برای من که عشق و لذت و کارم تولید و نشر روزانۀ محتوای متنی و صوتی و ویدیویی است، هر روز خردهچالشهای بزرگی ایجاد میشود.
در این پست میخواهم یکی از چالشهای مهم هر محتواآفرینی را برایتان بگویم.
رشد و تاثیرگذاری برنامۀ محتوایی ما تا حد زیادی در گرو مهارت در تسلط بر این چالش است.
بگذارید با هم سوار ماشین زمان شویم و شما را ببرم توی برنامۀ امروز خودم و لحظهای که ذهنم سر چندراهی قرار گرفت:
داشتم مطالعه میکردم که به جملۀ تأملبرانگیزی از فیلسوف و نویسندۀ محبوبم، آین رند رسیدم:
«چشمانداز یک دستاورد، بزرگترین هدیهای است که یک انسان میتواند به دیگران بدهد.»
صاف پرانده شدم وسط چالش! گفتگوی درونی من در آن لحظات:
این جمله را کجا خرج کنم؟
با دست خط خودم بگذارم توی استوری اینستاگرام؟
جرقۀ محتوای پادکستهای «زندگی و نوشتن در ایران» باشد؟
یک پست وبلاگی با آن بسازم؟
با یکی دو خط توضیح خودم توییتش کنم؟
یادداشتی بر اساس آن بنویسم و توی ویرگول منتشر کنم؟
نگهش دارم برای خبرنامۀ هفتگی سایتم؟
به نویسندۀ دیگری بسپارم تا بر مبنای آن مقالهای برای سایت مدرسه نویسندگی بنویسید؟
یک عکس نوشتۀ زیبا بسازم و توی اینستاگرام پست کنم؟
نگه دارم برای ابتدای یکی از فصلهای کتابی که در حال نوشتن آن هستم؟
و…
میبینید، یک جمله و هزار انتخاب. در چنین شرایطی استراتژی محتواییام تنها راهنمایی است که به سرعت سؤالات را غربال میکند تا من به مناسبترین رسانه و فرم بهرهگیری از این جمله برسم.
پس بین یکی دو تا انتخابِ باقی مانده، مثلاً بین اینکه این جمله بهانهای برای یک پست وبلاگی باشد یا نامهای در خبرنامۀ سایت، مثل حراجهای هنری مزایدهای برگزار میکنم. هر کدام که وعدۀ اثربخشتری داد برنده میشود.
حالا تصور کنید کسی که فقط روی اینستاگرام و بازیهای این شکلی تمرکز کرده، چه ایدههای ارزشمندی را تلف میکند.
رسانهای که برای انتشار محتوا انتخاب میکنیم، نسبت مستقیمی با میزان تلاش ما برای ارتقای کیفیت محتوا دارد.
اگر جملۀ آین رند را میگذاشتم توی استوری اینستاگرام، مثل فستفود دفع میشد و 24 ساعت بعد محو میشد، اما با تبدیل آن به یک پست وبلاگی، اولاً صرفاً به نقل خشک و خالی جمله اکتفا نمیکنم. دوماً ذهنم به حرکت در میآید که با نوشتن حاشیهای برای جملۀ کوتاه رند، محتوای سبزی تولید کنم تا شاید در طولانیمدت برای هزاران نفر مفید باشد.
حالا وقت تولید محتواست.
فکر میکنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر برای شما سودمند باشد:
بیشفعال محتوایی چگونه فردی است؟
شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین
21 پاسخ
کسی که زود تصمیم به نوشتن مطلبی می کند بدون اینکه فکری در مورد آن کرده باشد
سراسیمه نوشتن کار را خراب میکند.
سپاس
آخ گفتید! من هر بار که میخوام مطلبی رو به گوش کسی برسونم پرت میشم توی این چالش. واقعا حیفم میاد بعضی حرفا رو توی اینستاگرام بذارم. قبول دارم که استراتژی کمک میکنه تصمیم درستی بگیرم اما گاهی دچار این حس میشم که توی اینستاگرام بیشتر میتونم تعامل بگیرم شاید چون فرضم بر اینه که افراد بیشتری اونجا رو می بینن. نمیدونم با این حس چکار کنم؟
سلام مرضیه عزیز
خب، دیدهشدن و آمار بازدید دلیلی بر اثبات موثر بودن یک رسانه نیست.
اما دربارۀ انتخاب رسانه: این موضوع بعد از تعیین استراتژی محتوایی ما مشخص میشه.
بنابراین پیشنهاد میکنم در زمینۀ استراتژی محتوا بیشتر مطالعه کنید.
سلام. موافقم. چیزهایی قبلا خوانده و نوشته بودم در مورد استراتژی. برمیگردم و مرورشون میکنم.
سپاس
خیلی خفن بود ونکته جالبیه نحوه وجای انتشار انقدر روی تاثیری که میزاره فرق ایجاد میکنه
شاهین جان مثل همیشه یک پست بینظیر نوشتی!
نوع نگاهت به این موضوع فوقالعاده حرفهای، دوستداشتنی و جذاب بود.
مرسی که مینویسی 🙂
درود بر احمد اردیبهشت عزیز
ممنونم از محبتت.
اونروز دوست خوبم سید محمد حسینی چند جلد از کتاب تقویم محتوا رو تهیه کرده بود و ذکر خیرت بود.
خوشحالم که با وجود دوستانی مثل تو فضای محتوای ایران در حال رونق گرفتنه.
الان میفهمم چقدر نیاز به لیست هایی که ندارم، دارم
این سردرگمی منم اذیت میکرد و اتنخاب اشتباه من تولید برای همه شبکه ها بود و این باعث میشد برای هیچکدوم تولید نشه!
برای منی که تازه شروع کردم، بدون ازمون و خطا رسیدن به چنین تجربه هایی کلی ارزش داره، ممنونم شاهین جان
مدتی هست که تمام تمرکزم را روی وبلاگنویسی گذاشتهام و وبلاگم را در درجه اول اهمیت قرار دادهام. بر همین اساس تمامی گزینههای نشر و بازنشر محتوا را برای خودم حذف کردهام و فقط وبلاگ را باقی گذاشتهام. چند ماه پیش من هم همین سوالات را از خودم میپرسیدم اما اکنون هر چه به ذهنم برسد فقط به سراغ وبلاگ میروم. نتییجهاش برایم رضایت بخش بوده است. متشکرم
سلام.
فرسته جالبی بود.
یک سوال: در جائی گفته اید:
آن را به نویسنده دیگری بسپارم که بر مبنایش مقاله ای برای سایت مدرسه نویسندگی بنویسد.
می خواستم بدانم مگر این امکان هست که کسی برای سایت شخص دیگری مطلب بنویسد؟
و در این صورت آیا آن مطلب نوشته دارنده سایت محسوب می شود یا کسی که آن را نوشته؟
و آیا این، کلا یک کار (شغل ) است؟
حوریه عزیز
سایت شخصی خودم رو نگفتم. سایت مدرسه نویسندگی رو گفتم که نویسندگان متعددی داره.
در این محتوی ، بسیار زیبا تفاوت بین وبلاگ و اینستاگرام و امثال آن مشخص شده است. دقیقا تجربه ای که برای خودم 24 ساعت قبل اتفاق افتاد به توصیه ی یکی از دوستان برای اولین بار به فضای فریبنده اینستاگرام وارد شدم و مطالب وبلاگم را در آن جا هم منتشر کردم ولی برای من که تازه وارد بودم بازخورد خوبی نداشت !
اول : با انبوه آدم هایی روبرو شدم که تشنه لایک بودند . و خیلی به محتوی توجهی نداشتند .
دوم : این که به قول شما احساس کردم در حیاط دیگران باغچه ساخته ام .
سوم : اثری و رد پایی از توسعه فردی ندیدم فقط عطش دیده شدن در آن موج می زد .
چهارم : شاید خنده دا رباشد ولی یک حس ششم به من می گفت جای تو نیست پس کلا دلیت اکانت کردم و فرار و …
برگشتم به کلبه ی وبلاگی خودم
آن جا که می شود با اهل دل نشست و فنجانی از تفکر نوشید .
شاهین کلانتری عزیز،
این پست از پرتاملترین محتواهایی بود که این روزها خواندم!
همچنین بسی راهگشا برای نویسنده پنداری چون من 🙂
متشکر از این محتوا.
سلام مائدۀ خوش ذوق و عزیز
خوشحالم که برات مفید بود.
تو از معدود افرادی هستی که مطمئنم خوندن و نوشتن براشون یه آیندۀ شگفتانگیز میسازه.
مثل همیشه عالی و مفید و اثرگذار
ممنون برای این سخاوت همیشگی شاهین گرامی