بخش دوم
1
شکست تو به این خاطر است که کار امروز را به فردا موکول میکنی؛ موکول کردن کار امروز به امشب است که کارها را بیثمر میکند. کارهای مهم، با توان ذهنی مغز در روز به بار مینشینند.
2
با آدمهای با انگیزه فقط باید حین پیادهروی حرف زد، تأثیر چنین گفتوگوهایی هزار برابر است.
3
بعد از محک زدن هزاران لذت رنگارنگ، میفهمی یکی از بزرگترین لذتهای زندگی کشف یک کتاب جدید است؛ و کتاب جدید لزوماً کتابی نیست که تازه منتشر شده. یک شاهکار کلاسیک هم میتواند برای کتاب جدید محسوب بشود.
4
کم خوابیدن هیچوقت زمان بیشتری را به تو هدیه نمیدهد، فقط باعث تنزل کیفیت ساعات بیداریات میشود.
خواب کمتر، انتخاب آدمهای ناتوان برای جبران ناتوانی در مدیریت زمان است.
5
خواندن فکر کردن است، نوشتن عمل کردن.
6
داشتن صد مخاطب عمیق، هزار برابر بهتر از داشتن یکمیلیون مخاطب سطحی است.
7
بهجای «سرم شلوغ است» اعتراف کن که در تعیین اولویتهایت ناتوانی.
8
ساده گذشتن از روی جملات کوتاه ارزشمند اشتباه بزرگی است. یک جملۀ کوتاه خوب میتواند خشت اول یک منظومۀ فکری باشد.
9
وقتی از قدرت و موفقیت مینویسی بهرهوریات هزار برابر میشود.
10
یک کلاس خوب، هیچوقت شلوغ نیست.
فکر میکنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر هم برای شما سودمند باشد:
شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین
13 پاسخ
سلام…
خواندن فکر کردن است ،نوشتن عمل کردن…
فکر کنم دیگه کم کم باید جمله کلیشه ای “قبل از حرف زدن فکر کن !” رو به مدل نویسنده ها تعبیر کنیم و بگیم :
قبل از حرف زدن بنویس!
که البته لازمه عملی شدنش یکسری از عوامل زنجیره گونه از جمله مطالعه در یک باد وسیع اطلاعاتی ،اعتیاد به زیادنویسی و آزاد قلمی به حساب میاد…
البته هنوز نمیدونم درسته یا نه اما فکر کنم اگه کسی بتونه به این زنجیره پایبند باشه دائما در حال یادگیری خواهد بود … شاید بشه گفت نیازمندی هر حلقه از این زنجیره به حلقه قبل باعث به وجود اومدن یه یادگیری بی برنامه و اتوماتیک باشه!
ممنون و پویا باشید…
آفرین این جمله چقدر قشنگه:
قبل از حرف زدن بنویس.
عالیه.
اینو بنویس بذار تو وبلاگت.
درود استاد کلانتری.
طبق بند ۷ از این متن با ارزش؛اعتراف میکنم که در تعیین اولویت هایم ناتوانم:(
و شدیدا دنبال راه حلی کاربردی برای رفع این ناتوانی هستم..
ممنون میشم راهنماییم کنید.
مریم نازنین
کتاب اصلگرایی رو بخون. نشر آموخته منتشر کرده.
دوست داشتم بیشتر این جمله رو درک میکردم..
” یک کلاس خوب، هیچوقت شلوغ نیست. ”
ممنون از جمله های زیبایت شاهین جان
مهدی عزیز
این جمله از نظر من این رو میگه:
کلاسهای شلوغ، معمولاً بازاری هستن. یعنی کلاسهایی که در اونها موضوعات سطحی و عامهپسند، با چربزبانی و یک عالم حرف رتوریک به افراد فروخته میشه.
هر چی یه بحث عمیقتر باشه، خب طبعاً افراد کمتری سراغش میرن.
در نتیجه من تا به حال هر جا کلاس و استاد خوبی دیدم، چندان با شلوغی و ازدحام جمعیت روبرو نشدم. اما تو کلاسهای ابلهترین مدرسها، گاهی شاهد انفجار جمعیت بودم.
آری چنین است مهدی جان.
خواندن فکر کردن است، نوشتن عمل کردن.
این جمله را میخواهم به تجربهی خودم بدوزم. خواندن و نوشتن برای من دو کفهی ترازویی هستند که انگار همیشه باید تعادلش حفظ شود. هر بار که زیاد مینویسم معدهی خواندنم ضعف میرود و وادارم میکند تا چیزی بخوانم و هر بار که زیاد میخوانم، انگار که چیزی سرِ دلم مانده باشد، ولع نوشتن ذهنم را تسخیر میکند تا با نوشتنِ چیزی، حتی نامرتبط با آن خواندهها، غذای معدهی خواندنم را بگوارم.
شاهین جان ممنونم ازت که هر وقت میام تو وبسایت کمی بیشتر از هر روز تفکر میکنم،مثلا همین تیتر این مطلب خودش کلی منو به فکر واداشت: خواندن فکر کردن است، نوشتن عمل کردن!
و خودت خیلی بهتر میدونی که از یک دیدگاهی، مهم ترین مهارتی که باید یاد بگیریم فکر کردن است!
که نه بلد هستیم و نه هم یاد می گیریم چطور فکر کنیم!
جملاتت هم واقعا عالی هست،هر کدوم قابلیت وایرال شدن داره
سعید عزیزم سلام
بله دقیقا همینه. مهمترین مهارتی که باید یادبگیریم فکر کردنه. خوشبختانه این روزها کتابهای زیادی دربارۀ خوب فکر کردن و تفکر نقادنه منتشر شده که میتونن راهگشا باشن.
مطالبتون عالیه
درود.
از نوشته های شما استفاده می برم و نیز لذت.
بی کران باشید.
بدرود.
ممنونم دوست نازنینم.
خوشحالم که اینجا هستید.
در کامنت های بعدی، از خودتون بیشتر بنویسید برام.
شاد باشید و برقرار.