بهترین ابزار اندازه‌گیری زندگی

بهترین ابزار اندازه‌گیری زندگی

شفاف‌ترین کارکرد نوشتن اندازه‌گیری است.

جملۀ معروفی از تئوریسین نامدار مدیریت، پیتر دراکر هست که می‌گوید: بدون اندازه‌گیری چیزی، نمی‌توان آن را بهبود بخشید.

خب، تکلیف این حرف توی سازمان و کسب‌وکار روشن است، و یک عامل حیرت‌انگیز رونق کسب‌وکارهای اینترنتی هم عجین شدن آن‌ها با ابزارهای دقیق اندازه‌گیری است.

در دنیای دیجیتال با تحلیل داده‌ها می‌توان بر اساس رفتار کاربر مسیر را اصلاح کرد و بهبود بخشید. غول‌هایی مثل آمازون و گوگل و فیس‌بوک نمونۀ درخشان روند اندازه‌گیری و اصلاح دقیق مسیر هستند.

اما حالا قصدم این نیست که نوشتن را در حد یکی از ابزارهای بیزنس تنزل بدهم.

نوشتن، بهترین ابزار اندازه‌گیری زندگی است.

چون با یادداشت‌های روزانه می‌توانیم میزان درک و لذت خودمان از زندگی را اندازه‌گیری کنیم.

نوشتن در ذات خودت با اندازه‌گیری تجربه‌ها عجین شده.

وقتی در خلوت شبانۀ خودت می‌نشینی و کم‌ و کیف روزمرگی‌ها و حوادث زندگی‌ات را به کلمات تبدیل می‌کنی، عملاً در جهت بهبود زندگی‌ات گام بر می‌داری.

هر کلمه تبدیلِ بخشی از تجربۀ زیستۀ تو به سندی قابل ارزیابی است.

شاید هیچ‌چیز و هیچ‌کسی به‌اندازۀ نوشتن نتواند ضعف‌ها و قوت‌های ما را آشکار کند.

چرا چشم بدوزیم تا ناظری بیرونی، با اطلاعاتی ناقص و با ابزارهایی اندازه‌گیری خودش به نقاط ضعف و قوت ما اشاره کند؟

درنتیجه نوشتن با تحلیل تجربه‌ها و ویژگی‌های شخصی ما، به‌عنوان عنصری تصمیم‌ساز، زندگی ما را پیش می‌برد.

پس به خودم می‌گویم:

بنویس تا اندازۀ خودت دستت بیاید!

آیا همه می‌توانند بنویسند؟

طی روز افراد زیادی با ارسال متنی کوتاه از من می‌پرسند که آیا استعداد نویسندگی دارند؟

من همیشه با شنیدن چنین سؤالی افسوس می‌خورم.

نوشتن بنا نیست به استعداد خاصی نیاز داشته باشد. ممکن است کسی استعداد داستان‌نویسی، سرودن شعر یا جستارنویسی نداشته باشد، اما این دلیل نمی‌شود که خودش را از شکل نوشتاری زبان محروم کند.

هزاران سال زندگی و سعی و خطا در ساختن زبان، برای آن دو نمود محکم و ارزشمند ساخته که هر یک کارکرد خاص خودشان را دارند و هیچ‌کدام جایگزین دیگری نیست.

زبان گفتاری و زبان نوشتاری، دو روی سکۀ زبان هستند.

شیر یا خط؟

به‌زعم من ما به هر دو طرف سکه نیاز داریم.

پس نگرانی برای استعداد نباید مانع این شود که ارزشمندترین ابزار اندازه‌گیری زندگی را از خودمان دریغ کنیم.

بیایید هرکداممان سکۀ زیبایی از زبان را برای خودمان ضرب کنیم.

 

 فکر می‌کنم بعد از مطالعۀ این پست، خواندن لینک زیر برای شما سودمند باشد:

یادداشت‌های روزانه چگونه خواندنی می‌شوند؟

شرکت در کلاس آنلاین نویسندگی

 شاهین کلانتری در تلگرام | اینستاگرام | توییتر | ویرگول | لینکدین

7 پاسخ

  1. سالها پیش کتاب راه هنرمند جولیا کامرون رو خوندم و چند وقتی شروع به نوشتن صفحات صبگاهی کردم ولی بعد از مدتی رها شد. تا اینکه این دوباره با نوشته های شما استارت زده شد و مشغول نوشتن هستم.
    اما چیزی که موقع نوشتن صفحات صبگاهی متوجه شدم اینه که بیشتر تمایل به یاداشت نویسی روزنه در آن دارم در حالیکه هدف اصلی این تکنیک آزاد نویسی و تخلیه ذهن است.
    با خواندن این مطلب تصیمم گرفتم صبح ها با استفاده از صفحات صبگاهی آزادنویسی و تخلیه ذهنی انجام بدم و شب ها یاداشت نویسی روزانه.

    1. سلام آرش عزیز
      بهترین کار رو میکنی.
      من هم چنین برنامه‌ای دارم.

  2. چارلی چابلین گفته:زندگی از نمای نزدیک تراژدی وازنمای دور کمدی است.من خیلی این موضوع را تجربه کردم که زمانی اتفاقی برایم سخت بود بعد ازگذشت زمانی برایم کمدی وبی اهمیت میشد ،ولی الان که مدتی هست نوشتن را شروع کردم احساس میکنم با نوشتن میتوان مانند نمای دور به زندگی نگاه کرد ومنتظر گذر زمان نشد

  3. شاهین عزیز به نظرم به بعضی از دوستان که نگران داشتن یا نداشتن استعداد نویسندگی هستند جمله :«بنویس تا اتفاق بیوفتد» و اگر این جمله کارساز نبود جمله :«آنچه را که اتفاق افتاده بنویس »را پیشنهاد کنید . به نظر من هرکسی که بتونه تجربیات خود یا بقیه ویا درکش از آن تجربیات رو بتونه به رشته تحریر در بیاره نویسنده است .نویسنده بودن رو میتوانیم به هرکسی نسبت دهیم ولی نویسنده شدن نیازمند تلاش و مطالعه و مشاهده هرچه بیشترهست .

    1. این جمله بسیار کارساز و زیباست:
      آنچه را که اتفاق افتاده بنویس.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *