته باشد اما من به چنین کاری نگاه بلند مدت دارم.
نمیدانی حالا از اینکه میبینم در تمامی صبحهای دو سال گذشته به محض بیدار شدن سه صفحه کامل دستنویس نوشتهام چقدر خوشحالم. حالا سندی از تمام روزهای گذشته دارم.
با مرور نوشتههای دو سال پیش میتوانم به وضوح پیشرفت، پسرفت و درجا زدنهای خودم را بررسی کنم. می توانم رویاها و آرزوهایی که در آن زمان داشتهام مرور کنم و باور کن کمتر چیزی لذتبخش تر و آموزندهتر از مرور نوشته های دو یا سه سال قبلمان است.
ممکن است بتوانیم با تمرکز و دقت خاطرات به بازیابی خاطرات گذشته بپردازیم اما هیچ چیز مثل مرور افکاری که در لحظه شکل گیری ثبت شده اند ارزشمند نیستند.
به گمان من هر نوع از برون ریزی ذهنی میتواند در رشد روانی ما تاثیر داشته باشد. زندگی ارزش ثبت شدن و نگهداری دارد.
من وقتی صبح ها دست به قلم می برم، سانسورچی درونم را خاموش میکنم و هر مزخرفی که به ذهنم میرسد مینویسم. نوشتن صفحات صبگاهی بود که به من شهامت وبلاگ نویسی را داد.
جولیا کامرون در کتاب «حق نوشتن» می گوید: هیچ روش غلطی برای نوشتن دستنویسهای صبحگاهی وجود ندارد.
در نهایت به نظرم همه نوشتهها ارزش نگهداری دارند؛ و هر دست نوشتهای که شاید در لحظه به نظر ما کم مایه و ضعیف به نظر برسد، بعداً میتواند حاوی نکاتی درخشان و راهگشا باشد.
من گاهی از ایدههایی که در دستنوشتههای گذشتهام پیدا می کنم شگفتزده می شوم. نوشتههایی که گاهی آنها را در کمال کسالت و عصبانیت نوشتهام.
10 پاسخ
سلام خسته نباشید
ببخشید میشه درباره راه های مقابله با آدمای فوضول اطراف مون بیشتر توضیح بدین؟ اطراف من آدمای فوضولی زیاد هست. نمیتونم راحت بنویسم
درود
درک میکنم.
زمانی بنویسید که اونها خواب هستن یا بیرون.
من بارها به این قصۀ نوشتن صبحگاهی شما فکر کردم؛ ولی نگهداری نوشته ها بعد از نوشتن، دردسری هست که نمی تونم باهاش کنار بیام به شخصه. ان هم در فضاهای محدود خانه های امروزی…
چون همیشه باید حرف درست را از دانا و حکیم شنید .نوشتید :حس خوبی از نگهداری نوشته های خود دارید. از مرور آنها می توانید پیشرفت وپسرفت ودر جازدن های خود را بررسی کنم.وادامه دادیدمی توانم رویا ها وآرزو هایی که در آن زمان داشتم را مرور کنم . ومن ادامه می دهم که تجربه قابل لمسی است که الان بدانم فرزندم که همسن آن زمان من ودر همان جایگاه است چه احساسی دارد چه چیزهایی برایش مهم است وانتظارش از من چیست ؟پس بهتر می توانم در برنامه ریزی تربیتی خود فاصله ها را کم کنم وسلطان قلب اوباشم.
ولی صد افسوس که من در سن جوانی در یک بحران عصبی همه را به آتش کشیدم.
درود ،جناب کلانتری چرا ما شاعر بزرگی رو خصوصا در ادبسات ایران نداریم که همزمان در داستان نویسی یا کلا نوشتار نثر موفق و قوی بوده باشه؟؟
امین عزیز
پست زیر رو بخونی، فکر کنم حسابی کمکت کنه:
چرا عاشق نوشتن میشویم؟
سلام
خیلی خوب و الهام بخش می نویسید
از اینکه وقت گذاشتید و پاسخ دادید واقعا سپاسگزارم
سلام شاهین جان
دوست دارم از یه جایی نوشتن رو از یه سرگرمی و انیس گاه گاهی تبدیل کنم به یه بخش جدی توی زندگیم اما حتی نمیدونم از کجا شروع کنم
منم از سال ها قبل (البته نه به صورت مرتب) همیشه چیزایی می نوشتم و نگهشون هم داشتم اما پراکندگی و بی هدفی در نوشتن احساس می کنم باعث شده درجا بزنم
میخوام از یه جایی شروع کنم و نمیدونم از کجا
سلام حسین جان
وبلاگ و قلم خیلی خوبی داری.
به نظرم کتاب«حق نوشتن» جولیا کامرون رو حتما بخون، این کتاب به تازگی به فارسی ترجمه شده و تو اکثر کتابفروشی ها هست.
تمرین های کاربردی خیلی خوبی داره که حسابی میتونه کمکت کنه. من که نمیتونستم این کتابو زمین بذارم.
ممنون شاهین جان محبت داری
سعی می کنم در اولین فرصت بعد امتحانات این کتاب رو شروع کنم و همزمان با پایان نامه پیش ببرم 😉