قاتل اولویت‌ها

قاتل اولویت‌ها

ما خسته و پریشان و ناامید می‌شویم. چون اولویت‌بندی نداریم؛ یا درست‌تر اینکه با اولویت‌ها سر سازگاری نداریم.

چند بار برنامه ریخته‌ایم و گام‌های یک روز کاری را به ترتیب تنظیم کرده‌ایم؛ اما در عمل همۀ کارها را پس و پیش انجام داده‌ایم؟ حتماً شما هم مثل من مکرر در مکرر.

اینکه طی بعضی روزها به خاطر موضوعات پیش‌بینی‌نشده آب روغن قاطی کنی گریزناپذیر است. اما اگر همیشه گرفتار چنین موضوعاتی هستیم و عملاً همین موضوع ما را از هر گونه برنامه‌ریزی ناامید کرده؛ پس مشکل در جای دیگری‌ست.

 

مثلاً اهل بخیه می‌گویند چون روی ساعات ابتدای صبح کنترل بیشتری داریم کارهای مهم تر را در آن ساعات انجام بدهیم. ولی این هم در عمل بی‌اثر است.

مشکل بزرگ‌تر از این حرف‌هاست، ما به سمتی می‌رویم که اولویت‌بندی تقریباً امری محال به نظر می‌رسد.

حالا ممکن است به این نتیجه برسیم که خب بی‌خیال اولویت‌بندی، مهم این است که کار صورت بگیرد. اما ماجرا جدی‌تر از این حرف‌هاست.

 

اولویت‌بندی روزانۀ امور به ترتیب اهمیت، یعنی اجرای عملی استراتژی در زندگی. شکست در اولویت‌بندی دقیقاً برابر است با خداحافظی با هر نوع موفقیت و رضایت پایدار.

پس باید به چاره‌ای بیندیشیم.

 

چه چیزی اولویت‌بندی ما را متلاشی می‌کند؟

اینترنت، موبایل و هرگونه آنلاین بودن.

نه، قصد زدن حرف‌های کلیشه‌ای در مذمت تکنولوژی ندارم.

 

تصور کن صبح از خواب بیدار می‌شوی، می‌روی سراغ موبایل یا کامپیوترت تا برنامۀ اولویت‌بندی شده روزت را ببینی و با مهم‌ترین کار آغاز کنی.

اینکه هوس کنی نیم‌نگاهی به پیام‌هایت بیندازی، اصلاً بعید نیست. می‌توان گفت مغز پستاندار ما اصلاً کنترلی روی این قصه ندارد. باز کردن جیمیل و تلگرام و اینستاگرام و یکی دو تا سایت همانا و باز شدن هزار پروندۀ متفاوت در ذهن تو هم همانا.

حتی اگر خیلی خویشتن‌دار باشی و بعد از موبایل‌بازی بروی سراغ اولین کار لیست برنامه‌هایت. ذهن  تو ناخودآگاه درگیر پرونده‌هایی می‌شود که با همان چند لحظه موبایل‌بازی، باز کرده‌ای.

فقط یک پیام، یک کامنت احمقانه یا دیدن یک تصویر منفی ممکن است به کلی کیفیت ذهن تو را خراب کند.

نه، صبر کن، ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود. آنلاین بودن تو در ادامۀ روز بلاهای بیشتری سر اولویت‌هایت می‌آورد.

یکی فایل می‌خواهد، یکی درخواست ملاقات دارد، یکی سؤال می‌پرسد، یکی هوس درددل کرده… همه و همه هر لحظه اراده کنند می‌پرند توی موبایل و لپ‌تاپ آنلاین تو…

و تو حتی اگر مهارت نه گفتن و نایده گرفتن را هم داشته باشی، دچار تشویش  می‌شوی و مجبوری پاسخ چند نفری را بدهی.

 

یک روز از زندگی ما، کوتاه‌تر، خیلی خیلی کوتاه‌تر از چیزی است که تصور می‌کنیم.

پس آخر روز می‌بینی برنامه و اولویت و … همه رفته رو هوا.

درد، درد در دسترس بودن است. درد اینکه تو حس می کنی با آنلاین بودن در متن زندگی قرار می‌گیری. در صورتی که کاملاً به حاشیه می‌روی.

 

حالا تصور کن اگر مثل همین ده بیست سال پیش، فقط یک تلفن ثابت و نهایتاً یک فکس داشتیم، ماجرا چقدر عوض می‌شود. اولاً اینکه دیگران سعی می‌کردند کارهای مهم‌تر را به اطلاع برسانند. نه اینکه مثل الان تا جُم می‌خورند رگباری وویس و مسیج روانۀ تلگرام و دایرکت می‌کنند. دوم اینکه فکس یا تلفن ثابت تایم‌لاینی نداشت که تو یک ساعت وسط آن مشغول اسکرول کردن و فضولی بشوی.

 

خب. من اصلاً پیشنهاد نمی‌کنم ارتباطمان را با همه قطع کنیم و به یک کلبۀ روستایی هجرت کنیم. خیر.

دوره دورۀ خویشن‌داری است. قبل از هر اولویت دیگری اولویت ما در کنترل آنلاین شدن باشد. با کیفیت‌ترین ساعت‌های روز نباید با هیاهوی موبایل خلط بشود. جلوی وسوسه را باید گرفت. اگر دیکتاتور بودن یک جا خوب باشد آن‌جا مدیریت زمان است. باید وسوسه‌های خودمان را سرکوب کنیم. با جنون خاصی از زمان خودمان محافظت کنیم و به کسانی که قصد ناخنک زدن و تجاوز به زمانمان را دارند بجنگیم.

حالا بیایید آفلاین شویم و به کارمان برسیم.

 

بعد از خواندن این مطلب چه‌کار کنم؟

می‌توانید «هدیه‌ای برای بهره‌وری بیشتر» را بخوانید.

شرکت در طرح تابستانه مدرسه نویسندگی

11 پاسخ

  1. متشکرم جواب سوال این روزای منو دادین.
    ” دوره دوره خویشتن داری است”
    هشدار خیلی خوبی است برای انتخاب های ما در دوره فراوانی اطلاعات و داده ها.

  2. نمیشه کامل این ابزار رو کنار گذاشت البته…من برای جبران وقت های تلف شدم پای اینستاگرام و تلگرام حدود شیش هفت ماه هردوتا رو پاک کردم ولی هم خیلی جاها نیاز داشتم(بیشتر به تلگرام)و هم اینکه چیزای دیگه ای رو جایگزینش میکردم و باز هم همون قدر وقت تلف شده داشتم!برای همینم چند وقت پیش تلگرامو بازم نصب کردم.تلف میشه وقتم سرش ولی بعضی جاها به کار میاد و نیازه پاک کردنش مشکلی رو حل نمیکنه به قول “مائده خانم”باید مثل معتادا کم ترش کرد.

  3. شکست در اولویت‌بندی دقیقاً برابر است با خداحافظی با هر نوع موفقیت و رضایت پایدار. این جمله لرزه بر تن ادم میندازه
    آن لاین اسمش روی خودشه یعنی تو روی یک خطی، خطی که قرار نیست تا مقصد موفقیت روی اون راه بری چون تنها یک خطه و تو از روی ان خواهی افتاد.. ان لاین بودن یعنی تو روی خطی هستی که روی تک تک ایتم های برنامه های نوشته شدت درتقویمت کشیده می شود ، یک خط سیاه و ادامه دار که به روز بعد و روز بعد و روز بعد هم منتقل خواهد شد و این تویی که باید فرصت بسازی تا همه چیز را به جای خودش بسپاری نه اینکه زمان رو به دست اوضاع بسپاری!
    وقتی تو روی خطی یعنی آمادای برای پاسخ گفتن به همه کس درمورد همه چیز و ایا تو این قابلیت را در طول روز داری که به هزار مشغله مربوط یا غیر مربوط به خودت فکر کنی ؟ به هزار مشغله ای که معلوم نیست اصلا به تو ربطی دارند یا نه و یا اصلا تو میتونی برای انها چاره ساز باشی و یا خیر؟!
    به نظر من اگر میخوای صبح از خواب بلندشی و به فضولی در فضای مجازی بپردازی همون بهتره که تا لنگ ظهر بخوابی..!

  4. این دقیق ترین توصیفی بود که از مشکل خودم دیدم.شبها قبل از اینکه بخوابم برای فردای خودم برنامه ریزی میکنم و واولویت بندی میکنم که چه کارهایی رو باید اول انجام بدم.ولی بع در انتهای روز میبینم خیلی از اون اولویت ها یا درست و کامل انجام نشدن یا جاشون رو با اولویت های خیلی کم اهمیت عوض کردن…نهایتا هم یک روز بی خاصیت دیگه به روزهای دیگه زندگی اضافه کردم.
    دقیق اگر نگاه کنیم معضل بزرگ مون همین انلاین بودن همیشگیه….
    ممنون از این نوشته عالی.
    ارادتمند
    ابی

    1. ابی عزیز با شرح دقیق مسئله، نیمی از اون حل میشه.
      همینکه که الان به مشکل پی بردیم، یک قدم مهمه.
      به تدریج میتونیم بهش غلبه کنیم.

  5. من دارم از روش معتادها استفاده کردم
    قبلا 24 ساعت آنلاین بودم، 4 ساعتش رو با هر زوری بود خریدم و 20 ساعت آنلاین موندم
    بعد باز بیشتر تایم خریدم و کمتر آنلاین شدم
    الان نه تلگرام دارم و نه اینستاگرام، به هیچ مشکلی هم برنخوردم!
    هنوزم تو ترکم البته، میخوام فقط وقتی از نت استفاده کنم که همه کارامو کامل انجام داده باشم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *