تلاش میکنم نویسندۀ موفقیت باشم.
ما در نروژ و دانمارک نیستیم که نوشتن از موفقیت از سر شکمسیری و دلخوشی به نظر برسد.
نوشتن از توفیق و کامیابی در جایی که ماییم، دشوارتر از هر کار دیگری به نظر میرسد. چون تا حرف از مثبتاندیشی و رشد شخصی میزنی، عدهای میانحال و چسنالهنویس دادوبیداد راه میاندازند که این حرفها مال ما نیست و الخ.
بیتعارف، از نقد و نقادی هیچ نمیدانیم و تا دهان باز میکنیم به چسناله میافتیم. چسناله شاید برای لایک جمع کردن فریبنده برسد، اما تأثیر مخرب آن عادی کردن فساد و دلسرد کردن چند جوانی است که چشمی به آینده دارند.
استراتژی تنبلهای وطنی: از زمین و زمان بنال، به خودت ترحم کن، از بدبختی خودت لذت ببر.
اندکی آینده با ما مانده است، من دلم نمیخواهد تسلیم چسنالهنویسها شوم. چه تلگرام، چه توییتر، چه اینستاگرام، هر جا باشم از رشد و توسعۀ فردی مینویسم.
بهجای اینکه دربارۀ گران شدن دلار مغزفرسایی کنم، برای رشد فردی جوانی مینویسم که به قول نیما یوشیج از عقب کاروان میآید. نه اینکه مستقیم و غیرمستقیم به او خرفهم کنم که سرتاپای اینجا فساد و رانت و اختلاس و زور و فشار است.
نوشتن از توسعۀ فردی و موفقیت ربطی به نادیدهگرفتن مشکلات و تلخیها و بازی مسخرۀ «من سیاسی نیستم» ندارد؛ دغدغه رشد سیستمی و بلندمدت است در برابر نگاهی که دنبال میانبرهای کوتاهمدت و گذراست.
ما آیندگانیم.
بعد از خواندن این مطلب چهکار کنم؟
میتوانید «آیا مثبتاندیشی مهم است؟» را بخوانید.
عضویت در کانال مدرسه نویسندگی در تلگرام
کارتون این پست از miroslav bartak
26 پاسخ
باید بهتون بگم که شما موفق شدید! و منِ جوان از نوشته های شما درسهای ارزشمندی رو گرفتم و همچنان در حال آموختنم .
ما آیندگانیم!
پیروز باشید.
زنده باد فاطمه عزیز
بهترینها رو برات آرزو میکنم.
با قدرت ادامه بده.
سایت تون عالیه، ممنون از محتوای خوبتون
واقعا درسته .
باید دست از ناله کردن کشید و در جهت مثبت قدم و قلم برداشت .
اگر بتونیم مثبت فکر کنیم و بر افکار منفی غلبه کنیم عالیه..
خیلی خوب بود
با تعاریفی که اقای کلانتری کردن هوسمون شد جزو دنبال کننده های سایت اقای محمد رضا مقیمی باشیم ممنون میشیم تا ادرس سایتشون رو لطف کنید تا ما هم از نوشته هاشون بهره مند بشیم
چرا دارید از یک جهت قضاوت می کنید؟ مطمئن باشید که همانگونه که در کشور ما افرادی هستند که هیچ میلی به تغییر مثبت و پیشرفت در زندگی ندارند، در دیگر نقاط جهان که شرایط 100% برای موفق شدن فراهم است، تن پروری می کنند و تهی از یک ذره پشتکار و اراده هستند.
کسی که بخواد کاری انجام بده و گامی در جهت توسعه فردی خودش برداره، کافیه که فقط یک دلیل داشته باشه تا هزاران بهانه رو نادیده بگیره. متاسفانه این دسته از افراد بسیار کم پیدا می شوند و آنقدر سرشان به کار خودشان گرم است که به ندرت دیده می شوند.
—- خارج از بحث پست
الان تو مملکت ما اوضاع طوری شده که تا بخوای حرفی از موفقیت و توسعه فردی بزنی، همه مجری تلویزیون میشن و به صورت طوطی وار طوماری از جملات انگیزشی ای که قبلا در شبکه های اجتماعی خوانده اند رو روانه هوا می کنند.
حالا نمیگم که جملات انگیزشی کاربرد نداره و هیچ مخالفتی هم باهاش ندارم، ولی ای کاش یک درصد از این افرادی که دنبال کننده این رسانه ها(صفحات اینستاگرام و کانال های تلگرامی) هستند، گامی مثبت در جهت موفق شدن بر می داشتن.
اگر واقعا به دنبال موفق شدن هستید، یک کتاب مفید انتخاب کنید و چندین بار اون رو مطالعه کنید. یا ساده ترین کار اینه که عضو متمم بشید و سعی کنید تمرین ها رو انجام بدید.
پایان صحبتم اینه که در جای نادرست بدنبال موفق شدن نباشید.
سلام
عالی بود جناب کلانتری
این موضوع حرف دل خیلیهاست.
همین افراد چسناله نویس و چسناله گو ادعایشان گوش فلک را کر کرده و چه اعتماد به نفس کاذبی هم دارند و افسوس که چه امیدهایی که ناامید می کنند و چه انرژیهایی که هدر می دهند و چه جوانهایی که زندگی و آینده شان را نابود می کنند.
ممنون از مطلب خوبتون
چقدر این جمله را دوست داشتم:
استراتژی تنبلهای وطنی: از زمین و زمان بنال، به خودت ترحم کن، از بدبختی خودت لذت ببر…
عین حقیقت است. کافیه 10 دقیقه در شبکه های اجتماعی بچرخی تا با افسرده ترین وطنی ها آشنا شی 🙂
البته جای تعجب هم نیست اگر افسرده تر شوند. آدم هایی که برای پیشرفت و وقت خودشان ارزش قائل نیستند چاره ای جز حسرت و بی چارگی ندارند.
سلام به حسین صفوی عزیزم
یکی مرد جنگی مثل خودت به از صد هزار.
یکی از چیزهایی که در تو میپسندم اینه که دست از تغییر سر و شکل سایتت نمیکشی.
اسکار وایلد میگه: فقط آدم های ساده لوح هستن که از روی ظاهر آدما قضاوت نمیکنن.
و من چقدر خوشحالم که تو انقدر دقیق و مصمم برای فرم سایتت وقت میذاری.
درود بر شماو سپاس از خلق واژه “چسناله”
اگرچه گفته شده ((مصدر همه امور حکومت و سیاست است)) و صلاح و فساد هرآنچه در اجتماع داریم ریشه در رفتار حاکمیت دارد که البته در جای خود می تواند حرف درست و سنجیده ای باشد و در جهت” اصلاح” حاکمیت بایستی اندیشمندان و مردم هرکس متناسب بانقش خود تلاشهایی انجام دهد لیکن این موضوع رفع مسیولیت از هریک ازما در اجتماع بعنوان یک شهروند وظیفه شناس نمی نماید.
جامعه را مجموعه شهروندان یک کشور یاملت تشکیل می دهد مانند حکومت ما شهروندان هم مسیولیت داریم باندازه توان و امکانات خود که به نظرمن مجموعا کمتر که هیچ بسیار قویتر و بزرگتر او قدرتمندتر از حاکمیت و دولت هستیم اگر “اراده کنیم و بخواهیم” بشرطی که هریک از مااتباع ایران هم در جهت “توسعه” پیشرفت و آبادانی روستا،محله،شهر و کشور خود وظیفه و مسیولیت خود را بپذیریم و قدم هایی را در راستای دستیابی به این هدف بپذیریم پیشرفت هایی که در زمینه علم پزشکی و پیوند اعضا و ژنتیک داشته ایم توسط اندیشمندان و متخصصان این مرزو بوم گواهی بردرستی این نگرش به موضوع است اینها ننشستند آه و ناله کنند یا بقول استاد((چسناله)) کنند که حاکمیت یا دولت چنین و چنان، ما چرا تلاش کنیم برای حل مشکلات و توسعه این دیار و التیام زخم های این مردم ،در حالیکه ممیزی داریم در عرصه هنر و ادب اختلاس و نابرابری می بینیم و عدم رعایت حقوق زندانیان و سیاسیون منتقد پس نباید تلاش کرد کوششی در جهت اصلاح امور انجام داد نامهربانی کنیم از ماشین زباله به بیرون پرت کنیم فرهنگ ترافیک نداریم در برخوردهای اجتماعی فحش و ناسزا بهم حواله می کنیم محیط زیست خود را آلوده می کنیم مصرف بهینه در خیلی موارد نداریم وقت خود را صرف سریال و فیلم ها و حرف های بی سروته هدر می دهیم وبه مال و ناموس یکدیگر….و هیچ برنامه و هدفی برای رشدو توسعه فردی نداریم و نشسته ایم چون حکومت…بیایید بر عادات فردی و اجتماعی غلط و نابجای خود غلبه و جایگزین های مناسب برای آن ارایه دهیم و به آن عمل کنیم به نظر من آنقدر که مردم حق یکدیگر را نادیده گرفته و بی مسیوایتی پیشه کروند دست کم از حکومتیان ندارد امثتل پرفسور سمعی یا دکتر خدادوست یا دانشمند پیوند کبد در شیراز(رکورد شکن پیوند کبد در جهان) وپیو ند دست قطع شده دکتر لیاقت از همین امکانات وسیستم موجودپله های ترقی را طی نموده و به کاهش آلام هموطننان خود کمک نموده اند.
ای عزیزان و جوانان و نوجوانان برای توسعه کشور و رشد شخصی خودتان برنامه ریزی کنید و در راستای رسیدن به آن با انضباط شخصی و سخت کوشی تلاش کنید فولاد و الماس هردو محصول تحمل شرایط سخت اجداد خود یعنی آهن و کربن هستند چنانچه این شرایط سخت را از سر نمی گذراندند تکه ای آهن یا زغال بودند که چیزی بیش از اجداد خود نبودند زیرا ‘زندگی در صدف خویش گهر ساختن است’ .
یکی از مسائل مهمی که باید بیاموزیم این است که درست است که در حوزه تولید محتوا باید همواره محتوایی تولید کرد که قابلیت «به اشتراک گذاری» داشته باشد، اما لزوما نباید در دام ابتذال و فدا کردن همه چیز در راه وایرال شدن محتوا افتاد.
«تربیت مخاطب» در طول زمان است که Community می سازد.
با مهر
یاور
چقدر خوب و موجز نوشتی این مسئله رو یاور جان
و من فعالیت های محتوایی محمدرضا رو مصداق بارز این جمله تو میدونم:
«تربیت مخاطب» در طول زمان است که Community می سازد.
شاهین عزیزم
عیدت مبارک
مقالت عالیه. مثل همیشه. من با شما کاملا موافقم. این روزها که مخصوصا در میهمانی ها حرف های دو زاری زیاد گفته می شود؛ اشاره ی بسیار بجایی کردی.
سلام به شاهد اشرفی بزرگ.
دلتنگت بودم عزیزم.
عیدت مبارک باشه و سالت شگفت انگیز.
گل گفتی
من هم با شما همنظرم …
واقعیت اینه که هر کسی با هر عقیدهای حق زندگی و اظهار نظر داره اما این هم واقعیت داره که برای عقیدههامون باید بجنگیم و بهبودشون بدیم …
این تنبلیای که ذکر کردین تا جایی پیش میره که تبدیل به یک عقیدهی مریض میشه که هر کاری بکنیم هیچی نمیشه و پس نباید کاری کرد و یک زوال فکری رو به همراه میاره …
پ.ن: راستی این لغت چسناله رو هم من روی فرهنگ دهخدا جستجو کردم … میدونم فرقی در معنا نداره اما خواستم ذکر کنم که انگار جدا نوشته میشه …
سلام
مرسی از کامنت خوبت محمرضا جان.
وبلاگت رو خیلی دوست دارم. گرافیک و فونتش عالیه. آدمو نگه میداره توی سایت.
چیزی که هست اینکه که ایا خودشون از این همه نق و ناله خسته نمیشن؟
به خدا روح ادمم تا یه حدی میتونه بد بین باشه ….
با این کار روح خودشون رو فرسوده میکنن…
و با همین فرسودگی روح هستش که ناتوانی جسم حاصل می شود …. در نتیجه می شود جوان مفت خوری که عاشق جیب والدین است و تا 25 سالگی هنوز برای کارش زود است یا اقا یا خانوم حوصله کارو زندگی کردن ندارد … و کله اش را تا کمر فرو می برد در بی خیالی مزخرف و نا به جا ….
امروز قراره یک اتفاق خیلی خوب بی افته
کی می دونه اون اتفاق چیه؟
_فلورانس اسکاول شین_
اگر می دانستید افکارتان چه قدرتی دارند دیگر هیچ گاه منفی فکر نمی کردید
👌👌👌
جملات قصار عالی و کاربردی شما را ، به دلیل تصورپذیر بودن و مفهوم عمیقشان دوست دارم و بدون تلاش و تکرار در ذهنم براحتی ضبط و ثبت می شود. یکی از این جمله ها که همین چند روز پیش می خواندم راجب بهانه های حاضر و آماده ی ننویسنده ها بود، که البته بی ارتباط با مطلب این پست نیست. متأسفانه آدمهای بدبختی که انقدر به بدبختی عادت کرده اند که از ترحم به خود و زجر دادن خود لذت می برند ، نابغه های توجیهِ تنبلی اند. آدم هایی که نه هدفی در زندگی دارند و نه حاضرند برای چیزی تلاش کنند. این آدمها یا به خوشبختی و تلاش دیگران حسد می ورزند یا به آنها مُهر و برچسبِ دزدی و کلاهبرداری و خیال پردازی می زنند.
پرسه زدن و نفس کشیدن بین این آدمها ذهنم را فلج و حالم را پریشان می کند . اما همین دلخوشی های کوچک که شما از دریچه مطالب متمایز و طرز فکر عالیتان، به دنیا بازتاب می دهید. همین آهنربای جذب انسانهای فرهیخته و متمایز ، این جمع امید بخش ، شما را بعنوان یک استاد موفقیت بی نظیر، پلی برای جریان پیدا کردن در دنیایی جدید با ظرفیت های نامحدود به ما هدیه میدهد. ممنون که با تمام سختی ها هستید و تنهایمان نمی گذارید. دنیا همیشه به انسانهایی مثل شما احتیاج دارد
مرسی که انقدر به من محبت داری بهار عزیز
اگه شما نبودید این نوشته ها و این سایت به اینجاها نمی رسید.
ممنون
چسناله رو خوب اومدی
مرسی
و عمداً به صورت مکرر تکرارش کردم.