نگرشی بر نویسندگی آنلاین | یک نمونۀ موفق ایرانی

نگرشی بر نویسندگی آنلاین | یک نمونۀ موفق ایرانی

دربارۀ حال و آیندۀ ناشران کاغذی و اینترنتی

اول‌ازهمه:

اگر زمانی تنها راه ارتباط جدی نویسنده با خوانندگانش انتشار کتاب کاغذی و همکاری با نشریات بود، نویسندۀ امروزی لازم نیست تن به چنین اجباری بدهد.

از موضوعاتی مثل لذت لمس کاغذ و اعتبار کتاب و غیره که بگذریم، موضوع مهم سرعت بالای انتشار و داشتن جامعۀ هدف معین است؛ که فضای آنلاین هر دو را به کمال تأمین می‌کند.

پس نویسندۀ امروزی، در بهترین دوران تاریخ بشر برای نشر هر نوع نوشته‌ای است.

با انتخاب دقیق جامعۀ مخاطبان و تولید محتوای پویا و هدفمند، می‌توانیم جزو تأثیرگذارترین نویسنده‌های روزگار خودمان باشیم.

نویسندۀ شتاب‌زده و خوانندۀ کم‌حوصله؟

اینکه کیفیت مطالعه اینترنتی پایین است و انبوه مطالب، مخاطب را کلافه و پریشان کرده موضوع مهمی نیست؛ یعنی در قیاس با داده‌هایی که اینترنت از رفتار مخاطب در اختیار ما قرار می‌دهد، به‌هیچ‌عنوان مسئله جدی و بغرنجی نیست.

مشاهدۀ نمونۀ موفق متمم کافی است که مطمئن شویم آموزشِ متنی در فضای وب می‌تواند از کتاب و کلاس و حتی ویدیو و صوت مؤثرتر باشد.

به‌زعم من موفقیت متمم در درجۀ اول به خاطر استاندارد بالای مطالب و در کنار آن به خاطر خلاقیت این وب‌سایت در جذب، تشویق و حفظ مخاطب است.

خلاقیتی که از تمام امکانات خاص وب برای آموزش بهتر و مؤثرتر بهره گرفته.

کافی است به‌طور منظم یکی از مباحث متمم را بخوانید و تمرین بنویسید تا مفهوم یادگیری شخصی‌سازی‌شده و گام‌به‌گام را به‌خوبی درک کنید.

مزیت بزرگی که فقط با امکانات وب امکان‌پذیر است.

پس اگر یک وب‌سایت، بدون هیچ صفحۀ فعالی در شبکه‌های اجتماعی چنین درخشیده، آن‌ هم در زمانی که بسیاران قلیل (!) کار وب را در برابر اپلیکیشن‌ها تمام‌شده می‌دانند؛ آیا نباید در افکارمان تجدیدنظر کنیم؟

آخر از همه:

برخلاف سرعت بالای حاکم بر اینترنت، فعالیت محتوایی در آن به نگاه بلندمدت نیاز دارد.

تنبلی تاریخی ما این روزها در عرصۀ آنلاین هم مشهود است.

کافی است اسم بسیاری از نویسنده‌ها و روزنامه‌نگارهای به‌نام و زنده را در اینترنت جستجو کنید تا هیچ چیزی دستتان را نگیرد.

بنابراین اگر کسی بابت عدم نشر کتاب و تیراژ پایین و… گلایه می‌کند، احتمالاً از «به‌روز نشدن» و «اهمال‌کاری» رنج می‌برد.

وقتی می‌بینم برخی فعالان فرهنگی و هنری، صدها مقاله و یادداشت ارزشمند را هنوز در قالب مجلات کاغذی چاپ می‌کنند و هیچ اثری از آن‌ها در فضای وب نیست، افسوس می‌خورم.

چون این نشریات، با توجه به وضع اسف‌بار خرید نشریات در ایران، پس از یکی دو ماه، راهی به‌جز خمیر شدن ندارند. چرا کماکان باید روی چاپ کاغذی اصرار کنیم؟

حفظ نوستالژی کاغذی؟ کاغذ نمایی برای اعلام قدرت و حضور؟ یا تصور اشتباه از درآمدزایی و فروش محتوا در اینترنت؟

اما افسوس بیشتر زمانی است که آن‌ها گلایه‌های نسل‌های پیش را عیناً تکرار می‌کنند. به گمانم بسیاری از ناشران و نویسندگان هوشمند نسل های قبل نیز، اگر در این دوران حاضر بودند، با دیدن سپهر روشن اینترنت هرگز معطل کاغذ و مجوز و چیزهای دست و پاگیر دیگر نمی‌مانند.

شواهد نشان می‌دهد، ضرر نشر کاغذی از نشر دیجیتال به‌مراتب بیشتر است، سختی توزیع و عمر اندک محتوا به کنار. برای درآمدزایی از محتوا هم چندان نباید روی مخاطب عام حساب کرد.

اما مخاطبِ خاص محتوا، در همین ایران، ثابت کرده که هم برای حقوق مؤلف احترام قائل است و هم اهل مطالعه و یادگیری دقیق است.

پس چرا با این امکان ویژۀ مخاطب، محتوا را دقیقاً به مخاطبی که انتظار آن را می‌کشد نرسانیم و با گرفتاری‌های چاپ و توزیع، عملاً ضد مخاطب عمل کنیم؟

ناشر قرن بیست و یکمی باید از خودش بپرسد که چرا باید لجوجانه به حداکثر ده هزار مخاطب کاغذی اکتفا کند و میلیون‌ها مخاطب آنلاین را نادیده بگیرد؟

ضمن اینکه اکتفا به کاغذ عملاً نتیجه‌ای جز دور شدن از نبض جامعه را ندارد.

اگر زمانی صاحب مجلۀ کاغذی به نامۀ مخاطبان و آمار فروش چشم می‌دوخت، امروز صاحب یک وب‌سایت می‌تواند حتی حرکات چشم خوانندگان مقاله را هم ثبت و بررسی کند.

تجربه و تاریخ ثابت کرده‌اند که ما اغلب چیزهایی ارزشمند را از روی جبر و بسته شدن تمام راه‌های قبلی پذیرفته‌ایم.

فاجعۀ گرانی کاغذ شاید این بار ما را به حضور مؤثرتر در فضای اینترنت ترغیب کند.

فعلاً که تصور ما از فعالیت‌ آنلاین به نشر صفحۀ اول مجلات یا گذاشتن پی‌دی‌اف روزانه در وب محدود شده. تا کی به «محتوای پویا و تعاملی» برسیم.

یک نمونه از امکانات ویژه وب برای حفظ پویایی محتوا:

می‌توان به‌جای تولید انبوه یادداشت و مقاله تعدادی از مقالات کلیدی را بارها و بارها به‌روز و تکمیل‌تر کرد.

امکان ویرایش محتوا در وب، موضوعی چنان ویژه و مهم است که فهم و اجرای عملی آن، می‌تواند به موفقیت‌های خیره‌کننده منجر شود.

گوگل با هر بار ویرایش متن، امتیاز ویژه‌ای را برای متن در نظر می‌گیرد و احتمال اینکه آن را به افراد بیشتری پیشنهاد بدهد افزایش می‌یابد.

در این زمینه هم متمم بهترین نمونۀ ایرانی است. بسیاری از مطالب مهم متمم طی این سال‌ها ذره‌ذره بهتر و کامل‌تر شده‌اند.

درنهایت اینکه:

دغدغۀ گذاشتن کتاب در دکور و قفسه، با تأثیرگذاری و ارتباط حقیقی با مخاطب دو چیز متفاوت است. ما برای دکور می‌نویسیم یا رابطه؟

من که می‌خواهم همیشه یک نویسندۀ آنلاین باشم.

 

 فکر می‌کنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر هم برای شما سودمند باشد:

یک نویسنده آنلاین حرفه‌ای چه ویژگی‌هایی دارد؟

کلاس نویسندگی

 شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

10 پاسخ

  1. نکته ی جالبی میان این نوشته دیدم شاهین جان!
    اینکه اگر امکان آنلاین نوشتن و رهایی از شرّ نشر و مجوّز و هزینه و چاپ و …را دست به قلمهای قدیم تجربه می کردند:
    اولا به قول تو باید بيشتر اين غر و لندهايي که در نامه ها و یادداشت ها و کتابهایشان از بی مهری خلق خدا می نویسند! را پاک می کردند.
    دوما شاید خیلی از سرنوشت های ناراحت کننده و دردآور در زندگی شان نبود: مثلا فراموش شدن، انزوا، گاهی خودکشی و مرگ زود و خود خواسته.
    سوما شاید اگر توان دیدن و شنیدن بازخوردهاي مخاطب را به سهولت حالا داشتند، یک مقدار هم کارها و کتابهایشان مسیر دیگری ميرفت و چه بسا بهتر از چیزی که هست میشد.
    خلاصه کلام اینکه این بندگان خدا خیلی عجول و زود به دنیا آمدند شاید.

  2. من وسه تن از دوستانم یک کتابخانه انلاین اشتراکی داریم که هرکس کتابهای مورد علاقه خود را درآنجا خریداری میکند ودیگران هم میتوانند سری به یادداشت هایی که درکتاب ها توسط دو فرد دیگر نوشته شده بیندازند.هرگز فکر نمیکردمم راه اندازی این کتابخانه به این اندازه برایم لذت بخش باشد تنها دسترسی وفراوانی مخاطب نیست در هایی به روی ارتباطاتی است که تصورش را نمیکردیم:)

    1. سلام شیما جان
      چه کار قشنگی کردید. خیلی خوشم اومد از این ایده.
      بیشتر بنویس از روند کارتون و نتایج ملموسش.

      1. یکی از بچه ها کتاب اسانترین راه ترک سیگار خوند والان سه هفته ای هست کلا 5 نخ کشیده اونم تحت شرایط سخت مگرنه کامل ترک کرده وباباشونم همین کتاب فیزیکی خریدن وخوندن ودر حال کنار گذاشتن سیگارن

  3. بعضی از مسائل برای پیشبرد نیاز به زمانی بیش از عمر بشریت دارند.
    مهم‌ترینشان «حماقت انسانی» است. زمانی به درازای عمر بشر لازم است تا اندکی از حماقت، لجاجت و جهان‌بینی ما کاسته شده و افق‌های روشن‌تری نظاره‌گر شویم.

    با مهر
    یاور

    1. درود به یاور با مهر عزیزم
      درست میگی. امیدوارم دنیای آنلاین تا حدی، حتی خیلی اندک، روند آگاهی ما رو تسریع کنه.

  4. سلام آقای کلانتری
    واقعا تمام نوشته های شما انرژی بخش و انگیزه دهنده است.
    خیلی ممنون از شما

    یک سوال مدتی در ذهنم است.
    شاید خیلی با این موضوع مرتبط نباشد.
    برای افزایش سرعت مان در تولید محتوای متنی، چه میکرواکشن هایی لازم است بکار بگیریم؟
    که در عین حفظ کیفیت محتوای استاندارد، بتوانیم حداقل در روز 3 محتوا (3000-4000 کلمه) کاربردی و مفید برای مخاطب خودمان تولید کنیم.

    1. سلام علی نازنین
      ممنونم از مهرت.
      اینکه یک نفره بتونیم روزی 3 تا مقالۀ 3 یا 4 هزار کلمه‌ای بنویسیم محاله. حتی مزحرف محض رو هم نمیشه با این سرعت نوشت.
      اگر حتی بتونیم هفته‌ای یک مقاله 4-5 هزار کلمه‌ای خوب بنویسیم شاهکاره. نمونه خوبش دوست من نیما شفیع زاده هست که هر روز نمینویسیه اما هر چند وقت یکبار یک پست استخوان دار ئو مفصل مینویسیه و خوب هم دیده شده.
      بنابراین من کیفیت محتوا رو به کمیت اون ترجیح میدم. بین کمیت و کیفیت قطعاً باید یکی رو انتخاب کرد. حتی اگر تیم هم داشته باشیم باز مجبور به انتخابیم.
      اما بهترین تمرینی که میشه پیشنهاد کرد، آزادنویسیه. مثلاً با خودت قرار بذار که هر روز تحت هر شرایطی هزار کلمه یا بیشتر آزادنویسی داشته باشه. این روش به تو قدرتی میده که تا حدی به ایده‌آل‌های کمیتی خودت نزدیک بشی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *