برای شما هم پیش آمده که با ته کشیدن موجودی حسابتان به تکاپوی عجیبی برای پول درآوردن بیفتید؟
وقتی کفگیر به ته دیگ خورد و صدای قرچ قرچ آن گوش همه را خراشید؛ یعنی دیگر بازی قبلی تمام شده.
از دست دادن منابع، بیش از اراده و یا هر انگیزۀ دیگری محرک ما برای عمل است.
فرد یا گروهی که با خرد و تفکر بلندمدت نسبتی ندارد، با فشار و ترس پیش میرود.
ما چقدر خوشبختیم که کاسه و کوزۀ نفت را یکجا بردند و خوردند و شکستند.
این روزها بسیاری از ما گرفتار ناسپاسی شدهایم:
از بحران اقتصادی وحشت کردهایم و مدام از گرانیِ شوکهکننده گلایه میکنیم.
از مدارک دانشگاهیِ لبکوزهایمان (!) ناامید شدهایم و انتظار داریم کسی مغزمان را فراری بدهد.
بیکاری و تعدیل نیرو در تمام سازمانها ته دلمان را خالی کرده.
خیالتان راحت. اوضاع از این هم بدتر خواهد شد. ما دیگر به وضعیت سابق باز نمیگردیم.
پس چرا به باید خاطر وجود این بحرانها سپاسگزاری کنیم؟
من نه قصد ترساندن شما را دارم، نه نمیخواهم با حرفهای انگیزشی دل شما را خوش کنم. من فقط ذرهبین را روی تأثیر مثبت مجموعهای از بحرانهای ظاهراً منفی گرفتهام.
بخت با ما یار بوده که موریانه به جان سرزمینمان افتاده. حالا میتوانیم از تمام داشتههای قبلی دل ببرّیم و به رشد و توسعه واقعی فکر کنیم.
واقعیت این است که توسعۀ فردی به ما تحمیل شده است.
حکایت فرماندۀ چینی را که شنیدهاید که وقتی به ساحل رقیب رسیدند، دستور داد همۀ کشتیها را بسوزند؟
او پس از بین بردن تمام کشتیها گفت:
یا پیروز میشویم، یا همه میمیریم. هیچ راه برگشتی وجود ندارد.
راه برگشت به گذشته برای همیشه مسدود شده است. ما ایرانیهایی جدید با واقعیتها زندگی میکنیم؛ نه در اقتصاد کاریکاتوری وابسته به نفت؛ و نه با ثروت بادآوردهای که از دل این اقتصاد مریض به چنگ میآمد.
ما شانس این را داریم که از روی جبر و فشار و کمبود برای توسعۀ فردی تلاش کنیم.
و منتظر این نباشیم که کسی سفرهمان را با نفت به لجن بکشد.
لجن را بگذاریم با لجنخوارها.
فکر نمیکنید رونق بازار آموزش آلترناتیو و غیردانشگاهی در سالهای اخیر ناشی از دل بریدن از اقتصاد حاکم است؟
علی قزوینی توییت قابلتأملی در این رابطه نوشته:
من به آینده ایران خوشبینام، چون یکی از پررونقترین کسبوکارها در این کشور، آموزش است. ذهنهایی که ثروت و موفقیت و زندگی بهتر را میجویند، لاجرم دنیای بهتری را خلق خواهند کرد. #توییت_نویس
— Ali A. Ghazvini (@AliGhzvn) ۴ شهریور ۱۳۹۷
در پاسخ پرسش باستانیِ(!) «چه باید کرد؟» با پند یکی از بزرگان شروع میکنم:
سعی کن آینده را با مصالح گذشته نسازی.
همانطور که تمام کسبوکارها برای بقا و سودآوری محکوم به آنلاین شدن هستند تکتک ما نیز باید زندگی آنلاینمان را توسعه بدهیم. توسعۀ فردی در دنیای تازه با تعیین نسبت خودمان با شبکه جهانی اطلاعات اتفاق میافتد.
اگر از اینترنت فقط برای پرسه در شبکههای اجتماعی و نهایتاً سفارش اسنپ و پرداخت قبوض استفاده میکنیم یعنی اینکه…یعنی اینکه ندارد که. خجالت دارد!
ما هنوز اهمیتِ هنگفت اینترنت را تمام و کمال در نیافتهایم. با همین اینترنت زخمی و فکسنی میتوان سهم و جایگاه خودمان در دنیای معاصر را بسازیم. ما گذشتگان تنبل و تنپرور خودمان نیستیم که تمام رفاه و قدرتشان را مدیون آن مادۀ سیاهِ بد بو هستند.
ما با یک کلیک به دنیا وصل میشویم.
ما آیندگانیم.
لینک پیشنهادی مرتبط: سیب در برابر سیب (سزار هیدالگو)
بعد از خواندن این مطلب چهکار کنم؟
میتوانید «اگر میخواهید سایت شخصی قدرتمندی داشته باشید حتماً این متن را بخوانید» را بخوانید.
کار و زندگی در شرایط بحران | یک رویداد حضوری با شاهین کلانتری
14 پاسخ
اصطلاح دلچسبی بود”مدارک دانشگاهی لب کوزه ای”
حقیقتا کدام لیسانس وفوقش بر دانش و مهارتمان افزود ؟!
چه بسیارتحصیلکردگانی که سالی یک کتاب نمی خوانند!
بسی فارغ التحصیل دانشگاهی که با مهارت های زندگی بیگانه اند!
و فراوان دارندگان مدارج عالی که به توسعه فردی نمی اندیشند!
بله، ما آیندگانیم. گذشتگانی که خو گرفتن به عدم تغییر سالیان دراز درشان نهادینه شده. کسانی که برای آینده چنگ به باقی مانده مردگان مدفون در قهقرای لایههای سنگین زمین میزنند. خونشان سیاه و چهرههایشان قبیح و قبیحتر گشته است. با تمام وجود نعرههایشان برخواهد آمد و این همان بازگشت کار ماست به سوی ما …
حالا باید کاری کرد و به جای فرار چه بهتر که موقعیت را قبول کنیم و برای آینده بهتر در تغییر باشیم. تغییری که ممکن است خیلیها را نابود کند البته مدتی بعد بهتر خواهند شد. اما اگر تک تک ما کاری کنیم با قبول تغییر پیش رو و خودمان تغییر کنیم شاید سالهای پس از واقعه دیگر نگران شرق به غرب و جنوب به شمال کشور و محرومیتها نباشیم. یا دست کم به قدری کم شده باشند که وجدانها نفس راحتی بکشند. من که فکر میکنم که نیاز به آموزش است و نیاز نیست همه به سوی آموزش بیاییند همینکه عدهای مصمم شویم، تغییر بجای بد شدن به خوب شدن و شاید بهتر شدن خواهد گروید.
در اقتصاد (دست کم بخشی که من میدانم) اشتباه آنجاست که در قله رشد و شکوفایی رو به سرمایه گذاری میرویم و به کسادی میخوریم و حتی ضرر. و کسانیی که میدانند در کسادی و رکود شروع به سرمایه گذاری و یا دست کم راه حل پیدا کردن میکنند. تا در روزگار رشد خودشان ترقی نمایند.
اکنون هم که دوران رکود فهم و درک است باید آغاز کرد تا فهمید و دیگران را آگاه کرد تا در دوره جدید شکوفایی همهگیر باشد و اندک کسی دور مانده باشد. هنگامی که همه بهتر شوند ما نیز بهتر خواهیم شد. شاید همان یکی برای همه و همه برای یکی باید در کشور ما جا باز کند!
درود شاهین جان دوستت داریم.
گاهی واقعا باید منتظر نا امیدی مطلق بود و همه چیز را ویران کرد و سپس دیگر بار از نو ساخت.
به به شیرین عزیزو مهربون
چه خوشحالم که اینجایی.
من سایت خوبت رو دنبال میکنم.
مرسی شاهین جان عالی بود. من هم جزو این اقلیتی هستم که دنبال فراگیری آموزش و پیشرفت هستم و انگیزه زیادی در این زمینه دارم.
لکن با اون اکثریت جامعه چطور کنار بیایم و زندگی کنیم؟ این اکثریت همیشه بودن هستن و خواهند بود! ما در اجتماع زندگی میکنیم در جامعه ای زندگی میکنیم که اقتصاد مریضش با ادم های بیشمار مریض اداره میشه، باری میتونیم خودمون و اطرافیانمون رو ارتقا بدیم و جهان بهتری برای خودمون خلق کنیم، لذا در خیلی از زمینه ها گرفتار این اقتصاد مریضی هستیم که خارج از کنترل ماست و این بعضا باعث ایجاد یاس میشه
حسن عزیز دلم می خواد به کامنت خوبت در قالب یه پست مستقل جواب بدم.
به زودی مینویسم برات.
سلام شاهین جان
نمن در یک جلسه ای با یک بزرگوار! حرف تو را که مدام تکرار می کنی و من واقعا به آن اعتقاد دارم زدم. گفتم با وجود اینترنت نمی توان مانند قبل بهانه جویی کرد که اطلاعات وجود ندارد و نمی شود کار کرد. اما آن دوست محترم اصل موضوع را با سرچهای ساده انگارانه و کپی پیست های رایج پاسخ داد. ما هنوز به اهمیت این اقیانوس بیکران برای بهره مندی از مواهب آن بیگانه ایم.
سلام ابراهیم عزیز
چقدر خوشحالم که دوستانی مثل تو هستن که به اقیانوس بودن اینترنت پی بردن و مثل بقیه تو برکه تنگ شبکه های اجتماعی غرق نشدن.
خوشحالم که سایتت رو انقدر خوب به روز کردی.
به نظرم اگه یه فونت خوب مثل ایران سنس رو هم روش بذاری نور علی نور میشه.
موفق باشی.
درود شاهین عزیز.
مثل همیشه نوشتەتون تاثیرگذار و عالی بود.
تحلیلتون از شرایط بحرانی سنجیده بود و امید که با توسعەی فردی به جایگاه خوبی برسیم.
سلام سوما جان
ممنونم از محبتت.
بیشتر برام بنویس.
ممنون شاهین جان. خیلی خوب نوشتی.
امیدوارم که ما ایرانیها این توسعهی فردی تحمیل شده را به خوبی بپذریم. منظورم این است که در این مسیر رشد، هم نوعان خود را که ممکن است کمی از ما ضعیفتر باشند زیر دست و پا له نکنیم.
امیدوارم که این توسعهی فردی تحمیلی، منجر به توسعه ی جامعهی تحمیلی شود نه له شدن برخی و رشد برخی دیگر.
سپاس
نارنجیمن
سلام به دوست خوش رنگم، محمد عزیز
به چه نکته درست و خوبی اشاره کردی.
واقعاً امیدوارم که همین طور باشه و همه در کنار هم به رشد و آرامش برسیم.
شاد باشی و برقرار.