مارگریت دوراس چگونه می‌نوشت؟

مارگریت دوراس چگونه می‌نوشت؟

موضوع جدی و تلخی دربارۀ نوشتن و نویسنده شدن وجود دارد که کمبود استعداد و دانسته‌ها، در برابرش ناچیز است: وقت؛ بله مسئله داشتن و گذاشتن «وقت» برای نوشتن است که درنهایت تفاوت نویسنده و نانویسنده را رقم می‌زند.

نوشتن که دیگر از نواختن پیانو کم‌تر نیست، زمان می‌خواهد و تمرین روزانه.

اگر حداقل 3 ساعت در روز برای نوشتن وقت نمی‌‌گذاریم، هیچ عیبی ندارد؛ اما گلایه‌های زیر برایمان ممنوع است:

«من استعداد ندارم.»

«ایده پیدا نمی‌کنم.»

«نوشته‌هام خوب نیستن.»

و…

نوشتن یعنی کنجکاوی، و کاویدنِ کُنج محتاج زمان است.

ما باید به نوشتن فرصت بدهیم تا با حرف‌ها و ایده‌های تازه غافلگیرمان کند.

فردریک لبلی در کتاب زندگینامۀ مارگریت دوراس دربارۀ زندگی نویسندگی او متنی نوشته که می‌تواند حسن ختام این یادداشت باشد:

نوشتن و دیگر هیچ. او جز نوشتن کاری نخواهد کرد، آن‌هم به‌طور متوسط با آهنگ بیش از یک کتاب در سال. او بدون وقفه هشت تا ده ساعت پشت میز کار می‌نشیند و می‌نویسد. در حال راه رفتن، آشپزی کردن، و حتی خوابیدن نیز. هنگامی‌که کتاب به پایان می‌رسد، شادی ناشی از این شکنجه او را به اوج می‌برد.

به‌محض در دست گرفتن یک کتاب، ممکن نیست مارگریت حواسش را به‌جز آن به چیز دیگری متوجه سازد. او «در کتاب» حضور می‌یابد. در عزلتی بسیار اشرافی و سرشار فرو می‌رود تا هرچه هست فراموش کند و احساسش در صفحۀ کاغذ این است که به مکانی پر از ازدحام، مملو از جمعیت، و دام‌هایی پراکنده قدم می‌گذارد؛ راهی دشوار، چراکه هدف از نوشتن برای او خلق والاترین اندیشه است. این راه یا مقدس است یا نه.

او محو نوشتن می‌شود، همان‌گونه که در گذشته در جنگل‌های شبانگاهی محو می‌شد؛ دنیایی ژرف، پر از غنا و وحشت، و بدون اینکه بداند در آنجا با چه چیزی برخورد خواهد کرد، در او رخنه می‌کند. هرگز کتابی را پیش‌بینی نمی‌کند. هنگام به دست گرفتن آن نمی‌داند چه خواهد نوشت. درصدد برنمی‌آید آن را تعریف کند و بفهمد آنچه روی صفحه رخ می‌دهد به کجا می‌رود یا از کجا می‌آید. یا برای وقایع غیرمنتظره‌اش دلیلی بیابد. برای دنبالۀ آنچه می‌نویسد کنجکاو است؛ صفحه‌ای که باید نوشته شود، و قبل از شروع آن، هیچ نمی‌داند با نشانه‌ها و حادثه‌ای که می‌خواهد متن را از آن‌ها به وجود بیاورد آشناست یا نه. ولی باید بر آن فائق شود و «سفر را به پایان برساند.»

(نقل از دوراس یا شکیبایی قلم / فردریک لبلی/ترجمۀ افتخار نبوی نژاد/ نشر فرزان)

 

 فکر می‌کنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر هم برای شما سودمند باشد:

با همین یک عادت نویسنده شوید

کلاس نویسندگی

 شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

7 پاسخ

  1. ممنون از زحماتتون
    واقعا نوشتن سخته و زمان با او در جدالست
    برای من هم این کشمش روزانه وجو دارد کشمکشی بین نوشتن هایم و مشغله ها و دغدغه هایم
    استاد چکار باید کرد
    آیا مطالعه هم جز ۳ ساعت تمرین نویسندگی هست یا نه ؟

  2. این جمله از متن برام خیلی الهام بخش بود: او بدون وقفه هشت تا ده ساعت پشت میز کار می‌نشیند و می‌نویسد. در حال راه رفتن، آشپزی کردن، و حتی خوابیدن نیز.

    مرسی.

  3. عالی بود، ممنونم که ما رو هم با خانوم دوراس آشنا کردین، موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *