ادوارد هاپر

خلاقیت | اگر واقعاً نمی‌دانید چه‌کار کنید

اول‌ازهمه:

من دکتر نیستم که نسخه‌ای تجویز کنم. ولی فکر می‌کنم پیشنهاد زیر برای برخی از مخاطبان خاص این سایت مفید باشد.

اگر بیکار هستید، اگر وقتتان تلف می‌شود، اگر هدف و برنامۀ روشنی ندارید، اگر خلاق و مبتکر نیستید، اگر درس و دانشگاه کلافه‌تان کرده و از همه مهم‌تر اگر عاشق نوشتن هستید…

و نمی‌دانید برای بیرون زدن از بن‌بست چه‌کار کنید…

همه:

سرتان را خلوت کنید و بعد:

زبان فارسی‌تان را خوب کنید.

و این کار (افزایش هوش کلامی) با خواندن شعر به بهترین و سریع‌ترین شکل ممکن صورت می‌گیرد.

شعر صحنۀ نمایش واژه‌هاست. در شعر بیش از هر جای دیگری با قدرت نقش‌آفرینی خلاقانۀ کلمات آشنا می‌شویم.

کسی که کلمه دارد، ایده هم دارد. به قول هایدگر: «انسان در خانۀ زبان زندگی می‌کند.» پس چرا خانۀ مجلل‌تری نداشته باشیم؟

عباس معروفی نقل می‌کند:

گلشیری همیشه به من می‌گفت: «اگر شاعرها نبودند، ما بیچاره بودیم!» و می‌خندید. یکی دو تا فحش زیرلفظی و چند تا متلک هم بارشان می‌کرد. و بعد می‌گفت: «نباید این را بفهمند. راستی اگر شاعرها نبودند چه بلایی سر ما می‌آمد؟»

بعد می‌گفت: «شعر بخوان و داستانت را بنویس.» و من تمام این سی‌سال، پند استاد را آویزۀ گوش کردم و تا بخواهی شعر خواندم. فرقی هم نمی‌کرد از کی و از کجا. شاعران کلاسیک، یا شاعران امروز، ایرانی و خارجی.

سر آخر اگر شاعر و نویسنده هم نشدید، احتمالاً در هر کار دیگری، به خاطر هوش‌کلامی بالایی که به دست می‌آورده‌اید، خلاقانه‌تر عمل می‌کنید.

با تسلط کلامی بالا ممکن است در بستر رسیدن به اتفاقات مثبت قرار بگیرید. مهدی جامی در مقاله‌ای دربارۀ علی شریعتی، در تشریح علل موفقیت شریعتی در انگیزش اجتماعی می‌نویسد:

همه هنرهای شریعتی با قدرت او در زبان فارسی گره خورده است. او به خوبی می‌داند که رهبران فکری و معنوی در سراسر تاریخ از هر مذهب و آیین که بوده‌اند در اوج قدرت زبانی قوم خود قرار داشته‌اند. آن‌ها قادر بوده‌اند بدیع و موجز و مؤثر سخن بگویند و سخن آن‌ها تنه به تنه شعر می‌زده است و بالاترین هنر زبانی شمرده می‌شده است.

شریعتی یکی از بهترین نثرنویسان فارسی است و زبان او سرشار از آفرینندگی شاعرانه است و دقت‌های بیانی‌اش برای استخراج بیشترین معنی از کوتاه‌ترین تعبیرها، در دوره معاصر، کم‌نظیر است. او استاد فشردگی بیان است. هر کدام از ما چندین تعبیر فشرده از او در ذهن داریم. یکی از کوتاه‌ترین و فشرده‌ترین بیان‌های او در نقد روحانیت منفعل است و توجه دادنش به رسالت اجتماعی خود که از محورهای اصلی برنامه او بود؛ به‌سادگی و کوتاهی و گزندگی خطاب به آنان می‌گوید: «رسالت؛ نه فقط رساله!» (هاشمی، 74)

مسئله زبان مسئله‌ای اساسی است. او به‌تنهایی ده‌ها تعبیر تازه وارد زبان فارسی کرده است و بسیاری از نویسندگان و خطیبان و روزنامه‌نگاران و تحلیلگران بعد از خود را به پیروی و بهره‌گیری از آن تعابیر واداشته است. شریعتی به دلیل ذهن خلاق زبانی خلاق دارد و سرمایه زبانی فارسی را برای بیان دقایق فکری و فرهنگی و سیاسی افزایش داده است. هیچ روشنفکری با زبان الکن و گنگ و ناهموار نخواهد توانست به پیام‌گزاری مؤثری بپردازد. و البته اگر هستند کسانی که با زبان نامفهوم سخن می‌گویند باید گفت راه گم کرده‌اند و وظیفه ناسازگاری با توانایی خود انتخاب کرده‌اند!(+)

البته امیدوارم متوجه شده باشید که منظور من تبدیل کردن شما به شریعتی یا الگو گرفتن او نیست. از متن بالا فقط برای نشان دادن اهمیت زبان‌آوری وام گرفته‌ام. وگرنه من تاکنون از شریعتی چیزی نخوانده‌ام.

(توی پرانتز! بگویم که یادداشت‌نویسی یکی از بهانه‌های من برای مجموع کردن بهترین نقل‌قول‌هایی است که اینجاوآنجا می‌خوانم.)

خب، حالا دقیقاً چه‌کار کنیم؟

خوبی عادت‌های کوچک جای خود، اما برای چشیدن مزۀ واقعی کارها، گاهی فقط دو ساعت تمام زمان نیاز داریم تا خودمان را گرم کنیم. نوشتن و ادبیات از این جنس است.

پیشنهاد: هر روز 3 ساعت شعر بخوانید.

سه ساعت تمام، یعنی 6 تا نیم ساعت وقت بگذارید و شعر بخوانید. (بدون وقفۀ طولانی بین هر نیم ساعت و بدون موبایل و استوری کردن شعرها!)

صرف این زمان برای شعرخوانی، در برابر زمانی که همۀ ما طی یک شبانه‌روز هدر می‌دهیم ناچیز به نظر می‌رسد. اما 99 درصد ما هرگز ارادۀ و خویشتن‌داری لازم برای اجرای این برنامه را در خودمان تقویت نمی‌کنیم. انسان‌ها شیفتۀ بازخوردهای سریع و نتابج آنی هستند؛ اما هنر و خلاقیت  فقط در بلند مدت روی خوش نشان می‌دهند.

امکا اگر مصمم هستید این کار را انجام بدهید، اول ماجرا چند تا نکته مهم را بگویم: ابداً برای نتیجه برنامه‌ریزی نکنید، بدون هیچ نقشه و توقعی بخوانید.

در مراحل اولیه فراگیری که ممکن است سال‌ها هم طول بکشد، نتیجه‌گرایی راهی به سوی ابتذال است.

باید هاتف درونی‌تان را آزاد گذاشت که خودش به سخن بیاید. ما فقط باید حین مطالعه کاغذ و قلم کنار دستمان داشته باشیم و اغلب تداعی‌هایمان را یادداشت کنیم و بریزیم توی سبد.

اگر دنبال آزادی هستید، اول از هم باید به ذهن خودتان آزادی بدهید و او را گرفتار اهداف آزموده نشده قرار ندهید.

در نهایت زندگی یعنی خلاقیت؛ خوب زیستن در گروی بررسی گزینه‌هایی است که شاید به‌کلی از دید پنهان مانده‌ باشند. پیشنهاد این پست هم برداشتن گام بلندی برای تبدیل‌شدن به فردی خلاق است. الکس نپ دربارۀ پرورش خلاقیت، در مجلۀ فوربس نوشته بود:

«اگر می‌خواهید مهارت‌های خلاق و مشکل‌گشایتان را پرورش دهید، نباید بروید و برنامه‌نویسی یاد بگیرید؛ باید یاد بگیرید چگونه نقاشی بکشید یا یک ساز موسیقی بنوازید، شعر بگویید یا مجسمه بسازید. مهم نیست کدام‌شان را انتخاب می‌کنید: نکتۀ اساسی این است که اگر می‌خواهید خلاقیت نوآورانه‌تان را پرورش دهید، بهترین راه، دنبال‌کردن زمینه‌ای هنری به صورت جدی است.» (+)

آخر از همه:

دربارۀ دستاوردهای 3 ساعت شعرخوانی روزانه: ممکن است یک روز صبح که مثل گرگور سامسا از خواب بیدار شدید! درِ خانه را باز کنید و دریا غافلگیرتان کند. مثل شاهکار ادوارد هاپر که این بالا می‌بینید.

 

 فکر می‌کنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر هم برای شما سودمند باشد:

هنوز هم دربارۀ شاعر شدن این فکرهای مرگبار را داری؟

کلاس نویسندگی

 شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

25 پاسخ

  1. بایدهاتف درونی تان راازاد گذاشت که خودش به سخن بیاید انگاه شاید اثری بی بدیل چون شعر حافظ زاده شود

  2. گل کوچک من!
    آنجایی که فصل ها بعد از اتمام می روند
    پشت آن بوته های پاییزی زیبا،
    من تو را
    به جریان سیالِ بودن سپردم.
    جایی آرام تر از آنجا نیست
    جایی مطمئن تر.
    تا با حقیقت خود روبه رو شوی
    و به آن خو کنی.
    گل کوچک من:
    منِ من
    :
    دخترکی با گونه های سرخ
    من تورا به ورای قلبم فرستادم
    که بعد از مرگ
    باز در من ظهور کنی.
    اکرم شکیب زاده

  3. سلام شاهین عزیز
    چند وقت پیش از این آدرس چند وبلاگم رو براتون فرستادم. اون که الان دارم گاهی بهش سر می زنم:
    mehrbaani.blog.ir هست. البته سایتم هم هست: dabirefarsi.com ممنونم که وقت می گذارید و سر می زنید! پاینده باشید.

  4. شاهین جان تعجب کردم گفتی از شریعتی هیچی نخواندی هنوز! شاید به خاطر مایه های ایدئولوژیک شریعتی بوده وگرنه چطور ممکن است کسی اهل نوشتن باشد و سرکی به یکی از مهمترین روشنفکران و نویسندگان معاصرمان نزده باشد!؟ حداقل کتاب کویر برای همه مان واجب است به عنوان نمونه عالی نثر شاعرانه امروزی

  5. چقدر خوبه که شما همیشه در پست‌هاتون راهکارهای عملی به مخاطب می‌دین.
    روان بودن متن‌هاتون رو خیلی دوست دارم، وقتی شروع به خوندن می‌کنم همینجوری سر می‌خورم تا آخرش. اصطکاک نداره نوشته‌هاتون.

    هرچند خیلی وقته دارم نوشته‌هاتون رو دنبال می‌کنم اما هنوز هم انگار از نوشتن با دستور زبان فارسی (یا شکسته ننویسی!) می‌ترسم. حس می‌کنم خیلی خنده‌دار می‌شه، شبیه انشاهای ابتداییم :))
    می دونم بالاخره از یک جایی باید شروع کرد.
    همیشه به خودم گوشزد می‌کنم از این ببعد دیگه شکسته نمی‌نویسم ولی وقتی قراره نوشته‌م بلند باشه، بازم مثل قبل می‌شه.
    و از طرفی دوست ندارم حالا که قراره وبلاگ نویس باشم، نوشته‌هام مثل اینستاگرام کوتاه باشه. (هرچند اونجا هم نسبت به بقیه خیلی طولانی بود!)

    و اما درباره پستتون
    برای این کار مجموعه اشعار نیما یوشیج و احمد شاملو رو تهیه کردم. هم برای تقویت خلاقیت و باز شدن ذهنم و هم برای افزایش دامنه واژگان.
    تعداد کمی شعر از مهدی اخوان ثالث خوندم ولی بنظرم واقعاً زیبایی انتخاب واژگانش محشره. یک جور خاصی اشعارش سنگین و باوقاره!

    1. درود ساقی جان
      ممنونم از مهرت. ذوق و دقت نظر تو برام خیلی ارزشمنده.
      با شناختی از تو دارم و روحیه خوبی که در یادگیری داری، مطئنم که خیلی زود و با کمی تمرین در نوشتن با زبان نوشتار هم میتونی خیلی خوب و روان عمل کنی.
      و دربارۀ شعر:
      چقدر خوب که با قله‌ها شروع کردی. نیما و شاملو و اخوان رو بخون، و اگر هم جایی حس کردی برات مبهمه یا نمیتونی سردربیاری، اصلاً ناامید نشو. اگر مداومت داشته باشی، میلبینی که خوندن شعرهای خوب چقدر برات راحت و روان و لذت‌بخش میشه.
      برات بهترین لحظه‌ها رو آرزو می‌کنم.

    1. سلام مهدی جان
      صدها نوشتۀ گوناگون من در این وبلاگ در پاسخ به سوال مهمی هست که تو پرسیدی.
      به نظرم یه چرخی توی نقشه راه نویسنده شدن بزن. بخش وبلاگ نویسی سایت رو هم بخون.

  6. سلام
    آقای کلانتری دو تا از این وبلاگ ها مربوط به سال های گذشته هستند و یکی از او ن ها رو الان دارم می نویسم. البته وقت کمی برای نوشتن دارم و از این بابت ناراحتم. چون از هیچ چیزی به اندازه ی 1. نوشتن و 2. خواندن کتاب لذت نمی برم. و شوربختانه از این لذت عالی کم بهره شدم. لطفا نظرتون رو برام بنویسید. سپاس!

    1. سلام سعید عزیز
      هر طور شده برای خوندن و نوشتن وقت بدزد.
      وبلاگ جدیدت کدومه؟

  7. سلام جنآب کلانتری
    علاقه زیادی به نوشتن دارم
    و تقریبا سه هفته است که با سایت شما آشنا شدم.
    برای من مطالبتان همان حکمی را داره که آب برای ماهی.
    تقریبا روزی نشده تو این مدت به سایت شما سر نزنم واقعا سایت بسیار خوبی دارید .
    من در تابستان قراره کنکور بدم و زمان کمتری به برنامه هایی که عرض کردید دارم.
    البته یادداشت های صبحگاهی در هر وضعیتی که باشم می نویسم.
    منتها بین نوشتن و خواندن برای کنکور گیر افتادم و نمیدونم پشت پا زدن به نوشتن کار خوبیه یا نه ممنون میشه راهنمایی کنید.

    1. سلام محمد عزیزم
      نوشتن و کنکور تضادی با هم ندارن. میتونی هر دو رو کنار هم پیش ببری. فقط کافیه جلوی اتلاف وقتت برای کارهای دیگه رو بگیری.
      به این فکر کن که کنکور رد میشه و میره، اما نوشتن همیشه برای تو میمونه. پس آدم هوای دوستای طولانی مدتش رو باید داشته باشه. پس هم بنویس هم بخون.
      خیلی خوبه که صفحات صبحگاهی رو مینویسی.
      با قدرت ادامه بده.
      برای من هم حتماً از روند رشدت کامنت بذار.

  8. سلام جنآب کلانتری
    علاقه زیادی به نوشتن دارم
    و تقریبا سه هفته است که با سایت شما آشنا شدم.
    برای من مطالبتان همان حکمی را داره که آب برای ماهی.
    تقریبا روزی نشده تو این مدت به سایت شما سر نزنم واقعا سایت بسیار خوبی دارید .
    من در تابستان قراره کنکور بدم و زمان کمتری به برنامه هایی که عرض کردید دارم.
    البته یادداشت های صبحگاهی در هر وضعیتی که باشم می نویسم.
    منتها بین نوشتن و خواندن برای کنکور گیر افتادم و نمیدونم پشت پا زدن به نوشتن کار خوبیه یا نه ممنون میشم راهنمایی کنید.

  9. سلام
    آقای کلانتری من آدرس سه تا از وبلاگ هایی رو که در سال های قبل راه اندازی کردم، براتون می فرستم. لطفا نگاهی بهشون بندازید و بعد نظرتون رو در باره ی هر کدوم بفرمایید. از لطفتون سپاسگزارم.
    1. (navidesaba.blogfa.com)
    2. (atremalakoot.loxblog,ir)
    3. (mehrbaani.blog.ir)
    و اما اگر مطلب خاصی رو خواستید بفرمایید، این آدرس ایمیلم: (s.behnoor@gmail.com)
    منتظر نظرتون هستم. حق نگهدارتون!

    1. سعید عزیز
      یه مقدار از تفاوت وبلاگ هات بگو. چرا سه تا وبلاگ؟

  10. سلام
    آقای کلانتری من آدرس سه تا از وبلاگ هایی رو که در سال های قبل راه اندازی کردم، براتون می فرستم. لطفا نگاهی بهشون بندازید و بعد نظرتون رو در باره ی هر کدوم بفرمایید. از لطفتون سپاسگزارم.
    1. (navidesaba.blogfa.com)
    2. (atremalakoot.loxblog,ir)
    3. (mehrbaani.blog.ir)
    و اما اگر مطلب خاصی رو خواستید بفرمایید، این آدرس ایمیلم: (s.behnoor@gmail.com)
    منتظر نظرتون هستم. حق نگهدارتون!

  11. درود بر جناب کلانتری. آنقدر با سه چهار خط اول متن همذات پنداری کردم که انگار اختصاصی در مورد من نوشته شده:)
    برای خودم عجیبه که با وجود علاقه زیادی که از کودکی به کتابخوانی داشتم ولی هیچوقت آنطور که باید با شعر و شاعری ارتباط برقرار نکردم و حوزه مطالعه ام در هر زمینه ای که فکرش را کنید بوده به جز شعر. ولی امروز صبح بطور اتفاقی و از سر بی حوصلگی چند دقیقه ای کلیات نظامی گنجوی را تورق کردم و در ادامه با خودم تصمیم گرفتم از این پس هر روز چند بیتی از آن را بخوانم. حالا هم این پست شما راجع به شعر و شعرخوانی را به فال نیک گرفته و با دیدن آن بر تصمیم خود بیشتر از قبل مصمم شدم.
    ضمنا این اولین کامنت من در اینجا پس از حدود دو سال آشنایی با سایتتان و دنبال کردن مداوم آن است. امیدوارم همینطور با ذوق و خلاقیت هر چه بیشتر به مسیر دل انگیزتان ادامه دهید. شما و جمع دوستان شما، همگی فوق العاده اید…

    1. سلام حامد نازنین
      خیلی خوشحالم از خوندن کامنتت. حتماً برای من بیشتر بنویس.
      من امروز حدود 6 ساعتی شعر خوندم. هر چقدر بیشتر میخونم، بیشتر میفهمم که شعر میتونه در تمام ابعاد زندگی ما رو خلاق تر کنه.
      شعر به ما نگاه دیگه ای میده؛ نگاهی که با اون میتونیم به تمام زندگی به شکل خلاقانه تری نگاه کنیم.
      فردا میخوایم یه لایو تو اینستاگرام ضبط کنم و بگم که هزار تا کتاب هم اگر دربارۀ آموزش خلاقیت بخونیم، باز هیچ چیز مثل شعر عملاً نمیتونه ما رو خلاق تر کنه.
      خوشحال میشم هر از گاهی از شعرهایی که میخونی برام کامنت بذاری اینجا.

  12. سلام این پست واقعا واقعیست و از شما ممنونم ک نکاتی ک شاید فراموش کردیم و شما با تکرار انها رو ب ما گوشزد میکنید و واقعا اثرگذارن.
    و من با تجربه خودم به این مسئله رسیدم که در زمان تحصیل در دبیرستان که بشدت به رمان و اشعار علاقه داشتم و مطالعه میکردم بهترین انشا و نثر و مقاله ها را مینوشتم و واقعا احساس خوبی بود و با دور شدن از شعر و ادبیات کم کم ذوق و احساس هم کمرنگ میشود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *