من جامعهشناس و پژوهشگر نیستم، موارد زیر را بهعنوان یک جوان ایرانی، پس از مشاهدۀ خودم و اطرافیانم نوشتهام.
بهتدریج دربارۀ هر یک از موارد و راهکارهای مقابله با آنها خواهم نوشت.
- تنبلی، کمکاری، اهمالکاری و وضع نامطلوب بهرهوری
- وابستگی به نظام آموزشی و مدرکگرایی بیهوده
- مرکز کنترل بیرونی و عدم مسئولیتپذیری
- داشتن روحیه طلبکارانه نسبت به دولت و جامعه
- تغذیه نامناسب و عدم تحرک بدنی
- آشنا نبودن با تفکر نقادانه و روشهای صحیح اندیشیدن
- ناتوانی در یافتن علایق قلبی و نداشتن تخصص اصلی و متمرکز
- رفتار گلهوار و اسارت در باورهای کهنه و خرافی
- باورهای کهنه دربارۀ ازدواج و فرزندآوری
- غریبگی با کتاب و عدم مطالعۀ اثربخش
- ناتوانی در هوش کلامی، گفتوگو و ارائه خود
- روحیه عجول، کمطاقت و شتابزده
- استفاده نامناسب از تکنولوژیهای دیجیتال، اینترنت و موبایل
- عدم آشنایی با اتیکت و آداب اجتماعی
و…
خوشحال میشوم شما هم در تکمیل بحث مشارکت کنید و مواردی که به ذهنتان میرسد در قسمت کامنتها بنویسید.
8 پاسخ
خیلی جالب نوشتی و موارد و لیست کردی.تو دل بعضی از موارد میشه یه لیست دیگه درآورد. خودم خیلی از این مشکلات رو عمقی دارم. مخصوصا اولی.
در نگاه اول اصلا چیزی ندیدم که بخام اضافه کنم. در نگاه دوم هم همینطور. برا بار سوم دیگه نگاه نکردم. چون لیستت عالی بود.
سرگردانی بین سنت و مدرنیته
گاهی جوانهایی را میبینم که اصرار دارند در یکی از دو سرِ این طیف زندگی کنند. به نظرم سنت و مدرنیته هر کدام محاسن و معایبی دارند و لازم نیست به طور افراطی به یکی از آنها وفادار بمانیم.
سلام شاهین عزیز
به فهرستت اضافه کن
1-آداب شاگردی کردن
2-آداب دوستی و مذاکره
3- هنر بازار یابی خود (خود افشایی زیبا)
4-احترام به بزرگان صنعت
5-پرورش عزت نفس و خود شناسی
*تقلب
*قضاوت
*حسادت
*خود بزرگ بینی
*یدندگی
*کو گوش شنوی
و….
ولی شاهین جان یه.پیشنهاد بیا فرصت های موجود رو برای جوونای ایرانی بشمار……
هروقت نوشتی از معجزاتش برات میگم:)
سلام بر اقای کلانتری گرامی
واقعا شما اینقدر زیبا همه موارد رو دقیق بیان کردید که من دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه ولی دوست داشتم شما با این قلم زیبا و ریزبینتون یک پست هم در مورد مورد ۷ یعنی کشف علایق قلبی بنویسید.اخه من فکر میکنم مسئله اصلی اینه که جوان ایرانی واقعا نمیتونه کشف کنه به چی علاقه داره و تو چه کاری موفق میشه غیر از مدرک و کنکور و پزشکی… اخه همه که قرار نیست تو این کشور دکتر بشن. من دوتا همکار دارم تو کار و رشته شون فوق العاده ن ولی چون امنیت شغلی و حقوق کافی ندارن میخوان در سی سالگی دوباره کنکور بدن واسه پزشکی فقط بخاطر درامدش. و این به نظر من یه فاجعه است. چرا باید اینطور باشه؟
کلی گویی شده یکیش رو خوب توضیح بدهید بهتر از ذکر فهرست کلی هست مثلا: آشنا نبودن با تفکر نقادانه و روشهای صحیح اندیشیدن شرح بهید و مواردش رو بیارید باتشکر
باورهای کهنه دربارۀ ازدواج و فرزندآوری ، منظورتون دقیقا چیه؟
همین باورهای کهنه ای که الان نتایجش رو مشاهده میکنیم تو جامعه.